۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

سرکوب منتقدان، هدف طرح ارتقای امنیت اجتماعی

دولت-مجلس-قضاوت و رهبر در حکومت ضحاکان

طرح ارتقای امنیت اجتماعی، هدف یا وسیله؟

متوقف کردن دختران و پسران با لباس‌ها یا آرایش موی غرب‌زده و گرفتن نشانی فروشگاه و آرایشگاه. این مرحله‌ی جدید “طرح ارتقای امنیت اجتماعی” است. هدف اصلی طراحان این طرح چیست؟ آیا امنیت اجتماعی در ایران افزایش یافته است؟

فاز جدید “طرح ارتقای امنیت اجتماعی”، متوقف کردن زنان و پسرانی است که لباس ‌یا آرایش موی نامناسب و به اصطلاح غرب‌زده دارند. نیروی انتظامی از این گروه می‌خواهد نشانی فروشگاه‌های پوشاک یا آرایشگاه‌های مورد استفاده خود را به پلیس بدهند. به این ترتیب تا کنون برخی بوتیک و سلمانی در تهران توسط ماموران پلیس بسته شده‌اند.

خبرگزاری نیمه ‌رسمی “فارس” به نقل ازیک سخنگوی نیروی انتظامی، از بسته شدن ۳۲ فروشگاه عرضه لباس و آرایشگاه گزارش داده است. از تعداد خودروهای درحال عبورکه توسط مأموران متوقف شده‌اند، از شمار زنان و دختران بازخواست شده به دلیل پوشاک نامتعارف و از عده پسرانی که به‌خاطر ژل و مدل موی‌شان‌ مورد خشونت قرار گرفته‌اند، آماری در دست نیست. مردم از چهره‌‌‌های مضطرب بازداشت‌شدگان، با تلفن همراه عکس می‌گیرند و از صحنه‌هایی برای یکدیگر حرف می‌زنند که به چشم خود دیده‌اند.

آیا این‌گونه عملیات‌ها توجیه قانونی دارند؟ حقوقدانان در پاسخ به این پرسش، پیوسته تکرار کرده‌اند که قانونگذار حق دخالت در پوشش مردم را ندارد. دکتر محمد سیف‌زاده، وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای مدافع حقوق بشر به دویچه‌وله می‌گوید: «طبق اصل نهم قانون اساسی، هیچ مقامی، حتی مجلس نیز حق ندارد آزادی‌های مشروع مردم را سلب کند.

طرحی برای جلب رضایت هواداران حاکمیت

پرسش دیگری که آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی تا کنون همیشه مطرح بوده است، این است که هدف طراحان و اجراکنندگان این‌گونه برنامه‌ها چیست؟ مهدی محمودیان، فعال مدنی و روزنامه‌نگار که مراحل مختلف طرح ارتقای امنیت اجتماعی را دنبال کرده، معتقد است که این طرح برخلاف نام خود، سیاسی است و از جمله اهدافش جلب رضایت هواداران حاکمیت، دولت کنونی و از انزوا بیرون آوردن کسانی است که همیشه در رأی گیری‌ها مشارکت دارند. محمودیان می‌گوید: «حاکمیت مدیون این گروه خاص (هواداران حاکمیت) است که از لباس‌ها و تیپ ظاهری و روش زندگی مشخصی پیروی می‌کنند. برای دادن امتیاز به این گروه، (حاکمیت) باید با آدم‌های متفاوت و آنها که تعلق خاطری به حاکمیت و دولت ندارند، برخورد کند. این گروه گروهی است که بیشترین حامیان حاکمیت در بین آنهاست. آنها از وضعیت موجود عصبانی هستند. برخی از آنها تهدید می‌کنند که آقا اگر شما درست نکنید، خودمان طبق وصیت امام عمل می‌کنیم. اگر حاکمیت به اینها پاسخ ندهد، نمی‌تواند در انتخابات بعدی انتظار رأی از آنها داشته باشد. در عین حال بسیاری از رفتارهایی که نیروی انتظامی انجام می‌دهد، خودش مصداق بارز از بین بردن امنیت اجتماعی‌ست. وقتی یک آرایشگاه را که دست‌کم سه چهارنفر در آن کار می‌کنند، می‌بندند، امکان امرار معاش آن افراد را می‌گیرند. امنیت اجتماعی و اقتصادی این افراد به هم می‌خورد. به این مسئله که این‌ها کار خلاف قانون نکرده‌اند، هیچ توجهی نمی‌شود. در هیچ کجای قانون به شرقی بودن و غربی بودن مدل مو اشاره‌ای نشده است.»

افزایش ۳۰ درصدی اعمال خلاف منافی عفت

نیروی انتظامی از همان فاز نخست اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی، هدف عمده را کاهش جرایم و پاکسازی زمینه‌هایی عنوان کرده که موجب بروز جرم می‌شوند. آیا از اردیبهشت سال گذشته تا کنون امنیت اجتماعی در ایران افزایش یافته است؟ مهدی محمودیان می‌‌گوید: «بر پایه‌ی گزارش‌های خود نیروی انتظامی، اعمال خلاف منافی عفت ۳۰ درصد افزایش یافته‌اند! تازه این آماری‌ست که نیروی انتظامی اعلام می‌کند. دلیل اصلی ‌هم افزایش فقر و امنیت اقتصادی‌ست. در بسیاری از موارد، تجاوز به عنف، از سر خوشگذرانی نیست. آدم‌های زیادی هستند که مشاغل خود را از دست داده‌ و نتوانسته‌اند کار مناسب پیدا کنند. این افراد ۱۰ ساعت، ۱۲ ساعت از روزشان را در خیابان‌ها می‌‌گذرانند، از داشتن حداقل امکانات برای ازدواج یا تفریح محرومند. در شهرهای بزرگ ایران، افراد مجرد را به شهربازی هم راه نمی‌دهند. یعنی حتما شما باید متأهل باشید که بتوانید از تفریحات استفاده کنید. از چنین جامعه‌ای با حداقل امکانات تفریحی و رفاه اجتماعی، نمی‌توان انتظار سلامت داشت.»

پوشش، ابزاری برای اعلام مخالفت

پلیس و مقامات دولتی، جوانان و زنان اهل مد را غرب‌زده، مصرف‌گرا یا ضد مذهب معرفی می‌کنند. مهدی محمودیان یادآوری می‌کند که مسئولان می‌کوشند با این تبلیغات، یک واقعیت بدیهی را نادیده بگیرند. پوشش مردم ابرازی است برای مخالفت سیاسی، تلاشی است برای پرکردن فواصل طبقاتی موجود یا اساسا بی‌اعتنایی به تحکم‌ها. محمودیان ادامه می‌دهد:« اتفاقاً در پایین شهر این نوع لباس پوشیدن و مو درست کردن، بیشتر از بالای شهر است. دلیلش این است که جوان پایین شهر، از یک نوع فقراقتصادی رنج می‌برد. اگر نمی‌تواند فاصله‌اش را با آن بالای‌شهری در تفریحات آنچنانی و پارتی و باغ و مسافرت پر کند، اگرنمی‌تواند لباس آنچنانی تهیه بکند و بپوشد، ولی می‌تواند موهایش را رنگ کند، چون هزینه‌ی آنچنانی برایش ندارد. او از این طریق، آن فاصله‌ی طبقاتی را که حاکمیت به او تحمیل کرده، پر می‌کند. برعکس آنچه آقایان این جوان‌ها را ضد مذهبی یا غیرمذهبی و غرب‌زده معرفی می‌کنند، این‌ها اتفاقا خیلی هم مذهبی‌اند ولی مخالفت و اعتراض خود را به این ترتیب نشان می‌دهند.»

زمینه‌سازی برای فشار بیشتر بر منتقدان

اما آیا هدف اصلی نیروی انتظامی یا کارگزاران طرح‌هایی از این دست، صرفا راضی کردن رأی دهندگان، خانواده‌های شهدا و پیاده کردن موازین شرعی پوشش و اعمال قدرت است؟ مهدی محمودیان تاکید می‌کند که اصل موضوع، زمینه سازی‌های اجتماعی برای فشار بیشتر بر منتقدان و مخالفان است. به گفته‌ی محمودیان: «در ایران، هرسال روسری و شلوار هرکدام یک سانت بالاتر می‌‌روند. این یک چیز طبیعی‌است که روال خود را طی می‌کند. نیروی انتظامی هم قطعا نمی‌توانند جلوش را بگیرند و هدفشان هم این نیست که یک جوان ژل بزند یا نزند. این هدف نیروی انتظامی نیست، موفق هم نخواهند شد. از یک‌طرف بودجه زیادی صرف این طرح‌ها می‌شود؛ هربار یک‌سری ماشین جدید خریداری می‌شود، یک‌سری افراد جدید استخدام می‌شوند و به مقام بالاتر می‌رسند، بعد طرح تمام می‌شود. از میان کسانی که در مرحله‌ی به اصطلاح «اراذل و اوباش» دستگیر شدند، تنها یک نفر باقی‌مانده است. اصلا هدف این نبود که اراذل و اوباش جمع شوند. البته خیلی شکنجه‌شان کردند، اما همه آزاد شده‌اند و دارند زندگی‌شان را می‌کنند. اتفاقی که افتاد این بود که طرح «اراذل و اوباش» به این‌ جا ختم شد که حتا دانشجویان ادوار تحکیم که برای آزادی تلاش می‌کنند را هم به جرم «اراذل و اوباش» در خیابان گرفتند. هدف این دستگیری‌ها بود. من فکر می‌کنم ازاین نظر اینها به اهداف‌شان رسیده‌اند، یعنی دیگر مردم نمی‌گفتند، چرا آقای اسانلو را در اتوبوس بازداشت می‌کنی. پاسخ این بود که این فرد «اراذل و اوباش» است، جلو نیایید و بازداشتش کردند. هدف فعلی هم این نیست که جوان‌ها ژل نزنند. حتی اگر این باشد، مردم ایران عادت دارند که به بن بست نخورند. مردم مبارزه نمی‌کنند، اما از مشکلات یاد گرفته‌اند که میان‌بر بزنند.»

