۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

وخامت وضع سلامتی یک فعال حقوق بشر در زندان اوین....

زندانیان سیاسی و قتلهایی سیاسی در حکومت ضحاکان

دبیرخانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

رهايی از بند و معالجه بيماری كبودوند را خواستار شويد!

براساس اطلاعات دريافتي پس از چند روز مسدودي تلفن هاي زندان اوين، محمدصديق كبودوند در يك ارتباط تلفني با خانواده از وخامت بيماري خود و بي توجهي مسئولان زندان نسبت به این مسئله شكايت و خبر داده است. آقاي كبودوند كه در پي نگهداري طولاني مدت در سلول انفرادي و ابتلاء به برخي بيماري ها ناگريز به مصرف داروهاي مختلف تجويزي در زندان شده، اخيراً به بيماري ناشناخته اي توام با سرگيجه هاي غيرقابل كنترل و سردردهاي شديد مبتلا گرديده است.

رئيس سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان علي رغم وخامت بيماري هم اكنون در بندي آلوده به دخانيات و مواد مخدر در كنار متهمين و مجرميني چون سارقين مسلح، تجاوزين به عنف و آدم ربايي، قاتلين، كلاهبرداران و معتادين نگهداري مي شود. اين در حاليست كه جمهوري اسلامي براي افراد روحاني كه به جرم كلاه برداري، قاچاق انسان، مواد مخدر و فساد اخلاقي زنداني شده اند بندي مجزا و براي هريك از آنان، يك اتاق جداگانه با امكانات ضروري اختصاص داده است.

سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان از تبعيض موجود ميان افراد روحاني و غيرروحاني، افراد متموّل و ثروتمند و وابسته به حكومت با افراد و شهروندان عادي حتي در زندان ها به شدت نگران است.

اين سازمان هم چنين از عدم تفكيك زندانيان برحسب نوع اتهام و يا جرم و از نگهداري زندانيان وجداني، سياسي و عقيدتي در كنار زندانيان با جرايم خطرناك به مثابه اقدامات زجرآور و تحقيرآميز شديداً نگران و ضمن محكوميت اينگونه رفتارها از تمامي وجدان هاي بيدار مي خواهد اينگونه اقدامات مبتني بر آزار و شكنجه دولت جمهوري اسلامي نسبت به زندانيان سياسي و عقيدتي بويژه زنداني وجداني كرد –محمدصديق كبودوند- را محكوم نموده و مجدانه خواستار رهايي و معالجه و مداواي سريع بنيانگذار حقوق بشر كردستان شوند.

18 خرداد 1387/ 7 جون 2008

نیروهای امنیتی رژیم درصدد حمله به دانشگاه تربیت معلم کرج

اعتصابات و اعتراضات مردمى در حکومت آخوندى ضحاکی

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از تربیت معلم کرج، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی (لباس شخصی ها) در دانشگاه و اطراف آن را به صورت گستردهای تجمع کره اند. از طرفی دیگر وزارت اطلاعات و مبشری رئیس نهادرهبر که هماهنک کننده نیروهای سرکوبگر در دانشگاه علیه دانشجویان است.بر روی اساتیدی که با دانشجویان رابطۀ خوبی دارند و مورد احترام آنها است فشار وارد می کنند که به دانشجویان اعتصاب غذا کننده و متحصن در تربیت معلم کرج بگویند که اگر به اعتراضات خود پایان ندهند
در طی امشب و یا فردا این دانشگاه به تصرف نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در خواهد آمد و با دانشجویان برخورد خواهند کرد.

از طرفی دیگر نیروهای بسیج دانشجوئی با دامن زدن به این شایعه ها یک جنگ روانی را علیه دانشجویان متحصن آغاز کرده اند. انها سعی دارند با این شایعات دانشجویان متحصن را پراکنده کنند و پس از آن اقدام به دستگیری سایر دانشجویان نمایند.

زمانی مدیر کل امور فرهنگی و فوق برنامه بعد از ظهر امروز به خوابگاه دختران رفت و آنها را مورد تهدید قرار داد ، دختران دانشجو با متوجه شدن این موضوع در حدود 1000 نفر تجمع نمودند و نسبت به برخورد خودسرانه این فرد اعتراض کردندو زمانی را وادار به خروج شدن از خوابگاه کردند. این درحالی است که امروز در ایران تعطیلات رسمی است. و کارهای اداری تعطیل می باشد.و این فرد به احاظ آیینامه تربیت معلم حق ورود به محل استراحت دختران دانشجو را ندارد.

دانشجویان اعلام کرده اند که به شایعات و تحرکات نیروهای اطلاعاتی وقعی نخواهند گذاشت و تا رسیدن به خواسته های خود به تحصن و اعتصاب غذا ادامه خواهند داد. ومسئولیت هرگونه حمله به دانشجویان و دانشگاه که حریم مقدسی است به عهدۀ حریم شکنان می باشد.

دانشجویان تربیت معلم از تمامی دانشجویان دانشگاههای کشور خواستار حمایت شدندو روزهای آتی را با اعتراضات گسترده در دانشگاههای حمایت خود را از خواسته های دانشجویان تربیت معلم کرج که خواسته های مشترک تمامی دانشجویان کشور است ابراز دارند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، به نیروهای سرکوبگر هشدار می دهد که هرگونه تعدی به دانشجویان تربیت معلم کرج با اعتراضات گسترده داخلی و بین المللی مواجه خواهد شد و حمله کنندگان به دانشجویان در هر مقامی که باشند به عنوان جنایتکاران علیه بشریت تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت.لذا بدون اتلاف وقت به خواسته های به حق دانشجویان تن دهند.

18 خرداد 1387 برابر با 7 جون 2008

آخرین وضعیت دیپلمات-تروریست رژیم در انگلستان

سایت حکومتی الف: نصرالله تاجيك بعد از حمله قلبي و بستری در بيمارستان دانشگاه دورهام، مرخص و به توصيه پزشك معالج براي پيگيري معالجات و پيشگيري از حملات قلبي بعدي به بيمارستان ديگري منتقل خواهد شد.

دیپلمات سابق جمهوری اسلامی، فعلا تحت الحفظ و تحت مراقبت سيستم الكترونيكي پليس دورهام است.

بر اساس آخرين وضعيت پرونده وی، دادگستري انگلستان تا 11 ژوئن براي معالجات به تاجیک فرصت داده و اگر تا آن زمان امكان تحويل وی به نيروهاي آمريكائي وجود داشته باشد استرداد انجام ميشود و الا مراتب از طريق دادگستري و بيمارستان و تيم وكالت پيگيري خواهد شد.

بنابراین گزارش، توسط تيم وكالت وی مجددا درخواستي به دادگاه كميسيون حقوق بشر در استراسبورگ ارسال شده است تا صدور حكم استرداد با اتهام تروريسم مورد بررسي دادگاه اروپا قرار بگيرد.


برای نجات جان فرهاد از مرگ متحد شویم !!!!!

فعالین و سازمانهای حقوق بشری و عفو بين الملل

 

 

 

 

 

 

 

فرهاد حاجی میزرائی یکی از فعالان حقوق بشر و عضو " کمیته علیه اعدام وسنگسار بختیار وژیلا ایزدی " درشهر سنندج و مریوان بود. فرهاد در تاریخ 23 دیماه 86 توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و تا هم اکنون تحت شکنجه ودرزندان بسر می برد . فرهاد حاجی میرزایی تا کنون برای چندین مورد بازجوی و شکنجه شده است . نیروهای امنیتی ایشان را برای گرفتن اطلاعات وشکنجه از کردستان راهی بند 209 زندان اوین کرده اند . نیروهای وزارت اطلاعات در کردستان با طرح اتهامات بی اساس مانند اتهام اقدام علیه امنیت ملی فعالان مدنی وسیاسی را بازداشت ، شکنجه ومحکوم میکنند . یکی از اتهامات وارده بر فرهاد حاجی میرزایی اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت به نفع مخالفین نظام اعلام شده است . دادگاه انقلاب و اداره اطلاعات درطول مدت زمان بازداشت وی از ملاقات فرهاد با خانواده اش ممانعت کرده اند . پدر فرهاد حاجی میرزایی برای چند بار بازداشت وبازجویی و تهدید شده است. اعضای خانواده اش از طرف ستاد خبری اداره اطلاعات تهدید و احضار شده اند . فرهاد حاجی میرزایی از گرفتن وکیل برای دفاع از خود تا بحال محروم بوده است و مسولین قضایی و امنیتی از وضعیت پرونده اش اظهار بی اطلاعی می کنند . طبق خبرهای دریافتی از زندانیانی که هنگام بازجویی و درسلولهای همجوار سلول انفرادی ایشان بوده اند فرهاد بشدت تحت شکنجه و بازجویی است . نیروهای امنیتی برای اعتراف گرفتن از فرهاد ایشان را با شوک الکتریکی ، آویزان کردن بصورت واژگونه با کتف بسته برای چندین ساعت وضرب وشتم شکنجه کرده اند . دست وکتف فرهاد براثر شکنجه شکسته است ، براثر شلاق و خونریزی از ناحیه پاها به شدت آسیب دیده است . بازجوهای اداره اطلاعات برای درهم شکستن روحیه اش ایشان را تحقیر و مورد توهین قرار داده اند . فرهاد گفته است که برایش پرونده سازی کرده اند و اتهاماتی را که به ایشان داده اند بی ربط است . نگرانی از وضعیت وخیم این زندانی شکنجه شده برای فعالان مدنی روز بروز بیشتر میشود . برای اطلاع رسانی و جلب حمایت نهادهای مدافع حقوق بشر وافکار عمومی" کمپین تلاش برای نجات جان فرهاد حاجی میرزایی " تشکیل شده است . از همه انسانهای آزاده، نهادهای بین المللی ومدافع حقوق بشر ، احزاب و سازمانهای سیاسی ، شخصیتها وفعالین مدنی استدعا می شود عاجلانه برای نجات جان این انسان دربند بکوشند .