مهیندخت مصباح

رادیو دویچه وله

گزارش تصویری از آغاز مرحله جدید طرح موسوم به امنیت اجتماعی

trh۲.JPG

trh۳.JPG

trh۴.JPG

trh۵.JPG

trh۶.JPG

trh۷.JPG

trh۸.JPG

رابطه افزايش هزينه زندگي با قتل عمد در ایران

بين افزايش هزينه هاي زندگي از طريق افزايش شاخص قيمت مصرف کننده (تورم) و قتل عمد رابطه مثبت در کشور وجود دارد.

اين بخش از گزارش دفتر مرکز تحقيقات کاربردي پليس آگاهي ناجا پس از تاثير بررسي عوامل اقتصادي و اجتماعي بر وقوع جرائم خشن است که روز گذشته روي سايت الف قرار گرفت.

براساس نتايج اين تحقيق که در نشريه «کارآگاه» منتشر شده است در استان هايي که هزينه هاي زندگي بالاتر و نرخ مشارکت اقتصادي پايين تر و جمعيت بيشتر است، تعداد موارد قتل نيز افزايش مي يابد. اين گزارش، تاثير هزينه هاي زندگي از طريق شاخص قيمت مصرف کننده بر وقوع قتل هاي عمد را مثبت و معني دار ارزيابي کرده است، زيرا با افزايش هزينه هاي زندگي تمايل به زورگيري و ارتکاب قتل عمد در بين مجرمان بالقوه افزايش مي يابد. اين گزارش مي افزايد؛ ضريب مربوطه در کل کشور نسبتاً بالا و به اين معنا است که با افزايش يک واحدي در شاخص مذکور، بر تعداد قتل هاي عمد 3 تا 4 مورد افزوده مي شود.

در خصوص تاثير مشارکت اقتصادي، اين بررسي نشان مي دهد که اگر ميزان مشارکت اقتصادي تنها يک درصد افزايش يابد از ميزان وقوع قتل عمد حدود 6/2 درصد کاسته مي شود.

اين بررسي در خصوص استان تهران به عوامل ديگري نيز اشاره کرده است، به طوري که محققان بر اين باورند که وقوع قتل عمد در استان تهران تنها در چارچوب عوامل اقتصادي قابل توجيه نيست، بلکه عللي همچون تراکم زياد جمعيت و عدم کنترل و نظارت تمامي اماکن، پارک ها و فضاهاي برون شهري، وجود شبکه هاي مختلف تبهکاري، بروز مشکلات متعدد اقتصادي از قبيل چک هاي برگشتي و عدم ايفاي تعهدات، نداشتن شناخت کامل از دو طرف هنگام معاملات، عوامل رواني تحريک کننده جرائم قتل عمد از قبيل ترافيک، آلودگي صوتي، آلودگي هوا، انواع تقلب و توسل به شيوه هاي مکارانه از قبيل نشان دادن کارت هاي شناسايي تقلبي ماموران پليس، مقامات مالياتي و...، گروگانگيري براي اخاذي پول، اختلاس، رشوه، قاچاق و فراري دادن کودکان و... قتل و جنايت در استان تهران را تحت تاثير قرار مي دهند.

http://www.fararu.com/vdce7x8z.jh8woi9bbj.html

بازجویی 11 ساعته از نماینده زن مجلس هشتم/ بازداشت مدیرکل حوزه ریاست سازمان بازرسی کل کشور

در دادسرای کارکنان دولت صورت گرفت:
بازجویی 11 ساعته از نماینده زن مجلس هشتم/ بازداشت مدیرکل حوزه ریاست سازمان بازرسی کل کشور
به غیر از روز یکشنبه که مجلس جلسه علنی دارد، این نماینده مجلس، برای تمام ایام هفته آینده جهت محاکمه و بازجویی احضار شده است... در این شبکه تعدادی از نمایندگان مجلس دخیل و متهم به ارتکاب جرائمی نیز هستند.

عصرایران - نماینده کرج در مجلس هشتم به مدت 11ساعت در محل دادستانی تهران تحت بازجویی ومحاکمه قرار گرفت .

یک منبع مطلع در دادستانی تهران با اعلام این مطلب به خبرنگار عصرایران گفت:‌پس از دستگیری و بازداشت عباس پالیز دار و 13 نفر از اعضای این باند و کشف اسناد ومدارک محرمانه و سری مراجع امنیتی ، نظامی ، لشکری و کشوری و اقرار اعضای این باند و کشف شبکه آنها، فاطمه آجر لو به عنوان متهم احضارو در روز چهارشنبه به مدت 5 ساعت تحت بازجویی ومحاکمه قرار گرفت.

درروز پنجشنبه نیز علیرغم تعطیلی دادسرای تهران ، فاطمه آجرلو به مدت بیش از 6 ساعت، تحت بازجویی ومحاکمه قرار گرفت .
در جلسه محاکمه روز پنجشنبه آجر لو، همسر وی که یکی از قضات دادگستری است وی را همراهی می کرد.

همچنین درروز پنجشنبه باز جویی و محاکمه مدیر کل حوزه ریاست سازمان بازرسی کل کشور نیز انجام شد که مدیر کل مذکور پس از محاکمه وباز جویی در دادسرای کارکنان دولت بازداشت وروانه زندان اوین گردید.

ظاهرا این مدیر کل در ارتباط با فاطمه آجر لو و سایر متهمین شبکه پالیز دار متهم به همکاری و مشارکت با آنان می باشد .
یکی از همراهان آجر لو نماینده کرج که در دادسرای کارکنان دولت حضور داشت ، گفت : به غیر از روز یکشنبه که مجلس جلسه علنی دارد، این نماینده مجلس، برای تمام ایام هفته آینده جهت محاکمه و بازجویی احضار شده است .

هر چند سخنگوی قوه قضاییه هنوز از نوع جرائم و حجم اتهامات و ویژگی این باند اطلاعاتی منتشر ننموده است ولی یک مقام قضایی به خبرنگار ما گفت که از نحوه بر خورد این نماینده مجلس و ترکیب اعضای باند پالیز دار، وجود شبکه ای سازمان یافته که تعدادی از نمایندگان مجلس نیز در آن دخیل و متهم به ارتکاب جرائمی نیز هستند ، مورد توجه مقامات قضایی واقع شده است که پس از قطعیت منتشر خواهد شد.

اعتصاب غذای ۳۵ زندانی سیاسی در حمایت از خواسته های ارژنگ داوودی

زندانیان سیاسی و قتلهایی سیاسی در حکومت ضحاکان

تن از زندانیان سیاسی در زندان های اوین و رجایی شهر با انتشار نامه ای، اعلام کردند، که درحمایت از ارژنگ داوودی در روز ۱ تیرماه به طور نمادین دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

ارژنگ داوودی، که از حدود ۲ ماه پیش در اعتراض به وضعیت پرونده اش دست به اعتصاب غذا زده است، هم اکنون در شرایط نامناسب جسمانی در زندان رجایی شهر به سر می برد. همبندان وی می گویند که اوضاع جسمی این زندانی بسیار نامناسب است، با این حال، از دو روز پیش او را از بهداری زندان به بند منتقل کرده اند.

به گفته ی همبندان وی، پای راست ارژنگ داوودی دچار ورم و التهاب شدید شده و قابلیت حرکت خود را از دست داده است. مسئولان زندان رجایی شهرگفته اند که تنها در صورتی به خواسته های وی توجه نشان می دهند که اعتصاب غذای خود را بشکند.

ارژنگ داوودی، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد و هم اکنون ۵ سال است که در زندان به سر می برد.

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه

شیخ مفید و شیخ خاموش

ابراهیم نبوی e.nabavi@roozonline.com - چهارشنبه 29 خرداد 1387 [2008.06.18]

po_nabavi_01.jpg

شیخ خاموش یعنی عبدالله نوری در حالی با چراغ خاموش وارد صحنه شده است، که هنوز ‏وارد نشده، همه حضورش را متوجه شدند. خوبی اصلاح طلبان همین است، اینقدر صداقت ‏دارند که حتی برای رفتن سرکوچه هم همه چیز را به همه اطلاع می دهند. کروبی هم گفت: " ‏اعلام زود هنگام کاندیداها به حضور حداکثری در انتخابات کمک می کند" یعنی اوی خاتمی! ‏تو در نیا که من در اومدم. سید محمد خاتمی هم اطلاع رسانی حداکثری را به انجام رساند و ‏اعلام کرد که اگر بخواهم در انتخابات شرکت کنم می کنم، ممکن است بکنم، ممکن است نکنم. ‏هاشمی رفسنجانی هم که رفته بود جایی که عرب نی انداخت، برگشت به جایی که عرب نی ‏نیانداخت. به همین دلیل و با عنایت به اینکه عبدالله نوری فعلا به " شیخ خاموش" نامگذاری ‏شده است و کروبی هم قبلا به عنوان " شیخ اصلاحات" شناخته می شد، واژه نامه شیوخ اعلام ‏می شود.‏
شیخ خاموش: شیخ عبدالله نوری
شیخ اصلاحات: شیخ مهدی کروبی
شیخ سفید: سید محمد خاتمی
شیخ مفید: اکبر هاشمی رفسنجانی(1 ) ‏
شیخ الرئیس: علی اکبر ناطق نوری
شیخ الشیوخ: سید علی خامنه ای‏

نساجا و وزارت آموزش مالی و جنسی
دو نماینده مجلس که اتفاقا امام زمان هم پرونده شان را امضا کرده است، پس از برخی امور ‏بی ناموسی آزاد شده و به خانه ملت برگشتند. معاون دانشگاه زنجان هم فعلا در بازداشت بسر ‏می برد و فعلا روزنامه کیهان و انواع موجودات مشکوف مشغول ماست مالی تجاوز به عنف ‏دولتی هستند. در این حال خواهر رئیس جمهور در یک مصاحبه دلپذیر و جذاب و جالب و ‏تمیز و عزیز و غیره، گفت: " خواهر احمدی نژاد بودن حس خوبی دارد." آگاهان کلی به این ‏جمله فکر کردند و معانی زیر را برای آن کشف کردند:‏
‏1) آدم وقتی خواهر احمدی نژاد باشد مثل بقیه ملت نیست که خواهرش برود به مسافرت.‏
‏2) آدم وقتی خواهر احمدی نژاد باشد، مردم به او می گویند: " بابا! تو خیلی خوبی، ما فکر ‏می کردیم خانوادگی مشکل دارین."‏
‏3) آدم وقتی خواهر احمدی نژاد باشد، از صبح تا شب وقتی مردم تصویر برادرش را می بینند ‏در موردش حرف می زنند ولی او چون آن حرف ها را نمی شنود حس خوبی دارد.‏
‏4) آدم وقتی خواهر احمدی نژاد باشد، طبیعتا نمی تواند حس بدی داشته باشد، اصولا حس بد ‏موضوعی است پیچیده و براحتی برای هر کسی قابل درک نیست.‏

هاله نور را ببینید
البته تاریخ موضوع گذشته است، ولی احمدی نژاد را هر وقت توی آب بیندازی یا از آب ‏بگیری برای طنزنوشتن تازه است. وی در نامه ای که در وبلاگش نوشتند، گفت: " ندیدن هاله ‏نور عجیب است" در همین راستا گشتیم و گشتیم و سعی کردیم دلایلی پیدا کنیم که چرا برخی ‏افراد بی ایمان، نابینا، کم بنیه، مزدور استکبار و چیزهای دیگر، چرا هاله نور ایشان را نمی ‏بینند؟ ‏
گروه اول: کسانی که چشم شان چپ است، ولی خودشان چپ نیستند.‏
گروه دوم: کسانی که چشم شان به پروژکتور عادت کرده، ولی به رئیس جمهور عادت نکرده.‏
گروه سوم: کسانی که وقتی خارجی را می بینند برق از آنجا نمی پرد و به نور تبدیل نمی شود. ‏
گروه چهارم: کسانی که هنوز چشم شان بقیه چیزها را می بیند.‏
گروه پنجم: کسانی که احمدی نژاد را می بینند و طبیعتا می بینند که چه می بینند.‏

بنی صدر تحویل باید گردد
این هم یک داستان تازه و بامزه. ایران اعلام کرده که بنی صدر باید به ایران تحویل داده شود. ‏سردار جزایری که احتمالا هنوز کلماتی مثل دیپلماسی، پناهندگی سیاسی، خارج، پاسپورت و ‏این چیزها به گوشش نخورده است، گفت: " فرانسه باید بنی صدر را به ایران تحویل دهد." در ‏همین رابطه موارد زیر قابل توجه است:‏
الف: من فکر می کنم حکومت ایران می خواهد احمدی نژاد را یک جوری رد کند و چون ‏کسی حاضر نیست به جای او رئیس جمهور شود، می خواهند بنی صدر را از فرانسه بیاورند ‏و بگذارند رئیس جمهور، چون احتمالا تنها کسی که مثل احمدی نژاد هنوز در همان سالهای ‏‏58 و 59 زندگی می کند، بنی صدر است.‏
ب: احتمال دوم این است که ایران می خواهد بررسی کند و ببیند که آیا فرانسوی ها واقعا ‏حاضرند که بنی صدر را به عنوان رئیس جمهور سابق که به این کشور پناهنده شده است، پس ‏بدهند یا محکم نگهش می دارند، به نظرم می خواهند مطمئن شوند که اگر دو روز دیگر ‏احمدی نژاد برکنار شد و رفت فرانسه دوباره برنگردد به ایران.‏

بنی صدر به ایران برمی گردد
فرضیه: بنی صدر با فشار دولت ایران، دستگیر شده و به ایران تحویل داده می شود. ‏
واقعه محتمل: بنی صدر در فرودگاه دستگیر و بلافاصله به اوین منتقل می شود.‏
اقدام اولیه: بازجویی توسط بازجویان بسیار دانشمند روی بنی صدر صورت می گیرد.‏

بازجو: خودتان را معرفی کنید.‏
بنی صدر: من ابوالحسن بنی صدر هستم، رئیس جمهور واقعی این ملت.‏
بازجو: حاشیه نروید، سریعا بگوئید که نظرتان درباره جمهوری اسلامی ایران چیست؟
بنی صدر: من اولین کسی بودم که نام جمهوری اسلامی ایران را آوردم و تنها کسی هستم که ‏از جمهوریت و اسلامیت یک نظام دفاع می کنم.‏
بازجو: نظرتان درباره ولایت فقیه چیست؟
بنی صدر: من اولین کسی هستم که در مورد ولایت فقیه نظر دادم و همسرم اولین همسری ‏است که کتاب ولایت فقیه آقای خمینی را به زبان فرانسه ترجمه کرد.‏
بازجو: علت همکاری خود را با منافقین توضیح دهید؟
بنی صدر: من اولین کسی بودم که کتاب منافقان از دیدگاه ما را نوشتم و اینها را افشا کردم و ‏دخترم هم اولین کسی است که از مسعود رجوی طلاق گرفت.‏
بازجو: شما برای چه می خواستید نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرید؟
بنی صدر: برای اینکه ما می خواهیم با فساد در حکومت و فساد اقتصادی مبارزه کنیم، اقتصاد ‏را اسلامی کنیم، دانشگاه ها را اسلامی کنیم، با آمریکا مبارزه کنیم....‏
بازجو: الهی قربونت برم، تو این مدت تو توی فرانسه چی کار می کردی؟ ما هم که می ‏خواهیم همین کار را بکنیم.‏
بنی صدر: ولی من با ملاتاریا مخالفم و نمی گذارم باند هاشمی رفسنجانی فاسد و خاتمی ‏ریاکار و باصطلاح اصلاح طلبان دروغین این مردم را فریب بدهند....‏
بازجو: الهی قربونت بشم، ما هم همینطور، ما هم نمی گذاریم...‏
بنی صدر: من اجازه نمی دهم....‏
بازجو: ما هم اجازه نمی دیم عزیزم، ولی دیگه نگو، تو کجا بودی تا حالا؟ ببین! من می گم تو ‏بیا بشو رئیس جمهور، این احمدی نژاد رو به جای تو بفرستیم فرانسه....‏

‏1) توضیح: معمولا نمی شود کسی در آن واحد هم شیخ باشد و هم مفی

افشاگران هزاران سند در سراسر كشور مخفي کرده اند

درخواست دادگاه علني براي پاليزدار - چهارشنبه 29 خرداد 1387 [2008.06.18]

محبوبه نيك‌نهاد

همزمان با انتشار خبر وجود چندين "همدست" براي عباس پاليزدار كه "هزاران صفحه" از پرونده‌هاي هيات ‏تحقيق و تفحص از قوه قضاييه را در استان‌هاي مختلف كشور مخفي كرده‌اند، يك گروه دانشجويي حامي ‏احمدي‌نژاد خواستار آن شد كه وي در يك دادگاه صالح به صورت علني از خود دفاع كند.‏

در ادامه تحولات مربوط به پرونده افشاگري‌هاي عباس پاليزدار عليه سران جناح محافظه‌كار و در حالي كه طيفي ‏از دانشجويان حامي احمدي‌نژاد موسوم به جنبش عدالتخواه دانشجويي خواستار برگزاري علني دادگاه درباره ‏اظهارات پاليزدار شده‌اند، سخنگوي قوه قضاييه اعلام كرد كه علاوه بر اين عضو هيئت تحقيق و تفحص مجلس، ‏حكم بازداشت 11 تن ديگر از جمله تعدادي از مقامات دولتي صادر شده و 6 تن از آنها نيز تا ديروز بازداشت ‏شده‌اند.‏

صدور قرار بازداشت براي برخي افراد "داراي مقام دولتي" كه به "همدستي" با پاليزدار متهم هستند، در حالي ‏صورت مي‌گيرد كه مسئولان دولت نهم به صراحت از اين فرد و افشاگري‌هاي وي اعلام برائت كرده‌اند. در اين ‏راستا نه تنها غلامحسين الهام سخنگوي دولت، افشاگري‌هاي پاليزدار عليه سران جناح محافظه‌كار را "مشكوك" و ‏باعث "لوث شدن مبارزه احمدي‌نژاد با فسادهاي واقعي" توصيف كرد، بلكه زريبافان و بذرپاش دو مقام نزديك به ‏احمدي نژاد نيز انتساب پاليزدار به رايحه خوش خدمت را نفي كردند. اين در حالي بود كه رسانه‌ها به يك فهرست ‏انتخاباتي در انتخابات شوراها با عنوان "ستادهاي مردمي حاميان احمدي نژاد" اشاره دارند كه نام عباس پاليزدار ‏نيز جزء اولين پيشنهادهاي اين فهرست است.‏