              حمایت های خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید 

  sosfarhad@gmail.com  

 

 

 

 

 

 

 

 

 http://ptah.blogfa.com/

تا می‌توانستند شلاقم می‌زدند. دست‌هایم را می‌بستند و روی صندلی می‌نشاندند و به جاهای حساس بدنم

عارف نادری
"... تا می‌توانستند شلاقم می‌زدند. دست‌هایم را می‌بستند و روی صندلی می‌نشاندند و به جاهای حساس بدنم ... فشار وارد می‌کردند و لباسهایم را از تنم به طور کلی خارج می‌کردند و با تهدید به تجاوز جنسی با چوب و باتوم آزارم می‌دادند. پای چپ من در این مکان به شدت آسیب دید و به علت

ضربه‌های همزمان به سرم و شوک الکتریکی بیهوش شدم و از هنگامی که به هوش آمدم، تاکنون تعادل بدنم را از دست داده‌ام و بی‌اختیار می‌لرزم، پاهایم را زنجیر می‌کردند و به وسیله شوک الکتریکی که دستگاهی کوچک و کمری بود به جاهای مختلف و حساس بدنم شوک می‌زدند ...". اینها قسمت‌هایی از رنجنامه‌ی معلم مبارز، فرزاد کمانگر است که در مورخه‌ی 2/9/86، از زندان رجایی‌شهر کرج به بیرون فرستاده است. فرزاد، 12 سال سابقه‌ی معلمی، عضویت در هیئت مدیره‌ی انجمن معلمان شهرستان کامیاران و مسئول روابط عمومی آن، عضو شورای نویسندگان ماهنامه‌ی فرهنگی ـ آموزشی "رویان"، عضو هیئت مدیره‌ی انجمن زیست محیطی کامیاران (آسک) و عضو سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان بوده است که مدتهای مدیدی است در سیاهچال‌های رژیم اسلامی، با مرگ مقابله می‌کند. فرزاد معلم و فعال حقوق بشر اعدامی، در آخرین نامه‌اش به تاریخ 8/2/87 به مناسبت روز معلم، از زندان رجایی‌شهر کرج خطاب به دانش آموزانش می‌نویسد: "بنویسید درد و رنج، بخوانید زندگی"... .
این اشاره‌ای اندک به رنجی بی‌پایان است که فعالین مدنی، فرهنگی و سیاسی کرد در زندان‌های جمهوری اسلامی به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و "محاربه" با آن روبرویند. فعالین کردستانی به علت محرومیت از پشتیبانی و حمایت‌های سیاسی، حمایت مادی، عدم وجود رسانه‌های آزاد و مستقل در کردستان و تبعیض آشکار سازمان‌های حقوق بشری و رسانه‌های جمعی جهانی و منطقه‌ای در خصوص فعالان کرد و مسئله‌ی ملی‌اشان، با تراژیکترین فجایع انسانی عصر حاضر دست به گریبانند. اگر چه کشتار انسان‌های کرد از سوی مستکبرین و زورمداران پدیده‌ای عادی و روزمره شده است، اما اعمال این سیاست ضدبشری علیه متهمان بی‌گناهی که در هیچ دادگاهی تفهیم اتهام نشده‌اند، اعمال خشونت عریان نسبت به انسانیت است. برای مثال شهیدکردن "شوانه سیدقادر"، "شیرکو امینی"، "ابراهیم لطف‌اللهی"و ... و شهید‌نمودن "کاوه عزیزپور"، جوان 25 ساله در مورخه‌ی 27/2/87، که در مورخه‌ی 13/11/84 به علت فعالیت سیاسی بازداشت و زندانی شده بود، زیر شکنجه دچار ضربه‌ی مغزی می‌شود و پس از 27 روز حالت کما، به صفوف شهیدان می‌پیوندد.
حقایق و اسناد موجود حاکی از آنست که وزارت اطلاعات رژیم، سرگرم تهیه و اجرای حملات خونینی علیه زندانیان سیاسی، به خصوص زندانیان کرد می‌باشد. این حملات به دستور مستقیم وزارت اطلاعات و از سوی مأمورین زندان و زندانیان خطرناک، جانی و شرور، با تحریک و حمایت مسئولین زندانها پس از ایجاد جنگ فیزیکی و تحقیر و بی‌حرمتی نسبت به زندانیان سیاسی، روی می‌دهد که تازه‌ترین نمونه‌ی آن: ضرب‌وشتم "علی حیدریان"، زندانی سیاسی محکوم به اعدام کرد در مورخه‌ی 25/2/87، به دست 15 تن از زندانبانان زندان رجایی‌شهر کرج است که بعد از شکستن سر و دندانهایش او را تا سرحد مرگ کتک‌کاری کرده و بی‌هوش روانه‌ی بیمارستان می‌کنند. یا می‌توان به وضعیت بسیار وخیم، کاوه جوانمرد، حبیب‌الله لطیفی، فرهاد حاجی میرزایی، صباح نصیری و هدایت غزالی، فرشاد دوستی‌پور، بختیار رحیمی، فرهاد وکیلی، یاسر و هانا و روناک و... اشاره کرد.
حبیب‌الله لطیفی، دانشجوی دانشگاه ایلام که مدت 8 ماه را در بازداشتگاه‌های اطلاعات سپری کرده است، به غیر از پارگی و خراشیدگی صورت، بیماری برونشیت و دهان و دندان، دچار خونریزی مداوم و مزمن کلیه و عفونت ریوی شده است. اما مسئولین زندان به او گفته‌اند: "در اینجا تنها دارو تریاک است، خواستی در خدمتیم". فرهاد از فعالان کارگری و حقوق بشر، که در مورخه‌ 23/10/86 بازداشت شده است به علت شکنجه دست و کتفش شکسته شده، به علت شلاق خوردن و خونریزی، پاهایش به سختی آسیب دیده است. صباح و هدایت نیز، به عنوان دو فعال دانشجویی، مدیر مسئول و عضو شورای نویسندگان مجله‌ی دانشجویی "روز ما"، پس از نزدیک به یکسال آزار و حبس در سلول انفرادی، حتی اعلام خبر خودکشی آنان به خانواده‌هایشان، در اردیبهشت‌ماه امسال در نامه‌ای می‌نویسند: "... امروز در فضای زندان آنچه را دیروز در دانشگاه و در لابه‌لای کتابها و خاطرات می‌خواندیم، تجربه می‌نماییم و می‌بینیم ...، داستانی که به دفعات در تاریخ ملیمان تکرار شده و ...، دم فروبستن عامه مردم به معنای عدم درک این مسائل و پذیرش وضع موجود از سوی آنان نیست ...". فرشاد دوستی‌پور نیز که طی سال‌های اخیر جهت باروری و جلوه‌گرشدن هویت و زبان کردی در استان ایلام، به تنهایی قطبی بود، همچنین دبیر نخستین کنگره‌ی فیلم کردی دانشگاه بوعلی همدان (بهار 85) و نماینده‌ی اتحادیه‌ی دمکراتیک دانشجویان کرد در آن دانشگاه بود، پس از تحمل بازداشتی 55 روزه در سلول‌های انفرادی اوین، بار دیگر هنگام مراجعه به پزشک جهت معالجه‌ بیماری (مورخه 26/2/87) در شهر ایوان غرب، از سوی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران ربوده می‌شود و ...، از سوی دیگر آقای محمدصدیق کبودوند، رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و مدیر مسئول و سردبیر هفته‌نامه‌ی "پیام مردم" که در مورخه‌ی 10/4/86 بازداشت و مدت 7 ماه را در انفرادی بوده است، مورخه‌ی 30/2/87 در بند 8 بازداشتگاه اوین، دچار سکته خفیف مغزی می‌شود. سازمان گزارشگران بدون مرز در این باره می‌گوید: "عناد مقامات قضایی ـ امنیتی ایران علیه این روز‌نامه‌نگار از حد گذشته است. نزدیک به یک سال است که از آزادی و حق درمان پزشکی محروم است ...". همچنین وی که پیشتر می‌بایست جهت دستشویی رفتن نیز درخواست کتبی بنویسد، دچار بیماری‌های ریوی، کلیوی و پوستی شده است و هم‌اکنون در بخش مجرمان عمومی زندان اوین در بند می‌باشد.
در حالی که میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران در سال 54 آن را امضاء کرده است، بر"برداشتن رفتاری انسانی و حفظ کرامت انسانی با همه کسانی که از آزادی خود محروم شده‌اند" تأکید دارد. اما زندان‌های ایران که ترسناک‌ترین زندانهای خاورمیانه است، تداعی‌گر اردوگاه "آشویتس" نازیهای آلمان در جنگ جهانی دوم می‌باشد که در لهستان تأسیس نموده بودند. برای مثال، در حالی که زندان رجایی‌شهر کرج (گوهردشت) که در طبقه‌بندی سازمان زندانها، محل نگهداری زندانیان خطرناک (قاتل، سرقت مسلحانه، آدم‌ربایی، شرور، جانی و...) است، مسئول سازمان زندانهای استان تهران (سهراب سلیمانی) سال گذشته به طور رسمی اعلام کرد: "زندان رجایی‌شهر کرج، تبعیدگاه زندانیان سیاسی است". این در حالی است که در این زندان بیمارهای: ایدز، هپاتیت و بیمارهای واگیردار دیگر عمومیت یافته و هر ساله نیز دهها قتل و خودکشی مشکوک روی می‌دهد. اما رژیم جهت حذف فیزیکی زندانیان سیاسی 37 زندانی سیاسی کرد را به آنجا منتقل نموده است، همچنین 21 زندانی سیاسی ایرانی نیز در آنجا حضور دارند، در حالی که حتی طبق خود قوانین رژیم که به "اصل تفکیک جرایم" شناخته شده است، نباید زندانیان سیاسی در جوار مجرمین عادی و خطرناک قرار بگیرند، اما درست بلعکس این اصول، به عنوان طرحی ضروری و لازم، مدتی است که به شیوه‌ای سیستماتیک این اختلاط صورت می‌پذیرد، این اقدام نیز جدای از ایجاد بحران‌های روحی ـ روانی، پروسه‌ی حذف فیزیکی آزادیخواه‌ترین فرزندان کردستان و ایران می‌باشد.
آزادیخواهان، فعالین حقوق بشر و دمکراسی‌خواهان باید ضمن رساندن و روشن‌ نمودن این وضعیت و شرایط حساس، دشوار و خطرناک به سازمان عفو بین‌الملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، کمیساریای عالی حقوق بشر و دیده‌بان حقوق بشر، همزمان این جنایت رژیم را افشا و علنی کرده و آن را به عنوان مبحث روز و دستور کار جهانی و منطقه‌ای و مانشت اصلی رسانه‌های جمعی جهانی دربیاورند، زیرا هرگونه سهل‌انگاری و بی‌توجهی و سکوت در این باره، عاملی جهت استمرار و تداوم سرکوب و جنایت و خفقان خواهد بود.

http://salmaskurdistan.blogfa.com/post-944.aspx

امام جمعه مشهد: زن بی‌حجاب پیاده نظام آمریکا و اسراییل ا

اراجيف احمقانه از ضحاکان


امام جمعه مشهد: زن بی‌حجاب پیاده نظام آمریکا و اسراییل است

وزیر کشور فرانسه سال قبل به آمریکا گفت، لازم نیست بمب بر سر مردم بریزید، بلکه کافی است پیراهن و دامن زنان کوتاه شود.