‎اتهام: افشاگري؛ نه تخلفات اقتصادي و نه امنيتي‎

جمشيدي، سخنگوي قوه قضاييه، اتهام پاليزدار را "توهين و اهانت عليه مسئولان و پخش شايعه و نشر اکاذيب و ‏سوء استفاده" ذكر كرده است، در حالي كه پيش از اين رسانه‌هاي اصولگرا درباره اتهام به موارد ديگري از جمله ‏‏"تشويش اذهان عمومي" و "اخلال در امنيت ملي" اشاره كرده بودند.‏

با اين حال سخنگوي قوه قضاييه نيز در ادامه اظهارات روز قبل نيازي، رئيس سازمان بازرسي كل كشور، اذعان ‏كرد كه برخلاف تكذيبيه مجلس، پاليزدار با هيات تحقيق و تفحص ارتباط داشته و "از سوي يکي از نمايندگان خانم ‏مجلس به بازرسي کل کشور به عنوان دبير هيئت تحقيق و تفحص و به عنوان دکتر معرفي شده است."‏

به گفته جمشيدي، "در تحقيقات اوليه مشخص شد که وي با تعدادي ديگر از همدستان خود با نفوذ در برخي از ‏ارگان ها با پوشش تحقيق و تفحص از قوه قضائيه، اسناد طبقه بندي شده و ارزيابي نشده و گزارش هاي مردمي ‏بي نام و نشان را از سيستم هاي دولتي خارج کرده و چند هزار اوراق اين چنيني را در استانهاي مختلف مخفي ‏کرده است."‏

ادعاي بزرگ سخنگوي قوه قضاييه، كه بسيار شبيه ادعاي چند هفته پيش وزارت اطلاعات درباره وجود يك شبكه ‏گسترده خرابكاري است، حاكي از اين است كه پاليزدار و كساني كه اين مقام قضايي از آنها به عنوان "همدست" ‏وي ياد مي‌كند و در "استان‌هاي مختلف" پراكنده‌اند و "در برخي ارگان‌ها" هم "نفوذ" دارند، از اين پس باز هم به ‏قدر كافي اتهام و مدرك براي افشاگري دارند و در صورت صحت اين ادعا، لاجرم بايد منتظر واكنش همدستان ‏وي به بازداشت ديگر اعضاي اين گروه بود!‏

جالب اينجاست كه همزمان با اين ادعا، گروهي از دانشجويان حامي احمدي‌نژاد نيز خواستار علني شدن دادگاه ‏رسيدگي به اتهامات و ادعاهاي پاليزدار شده‌اند؛ دادگاهي كه ممكن است در آن "چند هزار اوراق اين چنيني" مورد ‏اشاره سخنگوي دولت نيز مطرح شود.‏

‎دانشجويان عدالتخواه: به ادعاهاي پاليزدار رسيدگي كنيد‎

بيانيه "جنبش عدالتخواه دانشجويي" كه ديروز منتشر شد، حاوي انتقادات شديدي به رسانه‌هاي اصولگرا و نوع ‏برخورد آنها با افشاگري‌هاي پاليزدار بود. دانشجويان حامي احمدي نژاد در اين بيانيه تصريح كردند كه: "... نوع ‏برخورد با عباس پاليزدار نيز غلط و خلاف عدالت است. اينکه عده اي تلاش کنند به سرعت ايشان و يا هر کس ‏ديگري که فرياد عدالت سر داده (ولو به روش غلط) را متهم به فساد اقتصادي (و در موارد مشابه اخلاقي) ‌نمايند ‏هيچ توجيه شرعي و قانوني ندارد. به ويژه زماني اين مسئله خطرناک‌تر است که اين اتهامات با واسطه برخي ‏مسئولان کشور به رسانه‌ها ارائه و بعدا صحت آن با ترديد مواجه مي شود."‏

اين گروه دانشجويي ـ بسيجي همچنين با تاكيد بر اينكه "ايشان جرمي مرتکب شده است که بواسطه آن بايد در ‏دادگاه‌ صالح و به صورت علني از خود دفاع نمايد"، افزوده‌اند: "سئوال اين است که آبروي پاليزدار نبايد به اندازه ‏آبروي متهميني که ايشان نام برده محترم باشد؟"‏

نويسندگان اين بيانيه همچنين با اشاره به تلاش رسانه‌هاي اصولگرا براي به فراموشي سپردن محتواي ‏افشاگري‌هاي پاليزدار، پرسيده‌اند: "مسئله اصلي که در اين غوغاي سياسي در حال فراموشي است محتواي سخنان ‏پاليزدار است. بالاخره اين سئوال در افکار عمومي مطرح است که تکليف حرف‌هاي ايشان چه مي‌شود؟ اين ‏مطالب در جامعه پخش شده است و قوه قضائيه بايد تکليف اين پرونده‌ها را شفاف کند. با جنجال و برخورد با ‏پاليزدار نمي‌توان حرف‌هاي ايشان را از اذهان عمومي پاک کرد."‏

گفتني است پيش از اين هم يك خبرگزاري وابسته به دولت احمدي‌نژاد از رسانه‌هاي اصولگرا به خاطر متهم كردن ‏پاليزدار به فساد اقتصادي و نپرداختن به ادعاهاي او درباره مفاسد اقتصادي ديگران، به شدت انتقاد كرده و نوشته ‏بود: "سوال اساسي و مهم اين است که چرا به جاي حمله به شخصيت فردي پاليزدار، هيچ کس اتهامات مطرح شده ‏از جانب وي را تکذيب نمي کند؟! چرا به جاي ما قال (چه چيزي گفته) به من‌قال (چه كسي گفته) مي‌پردازيد؟"‏

‎تكذيب روابط، بازداشت، تاييد روابط‎

عباس پاليزدار كه در حال حاضر در زندان به‌سر مي‌برد، چندي پيش دهها مقام سياسي نظام از جمله 9 روحاني ‏بلندپايه را به فساد اقتصادي متهم كرد. هرچند در ابتدا مركز پژوهش‌هاي مجلس، حاميان دولت و اعضاي هيات ‏تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضاييه هرگونه ارتباط با پاليزدار را تكذيب مي‌كردند، اما پس از بازداشت او ‏مقامات مختلف از جمله رئيس سازمان بازرسي كل كشور اذعان كردند كه پاليزدار با نمايندگان مجلس و هيئت ‏تحقيق و تفحص همكاري داشته، از سوي آنها به سازمان بازرسي كل كشور معرفي شده و در تحقيقات اوليه هيات ‏مذكور از پرونده‌هاي قوه قضاييه نيز نقش قابل توجهي داشته است.‏

رسانه‌هاي اصولگرا همزمان با بازداشت او تلاش كردند با انتشار برخي اسناد و ادعاها، خود پاليزدار را نيز به ‏فساد اقتصادي متهم كنند. اما چندي بعد برخي رسانه‌هاي ديگر به يك "تشابه اسمي" در اين باره اشاره كردند و ‏خبر دادند كه: "اين پاليزدار، آن پاليزدار نيست!" با اين حال اكثر رسانه‌هاي اصولگرا همچنان پاليزدار افشاگر را ‏به تخلفات اقتصادي متهم مي‌كنند.‏

اين رسانه‌ها ادعا كرده بودند كه يكي از علل بازداشت پاليزدار، تخلفات اقتصادي او بوده است، اما اكنون اظهارات ‏سخنگوي دستگاه قضايي نشان مي‌دهد كه هيچ اتهام اقتصادي به وي وارد نيست و او تنها به خاطر شكايت افرادي ‏كه عليه آنها به افشاگري پرداخته، بازداشت شده است. تناقض سخنان اين مقام قضايي با ادعاهاي مكرر رسانه‌هاي ‏اصولگرا، همان سؤالي را مطرح مي کند كه دانشجويان و خبرگزاري حامي احمدي‌نژاد هم پرسيده‌اند: ‏

‏"اگر انتشار پرونده‌ها قبل از صدور حکم غلط است، چرا درباره ايشان اين اتفاق افتاد؟" ‏
‏"آيا با همه مفسدان اقتصادي اينگونه رفتار مي‌شود که تا جايي سر از محل امن خود بر نياورند، قانون با آنها کاري ‏ندارد؟!"

بی اطلاعی از وضعیت عسگر اکبرزاده، دانشجوی بازداشتی در اردبی

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان، « آداپ »، می گوید که «از سرنوشت و محل نگهداری عسگر اکبرزاده از فعالین دانشجویی اطلاعی در دست نیست.»

این انجمن گفته است که آقای اکبر زاده روز ۲۰ خرداد ۸۷ توسط نیروهای امنیتی در اردبیل بازداشت شده است.

سازمان عفو بین الملل در نوامبر سال ۲۰۰۶ و فوریه ۲۰۰۷ بیانیه های جداگانه ای را در باره عسگر اکبرزاده صادر کرده و نسبت به سلامتی او در زندان ابراز نگرانی کرد.

این سازمان اعلام کرد که وی به اتهام « تبلیغ علیه نظام» دستگیر شده است.

خانواده اکبر زاده، که نتوانسته اند هیچ گونه اطلاعاتی از وضعیت سلامت و محل نگهداری عسگر اکبر زاده به دست آورند، نگران آن هستند که او در زندان «تحت شکنجه و بد رفتاری» باشد.

واحید قراباغلی، عضو انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان که در ترکیه به سر می برد در گفت و گو با رادیو فردا می گوید: «عسگر اکبرزاده روز دوشنبه ۲۰ خرداد پس از خروج از دانشگاه پیام نور اردبیل توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و هم اکنون در مکان نامعلومی به سر می برد.»

وی می افزاید: « تمامی تلاش های خانواده این دانشجو برای آگاهی از محل و وضعیت نگهداری او با شکست مواجه شده است. عسگر اکبر زاده تنها هنگام بازداشت با خانواده اش تماس گرفت و به مادر خود گفت که به بازداشت ماموران اطلاعات در آمده است. »

به گفته انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان، «مقام های امنیتی، خانواده این فعال هویت طلب را تهدید کرده اند که در صورت پیگیری وضعیت فرزندشان و رسانه ای شدن موضوع، با آنان برخورد خواهند کرد.»

بر اساس همین گزارش، «منزل مسکونی این خانواده و کلیه رفت و آمدها تحت کنترل است.»

واحید قراباغلی می گوید که عسگر اکبرزاده هنوز تفهیم اتهام نشده و اتهام او نامشخص است.

وی می افزاید:« هنوز هیچ گونه تفهیم اتهامی صورت نگرفته و مراجعه خانواده او به دادگاه انقلاب اردبیل برای آگاهی از اتهام ایشان بی نتیجه بوده است. اما من احتمال می دهم این دستگیری هم در راستای فشاری است که طی ماه های گذشته بر فعالان هویت طلب در آذربایجان صورت گرفته است.»

آقای قراباغلی گفت: «در یک ماه گذشته در اردبیل چند فعال دانشجویی هویت طلب بازداشت و به مدت ۲۰ روز در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اردبیل مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفتند و از جمله از شوک الکتریکی در شکنجه علیه آنان استفاده شد.»

عسگر اکبر زاده پیش از این نیز چند بار دستگیر و زندانی شده و در دادگاهی «غیرعلنی» پس از محاکمه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به پرداخت جریمه نقدی متهم شد.

واحید قراباغلی می گوید: «عسگر اکبر زاده جزو افرادی بود که در اول مهر ۱۳۸۵ برگه ها و اطلاعیه هایی را در اردبیل منتشر کردند و خواستار تدریس زبان ترکی در مدارس شدند و این امر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز ذکر شده است. همچنین این فعال دانشجویی در خرداد ۸۵ نیز هنگام پخش فراخوان برای تظاهرات متعاقب سلسله اعتراض های آذربایجان دستگیر و زندانی شد و در دادگاهی غیر علنی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به پرداخت ۶۰۰ هزارتومان جریمه نقدی محکوم شد.»

فشار حکومت و نهادهای امنیتی ایران بر فعالان سیاسی در میان اقوام و اقلیت ها به خاطر آنچه که «فعالیت های جدایی خواهانه» خوانده می شود، صورت می گیرد.

آقای قراباغلی می گوید که عسگر اکبرزاده در هیچ سازمان جدایی طلبانه در آذربایجان عضو نیست.

وی معتقد است:«در آذربایجان گروه هایی فعالیت می کنند که خواستار جدایی از ایران هستند اما اکثر فعالانی که در مراسم و فعالیت های مختلف شرکت می کنند شعارهایشان در راستای برآوردن نیازهای ابتدایی شان است از جمله تدریس زبان مادری در مدارس، راه اندازی تلویزیون به زبان مادری که در قانون اساسی هم ذکر شده و پایان دادن به تبعیض های اقتصادی که در مقایسه با مرکز، بر مناطق غیر فارس نشین در ایران اعمال می شود به خصوص آذربایجان ، کردستان و سیستان و بلوچستان.»

عضو انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان می گوید: «مطالبات اصلی این فعالان پایان دادن به این تبعیض ها است و اتهام تجزیه طلبی یا پان ترکیستی به حربه ای از سوی حاکمیت برای سرکوب فعالیت های هویت طلبانه تبدیل شده است.»

مریم منظوری

رادیو فردا

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

درگیری مردم با ماموران حکومتی در آباده

گزارش یکی از خوانندگان: من از آباده این خبر رو میفرستم
در شب گذشته مورخ26/3/87 در یکی از روستاهای آباده به نام امیر آباد( که در حاشیه جاده شیراز-اصفهان قرار دارد )یک دستگاه خودرو سواری بادو عابر پیاده که زن هم بودند برخورد وباعث مرگ آنان شدکه علت تصادف نبود روشنایی کافی به دلیل خاموش بودن چراغهای کنار خیابان بود (به دلیل کمبود برق) که پس از این حادثه اهالی روستای مجاور (بیدک)اقدام به مسدود نمودن جاده اصفهان به شیراز نمودند در پی این اقدام اعضاء شورای تامین شهرستان در محل حاضر شدند که با مردم درگیر وبعد از سنگ پرانی مردم که منجر به شکسته شدن خودرو متعلق به سپاه پاسداران شد از محل فرار کردند پس از این اقدام نیروی انتظامی اقدام به بازداشت گسترده مردم کرده است

دو زندانی سیاسی در آستانه مرگ قرار دارند

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


شرایط جسمی 2 زندانی که چندین هفته است در اعتصاب غذا بسر می برند به شدت وخیم شده و عملا آنها را در آستانه مرگ قرار داده است. از طرف دیگر زندانبانان هیچگونه اقدام جدی برای نجات جان آنها تا به حال انجام نداده اند.

آقای ارژنگ داودی که وارد 61 روز اعتصاب غذای خود شده است، روز جمعه شرایط جسمی اش رو به وخامت گراییده و به نقطه خطرناکی رسیده بود ولی زندانبانان هیجگونه اقدامی حتی برای رسیدگی اولیه پزشکی انجام ندادن و او را تا روز شنبه به حال خود رها کرده بودند.

روز شنبه شرایط جسمی او به حدی وخیم شده بود که زندانبانان ناچار به انتقال او به بهداری زندان شدند. آقای داودی قادر به حرکت نیست و فقط با صندلی چرخ دار و کمک سایرین قادر به حرکت می باشد بنابه گفتۀ خانواده اش آقای داودی نزدیک به 20 کیلو وزن کم کرده است و به سختی قادر به حرف زدن می باشد. چهرۀ او زرد و و استخوانی شده است. رفتار زندانبانان در بهداری با زندانیان سیاسی غیر انسانی و زندانی بیمار را تحت فشارهای روحی قرار میدهند به حدی که زندانی ترجیح میدهد در سلول خود باقی بماند تا در بهداری .

بعد از ظهر روز جمعه به خانم داودی اطلاع داده شد که وضعیت همسرش به وخامت گراییده . روز شنبه به زندان گوهرداشت مراجعه کرد و خواستار دیدن همسرش شد ولی علی محمدی با برخوردی طلبکارانه سعی داشت که مقصر را خود آقای داودی معرفی کند و اجازه ملاقات به ایشان نداد و به او گفت روز چهارشنبه میتوانی ملاقات داشته باشید .

همان روز با سلیمانی رئیس سازمان زندانها تماس گرفت و خواستار ملاقات با همسرش شدند که او مخالفت کرد و گفت روز دوشنبه میتواند ملاقات کند. خانم داودی روز یکشنبه دوباره به زندان مراجعه کردند و اعلام کردن تا همسرش را نبیند از آنجا نخواهد رفت و زندانبانان ناچار به دادن ملاقات به او شدند.بر خلاف معمول که خانواده ها در سالن زندان منتظر آمدن عزیزشان می شوند این بار ابتدا آقای دادوی را به اطاقی آوردند و روی صندلی نشاندند و سپس به خانم ایشان اجازه دیدن او را دادند او ناچار بود که در حضور 2 زندانبان با همسرش ملاقات کند وصحنه دیدن همسرش پس از تقریبا یک ماه ندیدن او، و با شرایط دردناک همسرش مواجه گردید.خانم داودی در حال حاضر در نگرانی شدید و شرایط سخت عاطفی بسر می برد.

دکتر مصطفی علوی زندانی سیاسی دیگری که وارد پنجاه و هشتمین روز اعتصاب غذای خود شده است روز یکشبنه به حالت اغما فرو رفت و او را به بهداری زندان منتقل کردند قند بدن او به 42 رسیده بود که بطور معمول می بایستی 70 باشد. او همچنان دچار خونریزی معده است و ناراحتیهای دیگر این زندانی شدت یافته است که جان او را در معرض خطر جدی قرار داده است.

به نظر می رسد که بازجویان وزارت اطلاعات و حاج کاظم رئیس زندان و علی محمدی معاون رئیس زندان قصد حذف فیزیکی این 2 زندانی را دارند.تا به حال 2 زندانی سیاسی بنامهای اکبر محمدی در زندان اوین و ولی الله فیض مهدوی در زندان گوهردشت کرج در حین اعتصاب غذا به قتل رسیدند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به تکرار فاجعه ای دیگر در این زندان هشدار می دهد و برای نجات جان این 2 زندانی خواهان اقدامات فوری سازمانها حقوق بشری است.