آفتاب: خطیب جمعه مشهد هشدار داد: «دینی که حضرت زهراء(س) برای آن کشته شد، با ولنگاری، بی‌بند و باری، بی‌حجابی و ملعبه مواجه شده است».

به گزارش آفتاب، به نقل از ایسنا ، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سیداحمد علم‌الهدی، در خطبه‌های نماز جمعه روز گذشته مشهد، افزود: «ولنگاری، بی‌بند و باری و بی‌حجابی دین را مورد ملعبه قرار داده و ابزاری برای پیروزی دشمن شده است».

وی ادامه داد: «به تمام مسوولان و متولیان فرهنگی کشور تاکید می‌کنم که مسأله حجاب در مملکت حیاتی است و مسأله بی‌حجابی در کشور مانند قطع رگ گردن دین و انقلاب است».

حجت‌الاسلام علم‌الهدی با تاکید بر این که دین را باید جدی گرفت، افزود: «این حساب دو دو تا است و بر کسی پوشیده نیست که استکبار جهانی در برابر ایران مستأصل شده و 30 سال در حال پارس کردن است ولی جرات نزدیکی به ایران را ندارد».

وی یادآور شد: «ایران با علم، قدرت و منطق قوی در چند ماه اخیر حوادثی را رخ داده است که یک برگ برنده در انقلاب، اکنون به 100 برگ برنده رسیده است».

خطیب جمعه مشهد به جنگ 33 روزه لبنان اشاره کرد و ادامه داد: «جنگ 33 روزه به

با این قصه جدی برخورد کنید زیرا سرنوشت انقلاب را چادر فاطمه زهرا(س) حفظ می‌کند و دشمن روی این مسأله دست گذاشته است...

 
نام قدرت انقلاب ایران تمام شد و آمریکا هنوز از زهرآگینی این پیروزی می‌سوزد، همچنین جریان تثبیت سیاسی لبنان نیز به نام ایران به ثبت رسید و آمریکا را مستأصل کرد».

عضو مجلس خبرگان رهبری با طرح این پرسش که آیا تجهیزات ایران نیرومند است، گفت: «این قدرت مردم است که در صحنه حاضر هستند و با وجود گرانی، ناداری، قحطی، جنگ 8 ساله و بمباران، پای دین ایستاده‌اند».

حجت‌الاسلام علم‌الهدی تاکید کرد: «آمریکا نمی‌تواند بگوید که پیغمبر(ص) بد است، قرآن را آتش بزند و یا بگوید که علی(ع) و زهراء(س) به درد نمی‌خورند. تنها یک راه برایش مانده است که دین را از مردم بگیرد و آن هم از طریق قیافه آرایش کرده، موی پریشان و ساق پای برهنه یک دختر بی‌عفت و بی‌حیا است که نسل جوان را به باد شهوت گرفته و باعث فراموشی دین می‌شود».

وی یادآور شد: «وزیر کشور فرانسه سال قبل به آمریکا گفت، لازم نیست بمب بر سر مردم بریزید، بلکه کافی است پیراهن و دامن زنان کوتاه شود. وقتی دختر و زن ایرانی در جامعه بی‌عفت وارد شود، جوانی که در کوران غرایز جنسی است، نسبت به دین بدون حساسیت خواهد شد و زمانی که جوان پای سفره دین نبود، دین پشتیبانی نخواهد داشت».

خطیب جمعه مشهد افزود: «زن بی‌حجاب پیاده نظام آمریکا و اسراییل و همان نیرویی است که آمریکا و اسراییل وارد ایران کرده است، تا نظام و انقلاب را شکست دهد».

وی خطاب به مسوولان تاکید کرد: «با این قصه جدی برخورد کنید زیرا سرنوشت انقلاب را چادر فاطمه زهرا(س) حفظ می‌کند و دشمن روی این مسأله دست گذاشته است».

حجت‌الاسلام علم‌الهدی تصریح کرد: «خدایا آنانی را که دانسته دستیار دشمنانت شده‌اند به ذلیل‌ترین نکبت‌ها دچار کن و آنانی را که ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن ریخته و دستیار دشمن شده‌اند، هدایت کن»

تحليلی بر افزايش سن ازدواج دختران اصفهانی

زنان در حکومت ضحاکان              تحليلی بر افزايش سن ازدواج دختران اصفهانی


سن ازدواج دختران بویژه در مناطق روستایی برخی شهرستانها که نسبت جنسی جمعیت آنان به نفع زنان تغییر کرده و افزایش معناداری یافته و حتی ازمتوسط سن ازدواج برخی از مناطق شهری استان نیز فزونی یافته است.

آفتاب-سرویس اجتماعی: آخرین داده‌های استخراج شده سال گذشته از سرشماری نفوس و مسکن استان اصفهان بیانگر آن بود که جمعیت زنان در چهار شهرستان استان بیش از مردان است. در آخرین اطلاعات استخراج شده از این سرشماری، سن ازدواج دختران بویژه در مناطق روستایی برخی شهرستانها که نسبت جنسی جمعیت آنان به نفع زنان تغییر کرده و افزایش معناداری یافته و حتی ازمتوسط سن ازدواج برخی از مناطق شهری استان نیز فزونی یافته است. 

به‌طور طبیعی در جهان متوسط سن ازدواج در مناطق روستایی کمتر از شهرهاست. مهمترین دلیل این امر

به‌طور طبیعی در جهان متوسط سن ازدواج در مناطق روستایی کمتر از شهرهاست....

 
کوتاه بودن مدت تحصیل در مناطق روستایی به دلیل محدودیت امکانات تحصیلی و ورود زودهنگام جوانان به بازار کار و الزامات فرهنگی مناطق روستایی است. 

در سالهای اخیر نرخ شهرنشینی در کشور رو به فزونی نهاده به گونه‌ای که استان اصفهان باسهم بیش‌از ‪ ۸۰‬درصدی شهرنشینی از کل جمعیت پس از تهران و قم رتبه سوم شهرنشینی را داراست. بخش قابل‌توجهی از مهاجرت به شهرها ناشی از«مهاجرت نیروی کار» است که تعادل طبیعی جمعیت را برهم زده و بخش قابل توجهی از جمعیت جوان را که عمده آنها مردان جویای کارند از مناطق کمتر توسعه یافته به مناطقی که احتمال یافتن کار در آن وجود دارد، کوچ می‌دهد. 

در استان اصفهان بر اساس نتایج سرشماری سال ۸۵‬ در شهرستانهای خوانسار، فریدن، فریدونشهر و چادگان جمعیت زنان از جمعیت مردان فزونی یافته است که این نسبت در مناطق شهری و روستایی مشاهده می‌شود. علاوه برشهرستانهای فوق

در سالهای اخیر نرخ شهرنشینی در کشور رو به فزونی نهاده به گونه‌ای که استان اصفهان باسهم بیش‌از‪ ۸۰‬ درصدی شهرنشینی از کل جمعیت پس از تهران و قم رتبه سوم شهرنشینی را داراست....

 
در برخی دیگر از شهرستانهای استان مانند"تیران و کرون" ، نایین و سمیرم‌ جمعیت زنان درمناطق روستایی برمردان فزونی یافته است. 

نرخ رشد جمعیت استان در شهرستانهایی که جمعیت زنان برمردان فزونی یافته منفی است و جمعیت این مناطق در مقایسه باسرشماری سال ‪ ۷۵‬ کاهش یافته است که این امر بیانگر آن است که میزان مهاجرت و مرگ و میر در این شهرستانها از میزان زاد و ولد سبقت گرفته است. اما نکته حایز اهمیت در افزایش سن ازدواج در شهرستانهایی است که ‌نرخ رشد منفی‌دارند ، این افزایش سن ازدواج بویژه برای‌ زنان برخی مناطق روستایی استان به ‌سطحی نگران‌ کننده رسیده که بروز برخی ناهنجاری‌های روحی ، فرهنگی و اجتماعی تشدید می‌کند. 

به‌طور کلی در آخرین سرشماری نفوس و مسکن که در سال ‪ ۸۵‬ اجرا شد متوسط سن ازدواج برای مردان در کل کشور ‪ ۲۶/۲‬سال و برای زنان ‪ ۲۳/۲‬سال بوده که این نرخ برای مردان و زنان استان به ترتیب ‪ ۲۶/۵‬و ‪ ۲۲/۷‬درصد احصاء شده است. متوسط سن ازدواج مردان کشور درسال‪ ۸۵‬ نسبت به سرشماری سال ‪ ۷۵ ‬شش دهم سال افزایش یافته است و این در حالی است که این نرخ در استان اصفهان ‪ ۱/۱‬ سال افزایش یافته یعنی حدود دو برابر افزایش شش دهمی کشور بوده است. متوسط سن ازدواج زنان در سال ‪۸۵ ، ۲۳/۲‬سال بوده که نسبت به سرشماری سال ‪ ۷۵‬ هشت دهم سال افزایش یافته در حالی که افزایش سن ازدواج زنان استان اصفهان از سرشماری سال ‪ ۷۵‬ تا ۸۵‪ ، ۱/۲‬ سال بوده ‌که چهار دهم‌ سال بیشتر از متوسط کشور است. 


سن

سن ازدواج مردان استان اصفهان در مناطق شهری و روستایی درسرشماری سال ‪۸۵‬ ،‪ ۲۶/۶‬و ‪ ۲۵/۸‬ بوده که برای هر دو گروه نسبت به سرشماری یک دهه گذشته بیشتر از یک سال افزایش یافته است....