27 خرداد 1378 برابر با 16 ژون 2008

موارد فوق به سازمانهای زیر گزارش شده:
کمیسیر حقوق بشر سازمان ملل
-شورای حقوق بشر سازمان ملل
- سازمان عفو بین المل
-بخش حقوق بشر اتحادیه اروپا

تعرض به دختر دانشجو در دانشگاه تربیت مدرس تهران

گزارش دریافتی: یکی از مسئولان حراست دانشگاه تربیت مدرس تهران نیز از یکی از دانشجویان درخواست رابطه نامشروع جنسی داشته است. این دختر دانشجو به دلیل تهدید حراست این دانشگاه حاضر به افشای این مساله نیست. مسئول مربوطه او را تهدید کرده در صورت افشای این قضیه برای او پرونده درست کرده و او را از دانشگاه اخراج خواهد کرد

حقایق تکان دهنده درباره واقعه دانشگاه زنجان

سایت میدان زنان

تاریخ: 27 خرداد 1387 وحیده مولوی*
شرح ماوقع میان استاد حسن مددی و دانشجو"الف"(1)

حدود دو هفته پيش دکتر حسن مددي ، معاون دانشجويي و از اعضاي اصلي کميته انضباطي دانشگاه زنجان، طي نامه اي که به خوابگاه کوثر (از خوابگاه هاي داخل شهر دانشگاه زنجان) مي فرستد ، بدون ذکر هيچ دليلي از خانم "الف" درخواست مي کند به وي مراجعه کند . مسوولين خوابگاه با توجه به غير معمول بودن اين درخواست به دانشجوي مذکور اظهار مي دارند احتمالا جهت انتقال وي به خوابگاه داخل دانشگاه ، احضار شده است.

فرداي آن روز "الف" به دفتر معاونت دانشجويي مراجعه مي کند . دکتر مددي ابتدا بحث را با مشکلات آموزشي اين دانشجو آغاز مي کند ولي در ادامه وارد مسايل اخلاقي و روابط خصوصي او می شود و براي اين که موارد مورد ادعای خود را با خانواده "الف" در ميان بگذارد ، شماره تلفن پدرش و خودش را درخواست مي کند.

از فرداي آن روز دکتر مددي هر روز با تلفن هاي پياپي ، آسايش را از اين دختر سلب کرده و هر بار به بهانه اي از وي مي خواهد به دفترش مراجعه کند و در اين ديدارها روابط "الف" با دانشجويان پسر دانشگاه و مسايل اخلاقي ديگر را مطرح کرده و او را مورد مؤاخذه قرار مي دهد.

در روز چهاردهم خرداد ماه ، دکتر مددي به خوابگاه کوثر مراجعه کرده و پس از حدود نيم ساعت صحبت با مسوول خوابگاه در حاليکه اکثر اتاق هاي خوابگاه خالي بوده و دانشجويان به علت تعطيلات به شهرستان رفته بودند ، درخواست ديدار با "الف" را می کند.

دکتر مددي در مدت دو ساعتي که در اتاق با "الف" تنها بوده به بهانه آموزش اين دختر شيطان (!) شيوه برقراري رابطه جنسي را براي وي توضيح مي دهد به طوريکه "الف" از شدت شرم و عصبانيت به گريه مي افتد و از او مي خواهد اتاق را ترک کند . در اين هنگام دکتر مددي "الف" را تحت فشار قرار داده و از وي مي خواهد تعهد دهد که ديگر اعمالش را تکرار نخواهد کرد . طبق اظهارات "الف" او تا به حال در دانشگاه هيچ گونه مشکل اخلاقي نداشته است و حتي نوع پوشش او طوري نبوده است که جلب توجه کند يا با تذکر روبرو شود (2). اما با وجود اظهارات کذب دکتر مددي ، از آنجا که تهديد به اخراج و در جريان قرار گرفتن خانواده اش شده بود ، حاضر به امضاي تعهد کتبي نسبت به عدم تکرار اعمال گذشته اش مي شود. اما استاد اين تعهد را کافي ندانسته و اظهار مي دارد "الف" تا پايان تعصيلات فرصت دارد براي حل مشکلاتش ، پيشنهاد مشخص و راضی کننده اي را ارائه دهد .

در هنگام خروج از اتاق آقاي مددي دستش را به طرف دختر دراز مي کند و از وي مي خواهد با او دست بدهد و نیزدستش را پشت او قرار مي دهد.

روز شنبه 25 خرداد 87 ساعت 2 بعد از ظهر در اتاقي که جلسه هاي کميته انضباطي در آن برگزار مي شد، "الف" با پيشنهاد برقراري رابطه جنسي روبرو شده و از وي خواسته مي شود براي مشروعيت بخشيدن به اين رابطه به صيغه محرميت 7 ماهه تن دهد. دکتر مددي با نشان دادن برگه هايي ادعا مي کند در مرحله آخر صدور حکم کميته انضباطي تنها امضاي وي و دکتر نداف – رياست دانشگاه - معتبر است و اگر "الف" به خواسته وي تن ندهد مي تواند او را در کميته انضباطي محکوم کند . در ادامه استاد مددي با ادعاي اين که منزل وي مکان مناسبي براي برقراري رابطه جنسي نیست، از "الف" مي خواهد بعد از ساعت اداري به همان اتاق بيايد .

"الف" پس از خروج از اتاق دوستانش را در جريان قرار داده و از آن ها مي خواهد برای کمک به وي بعد از ساعت اداري در ساختمان حضور داشته باشند.

در موعد مقرر آقاي مددي پس از قفل کردن در و کشيدن پرده ها ، اقدام به در آوردن مقنعه و مانتوي "الف" مي کند که در اين هنگام دوستان "الف" با شکستن در وارد اتاق شده و ضمن برخورد با آقاي مددي به فيلمبرداري مي پردازند تا مدارکي براي محکوم کردن وي در دست داشته باشند. ضمن اين که پيش از اين نيز زمزمه هايي تایید نشده مبني بر فساد اخلاقي اين عضو عاليرتبه کميته انضباطي به گوش مي رسيد. فرشي که در اتاق پهن بود، ظن دانشجويان را مبني بر انجام چند باره اين قبيل اقدامات به يقين تبديل کرد. در حالي که خود اين فرد سال گذشته و امسال تعداد زيادي از دختران را به کميته انضباطي يا دفتر خود احضار و آنها را به دليل رعايت نکردن موازين شرعي مؤاخذه کرده بود.

تجمع، تحصن، اعتراض!

اندک زماني پس از آن برخورد میان دوستان "الف" و دکتر مددی، 1000 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه زنجان با اطلاع از موضوع ، مقابل ساختمان تجمع کرده و خواستار برکناري و برخورد قضايي با استاد مددي شدند.

اين تجمع همچنان ادامه دارد و تعداد دانشجويان معترض به دو تا سه هزار نفر مي رسد. امتحان هاي روزهاي 26 و 27 خرداد نيز لغو شده است . خواسته هاي دانشجويان متحصن عبارتند از :
- برکناري رياست دانشگاه ؛ دکتر نداف و يا استعفاي او
- برکناري معاون دانشجويي ؛ دکترحسن مددي و برخورد قضايي با وي
- عدم برخورد و يا ذکر نام دختري که مورد تعرض قرار گرفته است
- عدم برخورد با متحصنين در روزهاي آتي
- لغو شدن امتحانات تا زماني که تحصن ادامه دارد
- برکناري رييس حراست دانشگاه و برخورد با وي

شايان ذکر است طبق اخبار رسيده ، دکتر مددي با وجود مستندات و مدارک دال بر محکوميت وی، در مصاحبه با خبرگزاري برنا، وابسته به سازمان ملی جوانان، اين قضيه را تکذيب کرده است . رييس دانشگاه نيز با اعلام اين که به استعفا تن نمي دهد ، اظهار کرده اگر مي توانيد مرا برکنار کنيد . لازم به ذکر است دانشگاه زنجان فعلا تعطیل است اما مسئولان دانشگاه تاکنون خواسته های معترضین را که در سالن ورزش تحصن کرده اند نپذیرفته اند.


1. در اين گزارش براي محفوظ ماندن نام دانشجوي دختر ، از وي با نام "الف" ياد خواهد شد .
2. در دانشگاه زنجان نيز همانند ديگر دانشگاه ها احضار به کميته هاي انضباطي به خاطر نوع پوشش ، دختران زيادي را با تذکر و اخطار روبرو کرده است.

*نویسنده، دانشجوی دانشگاه زنجان است.

اتحادیه اروپا دارايی های بانک ملی را مسدود می کند

به گزارش خبرگزاری فرانسه از لندن، نخست وزیر انگلستان امروز اعلام کرد اتحادیه اروپا درصدد اعمال تحریمهای بیشتری علیه رژیم تهران است.

گوردون براون که در یک کنفرانس خبری مشترک با رئیس جمهور آمریکا سخن می گفت، افزود اتحادیه اروپا در نخستین گام بانک ملی را مورد تحریم قرار خواهد داد و دارايی های این بانک را مسدود خواهد کرد.

پیشتر گفته شده بود اتحادیه اروپا در انتظار پاسخ رژیم تهران به بسته جدید پیشنهادی است که خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه روز شنبه در تهران به جمهوری اسلامی تحویل داد.

از اظهارات امروز نخست وزیر انگلستان چنین بر میاید که رژیم تهران به بسته پیشنهادی گروه پنج بعلاوه یک پاسخ منفی داده است و یا دست کم ارزیابی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از گفتگوهایش در تهران این بوده که جمهوری اسلامی پیشنهاد مزبور را نمی پذیرد.

اعدام دو نفر به اتهام محاربه در زاهدان و چابهار

‏‏خبرگزاری حکومتی فارس: دادگستري سيستان و بلوچستان اعلام كرد؛ فردی بنام عليرضا براهويي بخاطر محاربه و افساد في الارض از طريق عضويت و هواداري از گروه عبدالمالك ريگي با هدف مقابله با جمهوري اسلامي به اعدام محكوم شد‏.‏

همچنين فرد دیگری بنام "يونس رحماندوست" به جرم محاربه و افساد في الارض و به موجب حكم صادره پس از تاييد مراجع عالي قضايي جمهوری اسلامی امروز در زندان چابهار اعدام شد‏.


یک زن جوان کرد در بند 209 اوین تحت شکنجه است

فعالان حقوق بشر در ايران

در تاريخ 8/3/87 نيروهاي امنيتي در شهر تهران اقدام با دستگيري دختري جوان با نام "روناهي روکان"، فعال سياسي کرد از اهالي شهر ماکو نمودند . پس از بازداشت وي که به وسيله تعداد زيادي از نيروهاي امنيتي و لباس شخصي در شهر تهران صورت گرفت اطلاعات نگران کننده اي از سرنوشت نامبرده به اين مجموعه ارسال گرديد . وي هيچگونه تماسي با آشنايان و خانواده خود تاکنون برقرار ننموده است.

منابع موثقي از انتقال نامبرده به بند 209 زندان اوين خبر ميدهند و گزارش رسيده است که نامبرده در سلول انفرادي و تحت شکنجه فزاينده جسمي و روحي قرار دارد. هر چند منابعي بازداشت وي را مرتبط با انفجار 6/3/87 تهران عنوان مينمايند اما تا کنون هيچ منبع موثقي اين موضوع را تائيد ننموده است.

یک قاضی رژیم متهم به فساد اخلاقی در زندان خودکشی کرد

گزارش آسو صالح

قاضی "فلاح"، قاضی دادگاه اجرای احکام دادگستری شهرستان بیجار در زندان خودکشی کرد.

فلاح مدتی پیش به اتهام "لوات" و "شرب خمر" در شهر قزوین بازداشت شده و این مدت را در زندان به سر برده بود. وی قبل از صدور حکم دادگاه عالی قضات در زندان خودکشی کرد. منبع خبری که این مطلب را منتشر کرد اظهار داشت که زمان دقیق بازداشت و همچنین زندانی که نامبرده در آن تحت بازداشت بود مشخص نیست.

قاضی فلاح، در شهر قزوین و در حین تجاوز به پسر بچه ای 13 ساله به همراه دو تن دیگر در یک منزل مسکونی دستگیر شد و سرانجام هفته گذشته در زندان خودکشی کرد.

مقامات کل دادگستری استان کردستان و قوه قضائیه به شدت از درز این خبر هراسان و خانواده فلاح را تحت فشار قرار داده اند که نباید به هیچ وجه این خبر درز کند و از آنها خواسته اند که از دادن هرگونه خبر و اطلاعات به دیگران خودداری کنند.

به گفته یکی از روزنامه نگاران فعال در کردستان که نخواست نامش فاش شود، پیش از این نیز قاضی "عبدالله پور"، یکی از قضات استان کردستان به جرم فساد اخلاقی از کردستان به استان دیگری منتقل شده بود.

۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

گزارش تصویری تجمع شنبه شب دانشجویان زنجان در اعتراض به تعرض به یک دانشجو

znjn۱۱.JPG

znjn۲۱.JPG

znjn۳.JPG

znjn۴.JPG

znjn۵.JPG


تصرف زمین های روستاییان آذربایجان توسط سپاه پاسداران و سرکوب مقاومت مردم

سپاه پاسداران مقاومت اهالی چهار روستای کناره رود ارس در برابر مصادره زمین‌های خود توسط این نهاد را با حمله مسلحانه پاسخ داد. سپاه در حالی به اراضی مرغوب این منطقه به وسعت ۲۰۰ هکتار چشم دوخته که دیوان عالی کشور رای به حقانیت روستاییان در مالکیت زمین‌ها داده است.

مقاومت کشاورزان منطقه در روز ۱۳ خرداد نخستین مورد نبود. سه سال قبل هم ایستادگی روستاییان با درگیری خونین روبرو شده بود. حمله اخیر سپاه یک کشته و تعدادی زخمی در میان کشاورزان و اهالی برجای گذاشته است.

تیمور مغانلو از اهالی روستای قره‌داغلو که خواهرزاده‌اش، نورالدین درگاهی در حمله اخیر به قتل رسیده، در گفتگو با دویچه وله از جزییات بیشتر این ماجرا می‌گوید.

در خبرها هست که روز ۱۳ خرداد، مقاومت کشاورزان دشت مغان با سرکوب مسلحانه‌ی سپاه مواجه شده. به نظر می‌‌‌‌‌‌رسد که این ماجرا ابتدا به ساکن نبوده و پیش زمینه‌ای داشته باشد. شما اطلاعاتی در این زمینه دارید؟

تیمور مغانلو: چندین سال است. حدود شاید ده سال باشد که درگیری بین سپاه پاسداران و اهالی روستاهای بیوک خانلو، قره‌داغلو، خلیل‌کندی، ایاز‌کندی و سلمان‌کندی، در غرب پارس‌آباد در حاشیه‌ی رود ارس ادامه دارد. سپاه الان یک ارگان نظامی نیست، بلکه ارگان سیاسی‌­ اقتصادی نیز هست. مثلا شما در نظر بگیرید در مناطق نفت‌خیز جنوب برنده‌ی مناقصه‌هایی مثل خط لوله‌ی ایران­ پاکستان­ هندوستان می‌شود. در آذربایجان هم سپاه الان به مناطق حاصلخیز کشاورزی روی آورده ‌است. سپاه سعی می‌کند این زمین‌ها را غصب کند و خودش بکارد. اهالی از خودشان مقاومت نشان می‌دهند. مثلا حدود سه سال پیش نیز بین اهالی روستای بیوک خانلو و پاسداران درگیری بوده که در جریان آن یک نفر کشته شد. ده روز پیش نیز (روز ۱۳ خرداد) سپاه پاسداران چادری نصب می‌کند، پرچم جمهوری اسلامی را هم می‌زند و شروع می‌کند به کشت زمین‌های اهالی. اهالی روستاها، از زن و بچه، پیر و جوان، می‌آیند مقاومت می‌کنند که زمین مال آنهاست. واقعا هم همینطور است و خود قوه قضاییه نامه‌ای داده و گفته که زمین مال کشاورزان است ولی سپاه گوش شنوا ندارد. در پی مقاومتی که روستایی‌ها از خودشان نشان داده‌اند، تیراندازی با هدف کشت و کشتار شروع می‌شود…

یعنی می‌فرمایید تیراندازی هوایی نبوده که مردم فرار کنند بروند…

تیراندازی هدف‌گیری شده بوده و اصلا هوایی نبوده. در تیراندازی یکنفر کشته می‌شود. اسمش هست نورالدین درگاهی پسر حاج حمزه درگاهی. یکنفر شدیدا زخمی می‌شود که الان به تبریز برده شده و احتمال مرگش خیلی زیاد است. اسم او بابک مرادی است که ساکن پارس‌آباد مغان است. عده زیادی تیرخورده ‌یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. تعداد زنها هم در میان مضروبان زیاد است. نکته دیگر بایکوت خبری این اتفاق توسط سپاه است. سپاه بعد از تیراندازی و کشتن نورالدین، همه جا را می‌گردد و هر وسیله‌ای را که می‌شده با آن عکس یا فیلم گرفت یا مدرکی را ضبط کرد، جمع می‌کند و می‌برد. بعد روستاها را کنترل می‌کنند و راه ورود و خروجی را می‌بندند. تعدادی از این زخمی‌ها را هم برده‌اند بیمارستان. آنهایی که به بیمارستان می‌روند تا کشته و زخمی‌هاشان را تحویل بگیرند، به بدترین وجهی مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. نمونه‌اش پدر مقتول نورالدین درگاهی، حاج حمزه درگاهی را در بیمارستان پارس‌آباد مغان به بدترین وجهی کتک می‌زنند و زخمی‌می‌کنند. همینطور مادرش را. زخمی‌ها را برای اینکه خبرشان اینجا و آنجا نپیچد، بعد یکی دو روز آزاد می‌کنند. پزشک می‌آید در خانه‌‌ که مسئله را ساده‌ کنند. آنهایی که تیر خورده‌اند و به طور عمیق زخمی شده‌اند، اینها را می‌برند تبریز و هیچکدام از فامیل‌ها و خانواده اینها خبری ازشان ندارند که دیگر چه به سرشان آمده است.

شما از تلاش سپاه برای بایکوت خبری این موضوع صحبت کردید، اما عجیب است که می‌گویید ده سال است این اختلاف و مقاومت روستاییان ادامه دارد و هرگز در این زمینه خبری درج نشده است.

توجه کنید جایی که این اتفاق‌ها می‌افتد، روستاهای کوچک‌ هستند. دولت خودش نمی‌گذارد این خبرها درج بشود. در ضمن در این دهات کوچک، روشنفکر و کامپیوتر و امکانات ارتباطی خیلی خیلی کم است یا اصلا نیست. در ایران هرچه اتفاقات از مرکز و شهرهای بزرگ دورتر باشد، احتمال انتشار‌شان هم خیلی خیلی کم است.

حالا سپاه در این زمین‌ها مشغول کاشت چیست که اینهمه برایش مهم است؟

در این زمین‌ها بطور سنتی همیشه کشت گندم شده اما الان مدتی است که کشت برنج متداول شده است. ده سالی هست که کشت برنج در منطقه‌ی مرزی مغان، ساحل رود ارس، یک کشت عمومی برای کشاورزها شده. سپاه این زمین‌ها را می‌کارد و بعد خودش هم درو می‌کند. تا آنجایی که من شنیدم، یک سال هم اصلا خودش کاشته و برداشت کرده است.