 
ازدواج مردان استان اصفهان در مناطق شهری و روستایی درسرشماری سال ‪۸۵‬ ،‪ ۲۶/۶‬و ‪ ۲۵/۸‬ بوده که برای هر دو گروه نسبت به سرشماری یک دهه گذشته بیشتر از یک سال افزایش یافته است. در گروه زنان استان اصفهان، سن ازدواج مناطق شهری و روستایی در سرشماری سال ‪ ۸۵‬ به ترتیب ‪ ۲۲/۸‬ و ‪ ۲۲/۴‬ درصد بوده که برای هر دو گروه افزایش بیش از یک سال سن ازدواج را نسبت به دهه قبل از سال ‪ ۷۵‬ نشان می‌دهد. 


در استان اصفهان بالاترین نرخ ازدواج زنان روستایی را شهرستانهای فریدن و فریدونشهر با متوسط سن ازدواج ‪ ۲۵/۶‬ و ‪ ۲۵/۲‬ سال داشته‌اند که این دو شهرستان از شهرستانهایی هستند که جمعیت زنان آنان بر مردان فزونی یافته است. مناطق روستایی شهرستان سمیرم نیز با متوسط سن ازدواج ‪ ۲۵ ‬سال برای زنان از دیگر مناطق استان است که سن ازدواج زنان آن بالاست که در این شهرستان نیز جمعیت زنان مناطق روستایی از مردان بیشتر است. 


در گروه زنان مناطق شهری استان نیز بالاترین سن ازدواج را زنان فریدن، اردستان و خوانسار با متوسط سن ازدواج ‪ ۲۴/۱ ، ۲۴/۲‬و‪ ۲۴‬سال داشته‌اند که فریدن و خوانسار با فزونی جمعیت زنان نسبت به مردان و کاهش نرخ رشد جمعیت در یک دهه گذشته مواجه بوده‌اند. در گروه مردان استان اصفهان بالاترین سن ازدواج را به ترتیب مردان مناطق شهری خوانسار ، اردستان و لنجان با متوسط سن ازدواج ‪ ۲۷/۴‬ و ‪ ۲۷/۲‬ و مردان مناطق روستایی شهرستانهای نطنز، نایین، شهرضا و سمیرم با متوسط سن ازدواج ‪ ۲۷‬ سال دارا بوده‌اند. 


نکته قابل توجه درافزایش سن

در دهه‌های اخیر تغییر نگرش به مفهوم ازدواج ، افزایش تحصیلات، شهرنشینی، بیکاری و به‌هم خوردن تعادل جنسی، تاخیر در ازدواج را به دنبال داشته است....

 
ازدواج زنان روستایی دراین است که در دو دهه گذشته متوسط سن ازدواج مناطق روستایی‌کشور و استان زیر‪ ۲۰‬سال بوده که با گذشت دو دهه در استان اصفهان تنها در مناطق روستایی شهرستان خمینی شهر متوسط سن ازدواج زنان روستایی ‪ ۱۹/۶‬ سال بوده و در زیر ‪ ۲۰‬سالگی باقی مانده است. 


در دهه‌های اخیر تغییر نگرش به مفهوم ازدواج ، افزایش تحصیلات، شهرنشینی، بیکاری و به‌هم خوردن تعادل جنسی، تاخیر در ازدواج را به دنبال داشته است. تا دهه ‪ ۷۰‬ الگوی ازدواج زودرس دراغلب کشورهای آسیایی شیوه غالب بود اما در سالهای اخیر این شیوه دچار دگرگونی شده و از عمومیت آن کاسته شده است. 


مطالعات جمعیت شناسانی نظیر «مکدونالد» و «هیول» بیانگر آن است که ازدواج‌ها با یک فاصله سنی بین زن و مرد صورت می‌گیرد که در ایران این فاصله با چهار سال اختلاف به نفع مردان است. در جوامعی که هرم سنی آنان به‌شکل مثلث است و عمده جمعیت را جوانان تشکیل می‌دهند ازدواج افراد دو گروه سنی که‌تعدادشان یکسان نیست، باعث می‌شود تا عده‌ای از زنان مجرد بمانند که در این جوامع پدیده مهاجرت مردان به خارج از یک ناحیه در تشدید این شرایط اثرگذار است. 


مهاجرت، مهمترین عامل برهم خوردن تعادل جمعیتی است که نبود زمینه اشتغال برای جمعیت فعال در برخی از شهرستانها باعث رانش جمعیت جویای کار این مناطق به مرکز استان و دیگر شهرستانهای توسعه یافته شده است. برخی از شهرستانهای دارای نرخ رشد منفی جمعیت در استان اصفهان در مناطق خوش آب و هوا که‌بستر مناسبی برای توسعه دارد واقع شده‌اند که باید در برنامه‌ریزیهای توسعه به این ظرفیت‌ها توجه شود

نامه دانشجویان متحصن به مردم ایران...

 در سرزمینی که مردمان آن داعیه دار هم دردی، همراهی و نوع دوستی هستند چگونه اینگونه نسبت به 72 نفر از فرزندان این مرزو بوم که برای استیفای حقوق پایمال شده ی شان دچار ضعف جسمی هستند بی تفاوت هستند؟


دانشجویان متحصن تربیت معلم تهران با انتشار دردنامه ای خواستار همراهی مردم و دانشجویان با اعتصاب کنندگان شدند.

در نامه سرگشاده دانشجویان متحصن تربیت معلم تهران خطاب به مردم فهیم ایران آمده است؛
چو عضوی به درد آورد روزگار                                دگر عضو ها را نماند قرار
اکنون که این نامه را می خوانید، بیش از 75 ساعت از اعتصاب غذای 72 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه تربیت معلم تهران پردیس کرج می گذرد اما واقعیت این است که از دو روز قبل از اعتصاب غذای رسمی، دانشجویان تربیت معلم غذای گرم نخورده اند و نخواهند خورد.
با اینکه در تعطیلات به سر می بریم، تعطیلاتی که پیش از امتحانات بر دانشگاه خیمه زده است، با این حال هرگاه که تریبون آزادی برگزار می شود بیش از 1500 دانشجو برای گفت و شنود در این جلسات حضور پیدا می کنند. در این حال مسئولین دانشگاه لحظه به لحظه به فشار خود بر دانشجویان متحصن می افزایند گویا در خیال خام خویش اینگونه می پندارند که با این اعمال فشار می توانند عزم ما را سست کنند.
بی شک فشارهایی همچون تهدید و ارعاب خانواده ی دانشجویان متحصن، قطع آب، ایجاد اختلال در تلفن همراه، قطع اینترنت دانشگاه، زندانی کردن دانشجویان در محل تحصن، افزودن نیروهای ناشناس در لباس حراست، ممانعت از بردن دانشجویانی که از لحاظ جسمانی بسیار تضعیف شده اند به بیمارستان و تزریق داروی دیازپام به دانشجویان ضعیف شده برای سست کردن و خواب آلودگی دانشجویان و غیره و غیره، که عکس و فیلم همه ی این موارد بعنوان موجود است -ولی به دلیل محدودیت های موجود ما امکان انتشار آنها را هنوز پیدا نکرده ایم– بدور از شرافت انسانی است و کسانی هم که در برابر این حوادث سکوت اختیار می کنند در پیشگاه خدا باید سکوت بشکنند و جواب پس دهند. در ذهن تک تک این دانشجویان سوالی بزرگ وجود دارد که سنگینی آن از سنگینی اعتصاب غذا و فشارهای وارده بیشتر است. در سرزمینی که مردمان آن داعیه دار هم دردی، همراهی و نوع دوستی هستند چگونه اینگونه نسبت به 72 نفر از فرزندان این مرزو بوم که برای استیفای حقوق پایمال شده ی شان دچار ضعف جسمی هستند بی تفاوت هستند؟ قطعا سعدی شاعر بزرگ ایرانیان اگر چنین روزی را می دید هیچگاه چنین شعری را که نماد فرهنگ والای ایرانیان بوده است را نمی سرود.
ما دانشجویان متحصن تربیت معلم تهران به صراحت اعلام می کنیم که قوت روحی مان از ضعف جسمی مان پیشی جسته است و جان می دهیم، حق می گیریم و در این راه جز به خدا و اراده ی دانشجویان به کسی امید نداریم. اما از شما مردم عزیز و پاکدل و نمایندگان باوجدان مجلس شورای اسلامی و دانشجویان متعهد و قشر همدرد تقاضا داریم  که مانع فاجعه فرهنگی به اسم بی مسئولیتی و بی تفاوتی نسبت به انسان ها در این مرز و بوم شوید که همانا درد واقعی که ما دانشجویان متحصن را آزار می دهد همین درد نوظهور فرهنگی است.
دانشجویان متحصن دانشگاه تربیت معلم تهرانhttp://www.dastranj.ir/shownews.asp?NC=4485

برخورد امنیتی در برابر خواسته های صنفی دانشجویان

عبدالله مومنی در گفتگو با آفتاب مطرح کرد:

 برخورد امنیتی در برابر خواسته های صنفی دانشجویان

در شرایط فعلی که اصلی ترین محور برانگیزاننده ی حرکات و اعتراضات دانشجویی دغدغه ها و مطالبات صنفی است اتخاذ رویکردهای شبه امنیتی به وسیله‌ی مدیریت دانشگاهها و نگرش پادگانی و تصمیم گیری های غیر مسئولانه و به دور از تدابیر مدیریتی اس.

آفتاب: عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی و دبیر اسبق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت در پاسخ به پرسشی درباره دلایل بروز اعتراضات دانشجویی در دانشگاه تربیت معلم به خبرنگار سیاسی آفتاب گفت: «اعتراضات صنفی دانشجویان زاییده‌ی محدودیتهای زندگی دانشجویی و شرایط نا مطلوب رفاهی، فقدان امکانات لازم و ضروری و نبود حداقل استانداردهای زندگی سالم در محیط های دانشجویی خصوصا خوابگاههاست».

وی افزود: «در شرایط فعلی که اصلی ترین محور برانگیزاننده ی حرکات و اعتراضات دانشجویی دغدغه ها و مطالبات صنفی است اتخاذ رویکردهای شبه امنیتی به وسیله‌ی مدیریت دانشگاهها و نگرش پادگانی و تصمیم گیری های غیر مسئولانه و به دور از تدابیر مدیریتی در امور مربوط به دانشگاهها خود به یکی از عوامل تشدید کننده‌ی اعتراضات صنفی تبدیل شده است».

این فعال سیاسی اضافه کرد: «نمی شود وقتی دانشجو خواهان حداقل رفاه و رعایت حداقل استانداردها در تهیه‌ی خوراک یا بهداشت محیط است با او برخورد امنیتی کرد. متاسفانه مدیران کنونی دانشگاهها و وزارت علوم به جای عمل به وظایفی که بایستی تضمین

دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ضمن پیگیری خواستهای به حق و قانونیشان باید به رفتار مسالمت آمیز و مدنی خود ادامه دهند. ...

 
کننده‌ی حقوق و مطالبات دانشجویان باشد با بی توجهی و بی اعتنایی و بعضا تهدید و صدور احکام محرومیت از تحصیل برای دانشجویانی که خواهان حقوق صنفی‌شان هستند موجبات تداوم و گسترش این اعتراضات را فراهم می کنند. در چنین شرایطی نتیجه‌ی طبیعی عدم پاسخگویی به خواستهای دانشجویان انباشت و متراکم شدن مطالبات است که منجر به گسترش و ادامه‌ی اعتراضات صنفی و وسیع تر شدن دامنه‌ی آنها خواهد شد که چنین نتیجه‌ای تنها ناشی از سوء مدیریت در دانشگاههاست».

عبدالله مومنی که دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم نیز بوده است ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت جسمانی دانشجویان این دانشگاه که اکنون در اعتصاب غذا به سر می برند از بی‌توجهی مسئولان به خطری که جان این دانشجویان را تهدید می کند انتقاد کرد.

وی با ستایش از همبستگی و عقلانیت دانشجویان تربیت معلم در پیگیری خواسته هایشان افزود: «دانشجویان دانشگاه تربیت معلم ضمن پیگیری خواستهای به حق و قانونیشان باید به رفتار مسالمت آمیز و مدنی خود ادامه دهند و با درایت مانع از سوءاستفاده‌ی برخی نهادها که برای برخورد با دانشجویان منتظر بهانه هستند بشوند چرا که برخی نهادها می کوشند هزینه‌ی هر فعالیت صنفی و مدنی را به حداکثر برسانند».

این فعال سابق دانشجویی با اشاره به فشارهایی که طی سالهای اخیر فعالین و تشکلهای دانشجویی متحمل شده‌اند، افزود: «این فشارها در کنار دل مشغولیهای تفننی و حاشیه‌ای برخی فعالین دانشجویی و بی توجهی آنها به مطالبات صنفی بدنه‌ی دانشجویی خصوصا در شرایط کنونی از جمله آسیبهای حرکتهای دانشجویی چند سال اخیراست».

مومنی در پایان گفت: «فعالان دانشجویی با اتخاذ رویکرد بازگشت به دانشگاه باید توجه ویژه‌ای به مسائل و مشکلات صنفی و رفاهی بدنه‌ی دانشجویی داشته باشند».

برگزيده اخبار هر روز.............

12:58 » 
12:46 » 
12:44 » 
12:29 » 
12:22 » 
12:10 » 
جشن سالگرد ارتحال است.....................................>>>>>>

رمز و راز مقاومت در برابر سرکوب

گزارش-ترجمه و مقالات مختلف

رمز و راز مقاومت در برابر سرکوب

زینت میرهاشمی

حاکمان تهران که این روزها با پاهای لرزان برای امنیت ولایت بر طبل سرکوب می کوبند و ظفرمندی «حکومت اسلامی» خود را در برابر «دشمنان» جشن می گیرند، فقط کافی است یک روز چرخ دنده های ماشین سرکوبشان از کار باز ایستد و دستهایشان برای سرکوب فلج شود، آن گاه می بینیم چگونه این نظام به خاکستر تبدیل می شود و مردم بر ویرانه های آن، جشن و پایکوبی خواهند کرد، زندانیان سیاسی را در آغوش می گیرند و طرحی نو در خواهند انداخت.

روزی که ولی فقیه تصمیم به یکپارچگی نظام گرفت و رئیسی را از صندوق برون آورد، بدون شک تصور نمی کرد که با چنین ابعاد مقاومتی روبرو شود. خودیها از دو خردادیها و همه کسانی که نافشان به شکلی به قدرت وصل است، همه چیز را تمام شده فرض کردند. «اصلاح طلبان» قلابی قبل از هر گونه حمله ای که باعث سکته احتمالی آنها شود، سرهایشان را به زیر لحاف برده تا دستهای بالا رفته شان بیشتر نمایان شود. عده ای فکر می کردند پویشهای اجتماعی تمام شد و اپوزیسیون نظام و مقاومت سازمان یافته آن (شورای ملی مقاومت) مهار شده و خلاصه همه چیز در سکون خواهد گذشت. مقاومتی که از هر گوشه ایران زمین سر می کشد. کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران کوره پزخانه های آجر سازی، دانشجویان دانشگاه سهند، دانشجویان تربیت معلم که تحصن و اعتصاب غذای آنها تا این لحظه همچنان ادامه دارد، همچنان از چالشهای پیش روی رژیم است.اعتصابهای کارگری و دانسجویی که شرکت کنندگان آن به هزاران تن می رسد، نشان دهنده شوریدگی جامعه ای است که الغای نظم موجود را طلب می کند. شرکت فعالانه دانشجویان دختر در اعتصاب غذای دانشجویان تربیت معلم، همراه با پسران از همان نقطه ای است که رژیم طی سه دهه با سرکوب تلاش کرد این پیوستگی در مبارزه را نابود کند. مقاومتی که علیرغم این همه سرکوب عریان صورت می گیرد، ناتوانی سرکوبگران را در سیاست یکپارچه کردن به بن بست کشیده است. رمز و راز این مقاومت اراده و عزم نسلی برای تغییر نظم موجود است که حمایت و پیوستگی مردم را طلب می کند. http://www.iran-nabard.com

نامه دردمندانه یک کارگر شهرداری کرمانشاه

بيکاران و کارگران در حکومت آخوندى ضحاکی

جوانرود نیوز: اینجانب ...... از کارگران شهرداری منطقه .....می باشم سر پرستی 7 سر عائله و پدر ی پیر که از بیماری سرطان استخوان لگن خاسره رنج میبرد و همچنین مادری نابینا که در اثر کار زیاد و خیاطی برای این آن و کلتی در خانه مردم بینایی هر دو چشم خود را از دست داده عهده دار هستم خودم هم نیز مبتلا به بیماری گاستریت مزمن میباشم دو سال پیش پسرم را که تازه از خدمت مقدس سربازی به خانه بازگشته بود با توصیه دوستانی چون شما به عنوان کارگر روز مزد در شهرداری منطقه استخدام کردند که ای کاش نمی کردند مسئولین شهرداری منطقه دوبواسطه همین کارچنان بلائی بر سر پسرم و خودم آوردندکه ساعتی صد بارارزوی مرگ برایمان کم است پسرم را برای تخلیه شیره های باقی مانده از زباله های بیمارستانی به کارگماردند و من نیز به دلیل اعتراض به این کار به قمست تخلیه زباله از پشت کامیون حمل آشغال تبعید شدم پس از مدتی پسرم دچار بیماری شد که به آن فیلو تاکسی یا پوکی استخوان کشک زانو می گویند و من نیز پس از یک بار سقوط از کامیون حمل زباله مهرهای 5 وچهارم از جا درفته وهیچگاه به جای خود بازنگشتند
الغرض پس از اصرار زیاد دوستان و خودم پسرم در قسمت اجرائیات مشغول شد که در آنجانیز توسط یکی از دست فروشان دچار شکستگی بینی و مچ دست راست گردید خودم هم مامور پا کسازی خیابانها شدم
چه بگویم چه دردسرتان بدهم جمع حقوق منو پسرم روی هم 289000تومان می شود که از این مبلغ 156 هزار تومان در هر ماه خرج دوا و درمان می شود پدرم هم چند روزیست که نفسش به زور بالا می اید مادرم هم فقط یک جا می نشیند گریه می کند اخه ترا خدا در این مملکتی که شهردا رش حقوق های میلیونی میگیرد من کار گر و خانواده ام وهزاران نفر مثل ما باید اینچنین در رنج باشیم
چند بار تصمیم گرفتیم با برق یا مرگ موش و یا طناب خودمان را خلاص کنیم که از گناه این کار شرمنده ایم اما دیگر نمی توانیم تحمل کنیم طاقتمان طاق شده است و هیچ فریاد رسی نداریم بدادمان رسید

اسکن چشم زائران ایرانی در فرودگاه جده...

اخبار مرتبط داخلی و خارجی ایران
بررسی مدارک زائران بیش از 2 ساعت به طول انجامیده و ماموران برخوردهایی ناشایست را به خصوص بانوان جوان ایرانی داشته اند! نکته قابل توجه "اسکن چشم" از زائران بوده که گفته می شود این تکنولوژی از سوی آمریکا، در اختیار عربستان سعودی گذاشته شده است.
بسیاری از زائران ایرانی که طی هفته های اخیر از سفر نورانی به مکه مکرمه و مدینه منوره بازگشته اند نسبت به رفتار ماموران سعودی در فرودگاه جده با اتباع جمهوری اسلامی ایران گلایه دارند.

بر اساس گزارش خبرنگار «فردا»، زائرانی که اخیرا سعادت تشرف به سرزمین وحی و زیارت حرم مطهر نبوی (ص) را داشته اند، از تاخیر غیرطبیعی انجام امور مربوط به بررسی روادیدشان در فرودگاه جده توسط ماموران سعودی و نوع برخورد آن ها با اتباع کشورمان ناراضی هستند.

یکی از زائران ایرانی که طی هفته های اخیر برای این منظور به عربستان سعودی سفر کرده، در این خصوص به فردا گفت: با توجه به اینکه اغلب پروازهای زیارتی از ایران به عربستان از طریق فرودگاه جده صورت می گیرد، متاسفانه ماموران سعودی بدون توجه به ماهیت سفر زائران ایرانی به کشورشان و علاوه بر آن سن و سال آن ها، برخوردهایی ناشایست را با آنان انجام می دهند.

وی افزود: در جریان سفری که اخیرا به کشور عربستان داشتیم، پس از ورود به فرودگاه جده زائران دو کاروان ایرانی که به سبب تاخیر دوساعته هواپیمایی جمهوری اسلامی در آغاز سفرشان نیز با روندی فرسایشی مواجه شده بودند، بدون هیچ دلیل مشخصی برای زمانی در حدود بیش از 5 ساعت در یکی از سالن های جانبی فرودگاه جده که خالی از امکانات اولیه از قبیل آب آشامیدنی بود نگه داشته شدند.

بر اساس اطلاعات این زائر ایرانی در مدت چندین ساعته نگهداری زائران ایرانی در یکی از سالن های جانبی فرودگاه جده هیچ یک از ماموران سعودی حاضر به پاسخگویی درباره علت این مسئله نشده و تاخیر طولانی مدت در انجام امور مربوط به روادید اتباع ایرانی، وخامت حال چند تن از زائران مسن ایرانی را نیز در پی داشته است.

این زائر ایرانی همچنین گفت: به هر صورت بعد از گذشت بیش از 5 ساعت انتظار، ماموران سعودی، اعضای دو کاروان ایرانی را به گونه ای ناشایست در مقابل دو باجه مربوط به بررسی روادید به خط کرده و به بررسی مدارک شناسایی آن ها مشغول شدند.

به گفته این مسافر سرزمین وحی روند بررسی مدارک زائران کشورمان در این مرحله بیش از 2 ساعت به طول انجامیده و ماموران سعودی برخوردهایی ناشایست را با زائران ایرانی به خصوص بانوان جوان ایرانی داشته اند! نکته قابل توجه "انگشت نگاری کامل" از اکثر زائران ایرانی در این مرحله و انجام "عملیات اسکن چشم" از تک تک آن ها بوده که گفته می شود این تکنولوژی از سوی آمریکا، پس از عراق در اختیار عربستان سعودی نیز گذاشته شده است.

یکی از مسئولان این دو کاروان ایرانی در گفتگو با فردا با ابراز تاسف از رفتار ماموران سعودی با زائران ایرانی در فرودگاه جده، گفت: متاسفانه برخوردهایی که اخیرا با زائران ایرانی صورت می گیرد، در شان روابط دو کشور مسلمان نیست و البته تهران نیز بارها نسبت به عواقب چنین رفتاری با اتباع خویش از سوی ماموران سعودی به مقامات عربستان هشدار داده است.

پیش از این نیز برخی از مراجع عظام تقلید نسبت به احتمال تحریم سفر معنوی حج در صورت تداوم رفتارهای غیرعادی ماموران سعودی با زائران ایرانی و تشدید اقدامات ضدتشیع در آن کشور هشدار داده بودند.

البته برخی از تحلیلگران مسائل منطقه ای و جهان اسلام معتقدند که با سفر اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری به کشور عربستان نوع برخوردهای ماموران سعودی با اتباع ایرانی بهبود خواهد یافت اما بدون شک باید برنامه هایی برای دائمی سازی و قطعی کردن حفظ شان زائران ایرانی در کشور عربستان اندیشیده شود. http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=53324

زدوبند دولت ایران با سازمان بین‌المللی کار برای ممانعت از سخنرانی نماینده کارگران ایران

دولت-مجلس-قضاوت و رهبر در حکومت ضحاکان

برای نخستین بار طی سی سال گذشته نماینده‌ای از سوی جنبش مستقل کارگری ایران به دعوت آی.تی.یو.سی (کنفدراسیون بین‌المللی سندیکاهای کارگری) در اجلاس سالانه آی.ال.او (سازمان بین‌المللی کار) حضور یافت.

این اجلاس از روز ۲۸ مه در ژنو آغاز شده و تا روز ۱۳ ژوئن ادامه دارد. در اجلاس سالانه آی.ال.او نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل متحد شرکت می‌کنند.

علیرضا ثقفی، سردبیر روزنامه توقیف شده “راه آینده” به نمایندگی از سوی جنبش مستقل کارگری ایران بسیاری در این اجلاس شرکت رکد، اما برای طرح مبرمترین خواست آنان با مانع روبرو شد. مصاحبه‌ای با علیرضا ثقفی

دویچه‌وله: آقای ثقفی، شما امسال برای ابراز درخواست‌های کارگران ایران در اجلاس آی.ال.او شرکت کردید. شما روزنامه‌نگار هستید، روزنامه‌ی مستقل کارگری «راه‌آینده» را بیرون می‌دادید. چرا از شما برای این کار دعوت شده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علیرضا ثقفی: باید بگویم، با توجه به این که تشکل‌های مستقل کارگری در ایران نتوانستند به اصطلاح نمایندگان عمومی خودشان را انتخاب بکنند، نهادهای بین‌المللی در دعوت از نمایندگان مستقل جنبش کارگری با این مشکل مواجه هستند که چه کسی را به عنوان نماینده دعوت بکنند. هرچند که اتحادیه‌های مستقلی وجود دارد، اما این اتحادیه‌ها نماینده‌ی همه‌ی جنبش کارگری مستقل ایران نیستند. به همین دلیل گویا مسئولین آی.تی.یو.سی به این نتیجه رسیدند که یک نفر از افرادی که روزنامه‌نگار باشد یا نویسنده باشد که به مسایل کارگری ایران آشنا باشد و بتواند مسائل جنبش مستقل کارگری را در اینجا بیان بکند، از این فرد دعوت کنند. به همین دلیل از من به عنوان یک ژورنالیست دعوت کردند. در همان ابتدا هم بحث عمومی بر این بود که من در اینجا بتوانم مسائل جنبش مستقل کارگری و خواست‌هایش را بیان بکنم در جلسه‌ای که مربوط به مسایل ایران است.

دویچه‌وله: به جز شما از ایران دیگر چه کسانی آنجا بودند؟

علیرضا ثقفی: هیات دولت ایران بود، یعنی هیات نمایندگی که به اصطلاح مخصوص ایران بود. از وزارت کار، وزیر کار و چند نفر از معاونین‌اش بودند، همچنین شورای عالی کارفرمایی که اخیرا به وسیله‌ی وزارت کار تشکیل شده است. شورای عالی کارفرمایی قبلی را منحل کرده‌اند. همچنین آقای درویش از شوراهای اسلامی بود و از طرف خانه‌ی کارگر که جدا از دولت آمده بود، آقای حمزه‌ای بود.

دویچه‌وله: یعنی در مجموع چند نفر بودند؟

علیرضا ثقفی: در مجموع ۹ نفر از ایران حضور داشتند.

دویچه‌وله: شما توانستید مسایل کارگران را مطرح بکنید؟

علیرضا ثقفی: متن سخنرانی‌ای که از قبل من آمده کرده بودم، به زبان انگلیسی بود و این متن به کسانی که مربوط به مسئله‌ی ایران بودند داده شد و مطالبش با هیاتهایی که در مورد مسئله‌ی ایران می‌خواستند صحبت کنند‌، مثل هیات کانادایی، هیات هلندی و دو نفر دیگر از مسئولین آی.ال.او، در میان گذاشته شد. ما مطالب را، باز در صحبت‌هایی که داشتیم، در جلسات به اینها گفتیم، و آنها هم مسایل را مطرح کردند. منتها مسئله‌ای که بود، این بود که ما در مطالب‌مان بیشتر تاکید داشتیم بر انتخابات اتحادیه‌های مستقل کارگری که در شرایط فعلی بتوانند انجام بدهند و همچنین وظایف آی.ال.او در مورد مقاوله‌نامه‌های ۹۸، ۸۷، ۱۱۱ و ۹۵ که این مقاوله‌نامه‌ها همچنان معلق مانده است. اما دولت ایران در توافقی که با آی.ال.او کرده بود، فقط در مورد مقاوله‌نامه‌ی ۱۱۱ می‌خواست صحبت بکند که مربوط به تبعیض‌های قومیتی و و جنسیتی است. زیرا در آخرین بازدیدی که نمایند‌‌ه‌ی آی.ال.او از ایران داشت، در باره این دو مسئله صحبت شده بود. به همین دلیل مسئله‌ی مورد بحث در اجلاس محدود شده بود به همین مسئله‌ی تبعیض قومیتی و جنسیتی. در این زمینه هرچند ما آمارهای مشخصی داشتیم و مدارک مشخصی در دست ما بود که این تبعیض‌های قومیتی و جنسیتی در ایران نه تنها کاهش نیافته، بلکه حتا در دولت فعلی افزایش هم پیدا کرده است، مسئله‌ی سهمیه‌بندی جنسیتی دانشجویان در دانشگاهها، مسئله‌ی بیکاری‌ها که بیشترین فشارش بر روی زنان است، مسئله‌ی بالارفتن خط فقر، که این هم بیشترین فشارش بر روی زنان است، اینها مسایلی بود که می‌توانست مطرح بشود و تا آنجایی که ما ‌توانستیم مطرح کردیم. این مسئله‌‌ که حقوقی که زنها می‌گیرند در بسیاری از مکانهای شغلی، نصف حقوقی‌ست که مردان دریافت می‌کنند. اینها مسایلی بود که تا آنجایی که ما می‌توانستیم مطرح کردیم. اما جلوگیری کردند از مسئله‌ی مبرمی که می‌توانست آنجا مطرح بشود و آن مسئله‌ی تشکل‌های مستقل کارگری بود بدون دخالت دولت. در این زمینه اجازه ندادند صحبتی بشود. هرچند بعضی از سخنرانان مطرح کردند، اما نمایندگان دولت به‌خاطر آن توافقی که کرده بودند که باید فقط در مورد تبعیض‌های جنسیتی و قومیتی و اقلیت‌ها صحبت بشود، به این مسایل اصلا پاسخی ندادند. هرچند که هیات نمایندگی ایران به این مسایل پرداخت، اما جو عمومی قانع نشد از توضیحاتی که دولت ایران داد و در انتها خواهان داده شدن یک پاراگراف مخصوص در مورد ایران شدند و همچنین فرستادن یک نماینده‌ی ویژه به ایران، برای بررسی وضعیت همین تبعیض‌های قومیتی و جنسیتی.

دویچه‌وله: به چه علت مانع صحبت راجع به تشکل‌های مستقل کارگری شدند؟

علیرضا ثقفی: به علت توافقی که آی.ال.او با این هیات دولتی ایران کرده بود. معمولا توافق‌هایی قبل از جلسه آی.ال.او با دولتها می‌کند. مثلا در مورد کلمبیا توافق شده بود که در مورد ترور فعالین کارگری صحبت بشود، زیرا در سال گذشته بیش از ۱۶ نفر از فعالین کارگری در کلمبیا ترور شدند. یا در مورد کشورهای دیگر مثل بنگلادش صحبت شده بود، توافق شده بود که در مورد مقاوله‌نامه‌های ۹۸ و ۸۷ صحبت بشود. معمولا قبل از اجلاس، آی.ال.او با کشورها توافق‌هایی می‌کند که در مورد خاصی صحبت بشود که در آن مورد هر دو طرف دلایل‌شان را ارائه بدهند. بهرحال آنچه مسلم است و ما هم معتقدیم که آی.ال.او نماینده‌ی دولتهاست، نماینده‌ی کارگری که نیست. آنها مسایل خاص خودشان را مطرح می‌کنند. آنها به فکر این هستند که مثلا گردش سرمایه در ایران راحت باشد، به فکر این هستند که کارگرها بهرحال بهتر کار کنند، سود اضافی بیشتری برای سرمایه‌ها تولید کنند. هرچند هستند افرادی در آی.ال.او که مسایل حقوق بشر و مسایل انسانی هم برایشان مطرح است، ولیکن جو عمومی حاکم بر آی.ال.او کلا برای دولتهاست و ما هم انتظار بیش از این نداریم. منتها مسئله این است که ما به این دلیل در آی.ال.او شرکت کردیم که بگوییم استانداردهای کار که در همین جوامع سرمایه‌داری در کشورهای دیگر رعایت می‌شود، در ایران رعایت نمی‌شود. یعنی همان استانداردهایی که خود سرمایه‌داری برای کارگران گذاشته، در ایران همان استانداردها هم رعایت نمی‌شود.

دویچه‌وله: شما می‌گویید که طرف صحبت‌شان دولتها هستند. پس نمایندگان مستقل کارگری آنجا چه وظیفه‌ای دارند، قرار است چه کار بکنند؟

علیرضا ثقفی: ببینید، آنچه که در آی.ال.او مطرح است، دقیقا همان مسئله‌ی استانداردهای کار، استانداردهای پذیرفته‌شده‌ی بین‌المللی است. نمایندگان کارگران هم خارج از استانداردهای پذیرفته‌شده‌ی بین‌المللی و آن مقاوله‌نامه‌ها نمی‌توانند صحبت کنند. اما همین مقاوله‌نامه‌هایی که دولتها پذیرفته‌اند، مثل مقاوله‌نامه‌ی ۹۸ و ۸۷ ، که تاکید دارد بر این که کارگران باید بدون فشارهای دولتی در هر تشکلی که می‌خواهند شرکت بکنند و هیچ کس حق ندارد آنها را مجبور بکند که در تشکلی شرکت بکنند یا این که از تشکل آنها جلوگیری بکند، همین‌ها هم در ایران اجرا نمی‌شود. ما در ایران بحث‌مان بر سر حقوق اولیه‌ای‌ست که در همه‌جا پذیرفته شده است.

دویچه‌وله: در مجموع شما فکر می‌کنید که این اجلاس چه دستاوردی برای کارگران ما الان داشته است؟

علیرضا ثقفی: من فکر می‌کنم در مجموع جامعه‌ی بین‌المللی و آی.ال.او، آی.تی.یو.سی، به اصطلاح نهادهای بین‌المللی کارگری مربوط به نیروی کار که الان هستند، این مسئله را فهمیدند که ایران استانداردها را رعایت نمی‌کند. جو عمومی بر این است که به ایران تا آنجایی که این اهرمهای بین‌المللی اجازه می‌دهد، وادار کنند، نماینده‌ی مخصوصی بفرستند. و اگر این کار را بکنند، نماینده‌ی مخصوص را بفرستند و ایران را در مذاکرات قانع بکنند که بپذیرد نماینده‌ی مخصوص آی.ال.او بیاید ایران. می‌دانید که الان مدتهاست نماینده‌ی مخصوصی که مال آی.ال.او بوده، از ورودش به ایران جلوگیری می‌شود. ابتدا خود ایشان به علتی سفرشان را به تعویق انداخت و الان هم چندین ماه است که وزارت کار اجازه‌ی ورود به ایشان نمی‌دهد. اگر این مذاکرات و این فشارها باعث بشود که بتوانند نمایندگان بین‌المللی بیشتر بیایند ایران، مفید است. هرچند که ما معتقدیم مسئله‌ی اصلی مبارزات خود کارگران است و اگر امروز هم نهادهای بین‌المللی کم و بیش پذیرفته‌اند که جنبش مستقل کارگری ایران وجود دارد و نهادهای مستقل کارگری می‌توانند نماینده بفرستند، بخاطر مبارزاتی‌ست که کارگران در این مدت داشته‌اند، بخاطر اعتراضات و اعتصابات و تلاش برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری‌ست. کارگرها در این مدت زندان رفتند، کتک خوردند، شلاق خوردند و محروم شدند، اخراج شدند و مجموعا توانسته‌اند به نهادهای بین‌المللی بفهمانند که جنبش مستقل کارگری در ایران وجود دارد و خواهان نمایندگان مستقل کارگری هستند. من فکر می‌کنم این اجلاس هم در جهت همین مسئله، به رسمیت شناختن جنبش مستقل کارگری بود. این که بهرحال بعد از سی سال، از روزنامه‌نگاری مثل من که مستقل است و مجموعا از جنبش مستقل کارگری دفاع می‌کند، دعوت شده تا اینجا بتواند مطالب را مطرح بکند، من این را مثبت می‌دانم و نتیجه‌ی مبارزات کارگران در داخل کشور.

کیواندخت قهاری

رادیو دویچه وله

دانشجویان تربیت معلم: تا رسیدن به خواسته هایمان به اعتصاب ادامه می دهیم

اعتصابات و اعتراضات مردمى در حکومت آخوندى ضحاکی

تحصن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج روز جمعه وارد هشتمین روز خود شد. تعدادی از دانشجویان این دانشگاه ۶ روز است در اعتصاب غذا بسر می برند.

تا بعدازظهر روز جمعه حدود ۱۰۶ تن از دانشجویان این دانشگاه در اعتصاب غذا بسر می بردند.

این در حالی است که فشارهای نیروهای امنیتی و مسوولان دانشگاه بر دانشجویان متحصن بیشتر شده است.

یکی از دانشجویان حاضر در تحصن دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج که نخواست نامش فاش شود، در گفت و گو با رادیو فردا درباره آخرین وضعیت جسمی دانشجویان متحصن می گوید: “شب پنجشنبه حدود ۲۰ تن از اعتصاب غذا کنندگان به بهداری دانشگاه منتقل شدند. تا ظهر جمعه ۱۰۶ تن از دانشجویان دست به اعتصاب غذا زده اند. تعدادی از دانشجویانی که برای تعطیلات خوابگاه دانشگاه را ترک کرده بودند و اکنون برای امتحانات بازگشته اند و به تعداد اعتصاب کنندگان افزوده شده است.”

این فعال دانشجویی همچنین می افزاید: «صبح جمعه نیز ۴ یا ۵ تن از دانشجویان به بهداری دانشگاه منتقل شدند. وضعیت یکی از دختران دانشجو وخیم اعلام شده و دچار تشنج شده است.»

علاوه بر فشارهای روانی که در این هشت روز از سوی مسوولان دانشگاه بر دانشجویان وارد شده بود، نیروهای امنیتی نیز در این روزها حضوری چشم گیر در میان متحصنین داشته اند.

یک فعال دانشجویی حاضر در دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج به رادیو فردا می گوید که فضای دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج تحت شرایط شدید کنترل امنیتی قرار دارد.

او می افزاید: «ماشین های نیروهای امنیتی مرتب مشغول گشت زدن در محوطه دانشگاه هستند. نیروهای امنیتی به طور منظم شیفت خود را عوض کرده و با حراست دانشگاه کاملا هماهنگ هستند. حراست دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج از دانشگاه تربیت معلم واحد تهران به اندازه یک مینی بوس نیروی امنیتی وارد این دانشگاه کرده است. محوطه بیرونی دانشگاه هم تحت کنترل نیروهای امنیتی است. در مقابل سردر اصلی دانشگاه ماشین های نیروهای انتظامی به تعداد زیاد توقف کرده و مانع تجمع در این نقطه می شوند.»

دانشجویان اعلام کرده اند تا زمان رسیدن به خواسته هایشان به تحصن و اعتصاب غذا ادامه خواهند داد.

یک فعال دانشجویی حاضر در دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج در این باره می گوید: «روحیه دانشجویان متحصن بسیار عالی است و همچنان خواستار رسیدن به حداکثر مطالباتشان هستند. هیچ نشانه ای از پس روی و ضعف در روحیه آنها دیده نمی شود و همچنان می گویند تا زمانی که به حداکثر مطالباتشان نرسند، به تحصن و اعتصاب غذا ادامه خواهند داد.»

دانشجویان متحصن می گویند مقامات دانشگاه هنوز پاسخی رسمی به مطالباتشان نداده اند.

یکی از فعالان دانشجویی حاضر در دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج در این باره به رادیو فردا می گوید: «رییس دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج پنج شنبه شب وارد دانشگاه شد و درمیان جمعی ۵۰ نفری متشکل از کارکنان دانشگاه و دانشجویان بسیجی سخنرانی کرد. وی حاضر نشد در تریبون آزاد دانشجویان متحصن حاضر شده و به مطالبات دانشجویان پاسخ دهد. دانشجویان اعلام کرده اند حاضر به مذاکره با رییس دانشگاه نیستند.»

وی همچنین می افزاید: «به گفته دانشجویان حاضر در سخنرانی رییس دانشگاه، وی از دانشجویان متحصن خواسته است که در سخنرانی وی شرکت کنند. دانشجویان متحصن هم اعلام کردند اگر رییس دانشگاه حاضر به امضای مطالبات دانشجویان شود و این مطالبات را به آنها بدهد، پس از ده روز حاضر خواهند بود، امتحانات پایان ترم را برگزار کنند. در غیر این صورت حاضر به شرکت در جلسه امتحانات نیستند.»

از روز سه شنبه مسوولان دانشگاه آب خوابگاه ها و برخی از نقاطی که دانشجویان در آن تحصن کرده بودند را قطع کرده بودند. این فعال دانشجویی در گفت و گو با رادیو فردا می گوید که آب دانشگاه در مناطقی که دانشجویان تحصن کرده اند هنوز قطع است و می افزاید: «آب داخل خوابگاه وصل شده است اما در ساختمان ریاست که دانشجویان در آنجا تحصن کرده اند، کاملا قطع است.»

به گفته فعالان دانشجویی ارتباط اینترنتی نیز در دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج قطع است و موبایل ها به شدت کنترل می شود. همچنین به گفته فعالان دانشجویی، دانشجویانی که در تحصن شرکت کرده اند، حق ترک کردن دانشگاه را ندارند.

این دانشجوی حاضر در دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج که نخواست نامش فاش شود، در گفت و گو با رادیو فردا درباره هشتمین روز تحصن و ششمین روز اعتصاب غذای دانشجویان این دانشگاه می گوید: «شب پنج شنبه تعدادی از دانشجویان بسیجی وارد تریبون آزاد دانشجویان متحصن شدند و اعلام کردند که با متحصنین همسو و هم عقیده هستند. اما زمانی که به آنها فرصت صحبت کردن داده شد، مشخص شد که آنها با برنامه ای از پیش تعیین شده قصد داشته اند دانشجویان متحصن و اعتصاب کننده را دلسرد کرده و از ادامه اعتصاب بازدارند.»

حمایت از دانشجویان متحصن تربیت معلم

روز جمعه دانشگاه علامه طباطبایی از دانشجویان متحصن دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج حمایت کردند.

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر نیز با صدور بیانیه ای از تحصن و اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه تربیت معلم پردیس کرج حمایت کردند.

در بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان امیرکبیر آمده است: «انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر ضمن ابراز همبستگی با دانشجویان متحصن تربیت معلم پردیس کرج، حمایت از مطالبات بر حقشان و تحسین استقامت و پایداری دانشجویان، برخوردهای تهدید آمیز مسوولان دانشگاه با دانشجویان را محکوم کرده و تاکید می کند که ادامه فشار بر دانشجویان و سیاست های سرکوب گرانه ای که به قصد ارعاب و خاموش کردن هر گونه ندای منتقد در دانشگاه ها اعمال می شود، در کنار باقی ماندن روسای انتصابی و مدیران بی لیاقت در دانشگاه های نتیجه ای جز افزایش پتانسیل اعتراضی دانشجویان نخواهد داشت. »

این بیانیه در ادامه می افزاید: «تحصن های دانشگاه های شیراز، سهند، تربیت معلم و غیره اولین نبوده و آخرین آنها نیز نخواهد بود.»

دانشجویان دانشگاه سهند نیز که چهل روز پیش دست به اعتصاب غذا و تحصن زده بودند و موفق به رسیدن به تمام خواسته هایشان شدند، در حمایت از دانشجویان تربیت معلم پردیس کرج بیانیه ای صادر کردند.

فرین عاصمی

رادیو فردا http://www.autnews.eu/archives/1387,03,0009765

استمداد همسر ارژنگ داودی از سازمانهای حقوق بشری

زندگى- حقوق آن و نقض آن در ایران و جهان

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

استمداد همسر مهندس ارژنگ داودی از سازمانهای حقوق بشری برای نجات جان همسرش

با یاد خدا ، بنام عشق ، بنام خرد ، بنام انسان ، بنام آزادی ، بنام اخلاق
دبیر کل محترم سازمان ملل ، کمیسر عالی سازمان حقوق بشر ، ریاست سازمان عفو بین الملل ، ...

موضوع : آقای ارژنگ داودی ، معلم ، شاعر ، نویسنده ، زندانی سیاسی – 48مین روز اعتصاب غذا

با تقدیم سلام و احترام
باستحضار میرساند آقای ارژنگ داودی ، مدیر مجتمع علمی – فرهنگی پرتو حکمت در تاریخ 18/8/82 دستگیر شده و باتهام !؟ تشکیل و اداره جنبش آزادی ایرانیان ، سازماندهی فعالان و محکومان سیاسی کشور و نوشتن مانیفست جمهوری سکولار به چندین سال زندان محکوم گردیده اند . بکار بردن عبارت چندین سال به این دلیل می باشد که با وجود سپری شدن 5 سال از دوران محکومیت ، حکم صادره هنوز به ما ابلاغ نشده و درک ما از سالهای محکومیت ایشان به صحبتهای شفاهی قاضی و مدیر دفتر وی مریوط میشود که تا 20 سال نیز ذکر شده است .

نوشتن مصیبتها و شکنجه هایی که در حین بازجویی به ایشان وارد آمده است و نیز نگهداری در بین اشرار و قاچاقچیان ، مآلا" تبعید به بندرعباس از درد جانکاهی که هم اکنون نیز گرفتار آن هستند نمی کاهد . کاهش شدید بینایی ، دردهای مفرط ناحیه کتف چپ و زانوی پای راست ، پاره شدن پرده گوش چپ و همچنین خونریزی از لثه ها که هنوز هم گریبانگیرش هستند روزهای تلخ آن زمان را همیشه یادآوری می نماید که حتی مسئولین حاضر نشدند به هزینه شخصی و گزاف ، امکانات معالجه را فراهم آورند .

علاوه بر صدمات جسمی ، جهت به زانو درآوردن و مستأصل نمودن ایشان از هیچ کوششی فروگذار ننموده تمام مدارک و اسنادی که حتی به پرونده هم مربوط نمیشد ضبط نموده و تنها بعد از 5 سال ، بامشقت موفق به استرداد شناسنامه شدیم.
غم انگیزتر اینکه با وجود پلمب شدن محل کار و سکونت ، آنجا فروخته شده است و این مسئله پس از پیگیری و اصرار جهت مراجعه به منزل بعنوان برداشتن لباس و وسایل شخصی معلوم گردید و طی مراجعات مکرر به دادگاه انقلاب متأسفانه تاکنون هیچ جواب روشن و واضحی دریافت نکرده و به صور مختلف از زیر بار موضوع شانه خالی کرده و هر کدام گناه را به گردن دیگری می اندازد .

آفای ارژنگ داودی از سال 82 تاکنون از بازداشتگاه اولیه به زندان اوین ، از اوین به زندان رجایی شهر ، از رجایی شهر به زندان بندرعباس ، از بندرعباس به اوین ، از اوین به رجایی شهر منتقل شده اند یعنی جمعا" 5 بار زندان ایشان را عوض کرده و تمام بندها و سالنها و سلولهای انفرادی را تجربه کرده اند و در میان جانیان بالفطره ، منحرفین اخلاقی ، قاتل ، سارق مسلح ، کلاهبردار ، شرور و ... نگاهداری شده اند بطوریکه بطور متوسط ایشان هر 5 هفته یکبار جابجا شده اند و این یعنی شکنجه مستمر وظلم فاحش .

بالاخره جهت اعتراض به رأی غیرقانونی ، پس از مشورت با چند وکیل ، لایحه ای بمنظور اعاده دادرسی تنظیم گردید ولی افسوس موانعی که سر راه ما قرار داده اند تمام شدنی نیستند چون بدلیل عدم ابلاغ رأی و عدم تحویل یک رونوشت از آن به ما که حق قانونی و شرعی متهم می باشد امکان ارسال لایحه را به دیوانعالی کشور جهت رسیدگی مجدد به پرونده ناممکن ساخته و دوباره تمام امیدهای ما را به یأس تبدیل نمودند .

بدینترتیب بدلیل ظلمهای آشکاری که بشرح فوق باستحضار رسید و علیرغم مراجعات مکرر به مقامات قضایی و امنیتی هیچ کس جوابگوی آن نبود ایشان از تاریخ 30/1/87 در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند در تاریخ 8/2/87 یعنی پس از 10 روز از شروع اعتصاب ، مسئولین زندان اوین به جای رسیدگی به درخواست مشروع و قانونی ایشان و انعکاس موضوع به مقامات مربوط بر اساس یک دستور بی نام و بدون امضاء ، وی را به زندان رجایی شهر انتقال دادند و در حال حاضر در بند 6- سالن 16 بین 210 نفر جانی و ... که هیچ سنخیتی با جرم ایشان ندارد در فضایی که در رژیم پیشین به 35 نفر اختصاص داشت ، نگهداری میشود .

اینک پس از گذشت 48 روز از شروع اعتصاب غذا ، در طول اینمدت از سوی مسئولان زندان نه تنها کمترین توجهی به سلامت و درخواست ایشان نگردیده بلکه به بهانه جرم بودن اعتصاب غذا ، تهدید به پرونده سازی و اعزام به دادگاه نیز شده اند ، مگر جرم اعتصاب غذا اگر هم مجازاتی داشته باشد مرگ است .

آیا اینگونه استنباط نمیشود که مسئولین از برملا شدن مراحل رسیدگی و صدور حکم وحشت دارند ؟ بغیر از این است که دلایل اتهام کاملا" بی اساس و دقیقا" در تضاد با اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد ؟ آیا بدلیل اشتباهات فراوانی که در طی رسیدگی به پرونده مرتکب شده اند در صدد خفه کردن صدای ایشان و خدای نکرده حذف ایشان نیستند تا خطاهای خود را بپوشانند ؟
با این تفاسیر بعنوان یک انسان عاجزانه تقاضا دارم با توجه به شرایط بسیار نامساعدی که آقای ارژنگ داودی در حال حاضر دارند و روز بروز خطرناکتر هم میشود و شدیدا"سلامتی و جان ایشان تهدید میشود به وضعیت ایشان رسیدگی فوری و درخواستهای مشروع و قانونی وی مورد بررسی قرار گیرد و امکانات آزادی ایشان فراهم گردد.

زنده باد آزادی
مرده باد استبداد
نازنین داودی همسر آقای ارژنگ داودی
15/3/87

به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیر کل سازمان ملل آقای بان کی مون
کمیساریای عالی حقوق بشر خانم لوئیز آربور
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

صوتى و تصويرى