صرفه‌ی اقتصادی این کار برای سپاه در چیست که این تنش‌ها و درگیری‌ها را هم به دنبال داشته؟

من این را نمی‌دانم، ولی این زمین‌ها، مناطقی حاصل‌خیزند. برای خود من هم جای سوال است که مثلا زمین‌های کشاورزی را اینها چه می‌کنند. خب حتما از نظر اقتصادی بهره‌ای دارد دیگر!

این سوال هم مطرح است که مقاومت صورت گرفته ارتباطی با مسائل ملی و جدایی طلبی یا اختلاف فارس و آذری دارد؟

این سوال برای من هم جالب است. مسئله‌ی ملی معمولا در شهرهای بزرگ تبریز و اردبیل مطرح می‌شود تا چهار روستای کوچک. این یک اتهام است. شاید کشاورزانی که مقاومت کرده‌اند اصلا از این مسایل خبر هم نداشته باشند. این مسایل در این جاهای کوچک طرح نمی‌شود. در مورد دسته‌بندی فارس و آذری هم اصلا از کجا معلوم که ماموران سپاه پاسداران خودشان فارس هستند؟ نه این حادثه اصلا به مسائل قومی ربطی ندارد.

الان روحیه‌ی مردم چگونه است؟ حالا که زد و خورد شده و اینها را ترسانده‌ و زخمی ‌کرده‌اند و یکنفر را هم کشته‌اند، مردم می‌خواهند پس بکشند یا بازهم دنبال موضوع را بگیرند؟

من در تماس‌های تلفنی که داشتم متوجه شدم که خیلی راحت نمی‌توانند صحبت کنند. مردم طوری تهدید شده‌اند که وحشت کرده‌اند و نمی‌توانند در تلفن حرف بزنند. تنها می‌توانم بگویم که الان سعی می‌شود به روستاییان بگویند که مقام رهبری نماینده فرستاده یا از قوه قضاییه نماینده خواهد آمد تا مسئله ابعاد جدی‌تری پیدا نکند.

حتا مثلا در تبریز هم در نشریات محلی این مسایل عنوان نشده است؟

من خبر ندارم ولی فکر می‌کنم با این بایکوت خبری و این که نشریات مستقل نیستند، احتمال انتشار موضوع در نشریات محلی هم خیلی بعید باشد.

ده سال است این قضیه اتفاق افتاده و اینقدر کم آدم‌ها راجع به آن می‌دانند، باید چه کار کرد؟

این اصلا مشکل ایران است، مشکل مطبوعات است که ما مطبوعات مستقل و آزاد نداریم. ده سال است که اینها را فقط بین تهران و تبریز و شهرهای بزرگ و ادارات، در رفت‌وآمدند تا مسئله را حل کنند.

یک بخش موضوع به خبر بازمی‌گردد. چرا اینها ده سال است به تنهایی دفاع از حقوق خود را پیش می‌برند؟

این بازهم مشکل جامعه‌ی ایران است که هیچ تشکل و ارگانی نیست. این فقط مشکل روستاییان نیست، مشکل تشکل و سازمان را ما در کل جامعه‌ی ایران داریم.

آیا همه کشاورزان با اتفاقی که افتاده خواستار ادامه مقاومت هستند یا در میان‌شان کسانی هم هستند که می‌گویند بس است و کوتاه بیاییم؟

ممکن است چنین فکری هم باشد که مثلا نتوانند ادامه بدهند یا بخاطر ترس و واهمه‌ای که دارند اصلا مسئله را نخواهند پیگیری بکنند. این طبیعی‌ست، چنین چیزی هست. ولی در مجموع اکثریت روستایی‌ها و دهقان‌ها می‌خواهند زمین‌شان را داشته باشند و از دست ندهند.

مهیندحت مصباح

رادیو دویچه وله

ديه زن و مرد برابر نشده، قانون همانند قبل است

به نقل از اعتماد ملي، شوراي نگهبان لا‌يحه‌اي را كه از سوي قوه قضاييه برابري ديه مرد و زن ناميده شد، به مجلس بازگرداند.
‌با ايراد شوراي نگهبان به لوايح شوراهاي حل اختلا‌ف و اصلا‌ح قانون بيمه اجباري مسووليت مدني دارندگان وسايل نقليه موتوري زميني در مقابل شخص ثالث و همچنين طرح اصلا‌ح موادي از قانون تشكيل سازمان بازرسي كل كشور مصوب ‌1360 و اصلا‌حيه آن مصوب ‌1375 اين 3 مصوبه براي رفع ايرادات شورا به مجلس شوراي اسلا‌مي عودت داده شد.

عباسعلي كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان با تاييد اين خبر گفت: اين لا‌يحه از جمله لوايحي بود كه شايد بايد مدت‌ها قبل از اين تاريخ به تصويب مي‌رسيد. لا‌يحه مذكور، لا‌يحه‌اي بسيار كارگشاست اما متاسفانه اين لا‌يحه در برخي از رسانه‌ها با تعابير ديگري مطرح شد كه تعابير صحيحي نبود از جمله تحت عنوان لا‌يحه برابري ديه زن و مرد. ‌

به گفته او اين لا‌يحه هيچ‌گونه ارتباطي به ديه زن و مرد و مسلمان و غيرمسلمان ندارد و قراردادي بين بيمه‌گر و بيمه‌گذار است كه درخصوص حوادثي كه اتفاق مي‌افتد مبالغي مشخص را دستگاه‌هاي بيمه‌گر ارائه مي‌كنند بنابراين هيچ‌گونه ارتباطي با ديه ندارد. ايرادهاي بيان شده به لا‌يحه مذكور، ايرادات شكلي و جزئي است كه به مجلس ارسال شد. اميدواريم با اصلا‌ح هرچه سريع‌تر، اين قانون اجرايي شود. ‌

در همين راستا، ‌محمدحسين فرهنگي، نماينده مجلس شوراي اسلا‌مي نيز با تاييد گفته سخنگوي شوراي نگهبان گفت: بنا نيست ديه زن و مرد برابر باشد، چون قانون در اين مورد همانند سابق است، بر اساس لا‌يحه پيشنهادي، شركت‌هاي بيمه‌اي فقط موظف هستند كه مطابق قراردادي كه با بيمه شده مي‌بندند بر سر برابري ديه زن و مرد توافق كنند، كه ديه براساس آن پرداخت شود.

به گفته فرهنگي، اين لا‌يحه شركت‌هاي بيمه‌گر را موظف مي‌كند كه در مرگ و جراحت رانندگي ديه زنان و مردان را با هم يكسان پرداخت كنند.

وبلاگ: قصابی حمایتگر از دولت خدمتگزار (عکس

تجمع طلاب قم علیه طلبه ابر کلاهبردا

صبح امروز یک شنبه جمعی از طلاب قم طی تجمعی در مقابل دادگاه ویژه روحانیت، تسریع در رسیدگی به پرونده اختلاس 20 میلیارد تومانی فردی به نام ش. را خواستار شدند.

در این تجمع اعتراض آمیز كه امروز در مقابل دادگاه ویژه روحانیت در قم برگزار شد، معترضان خواستار رسیدگی سریع‌تر به پرونده اختلاس فردی به نام ش. كه اقدام به اختلاس اموال تعداد زیادی از طلاب كرده است، شدند.

نماینده تجمع‌كنندگان در این مراسم با تاكید بر اجتناب اعتراض‌كنندگان از تشنج و سر دادن شعار گفت: مالباختگان باید با محتوای اخلال در نظم اقتصادی از وی شكایت كرده و رسیدگی موضوع را از مسئولان دستگاه قضایی خواستار شوند.

وی كه از بیان نام خود خودداری كرد، افزود: ما از نماینده‌ها و واسطه‌های آقای ش. نیز شكایت داریم و امیدواریم مسئولان نسبت به استرداد اموال مالباختگان اقدامات لازم را انجام دهند.

وی اظهار كرد: ما می‌توانیم با تشكیل تشكلی این اعتراض خود را آسان‌تر به گوش مسئولان عالی‌رتبه در دستگاه قضایی برسانیم.

پرونده اختلاس آقای ش. حدود 2 هزار نفر شاكی دارد و مالباختگان در قالب قراردادهای مضاربه اموال خود را در اختیار شركت این فرد قرار داده بودند و در ازای آن سود دریافت می‌كردند. هم اكنون شیررنگی و دو نماینده وی متواری هستند.

گزارش فارس از اجرای مرحله جدید برخورد با بدپوششی

نیروی انتظامی از روز گذشته در اجرای طرح برخورد با بدحجابی با شیوه‌ای جدید بعد از ارشاد زنانی كه از مانتوهای كوتاه و چسبان استفاده می‌كنند آدرس فروشنده مانتو را در محل دریافت و بلافاصله اقدام به پلمپ واحد صنفی فوق می‌كند.

این طرح كه بنا به اعلام مسئولان نیروی انتظامی در راستای اجرای طرح امنیت اجتماعی تلقی می‌شود دیروز در میدان ونك تهران اجرا شد.

بر پایه مشاهدات خبرنگار فارس، ماموران گشت ارشاد كه در تمامی اطراف میدان ونك حضور داشتند علاوه بر زنان بدپوشش پسرانی را كه اقدام به آرایش موهای خود به سبك مدل های منحرف غربی می‌كردند نیز به خودروهای گشت ارشاد منتقل و آدرس آرایشگاهی را كه در آن محل اقدام به آرایش موهای خود كرده بودند می دادند و سپس آرایشگاه فوق بلافاصله توسط ماموران اداره اماكن پلمب می‌شد.

ماموران گشت ارشاد در راستای اجرای مرحله جدید طرح برخورد با بدپوششی عصر روز گذشته در میدان ونك چندین زن بدپوشش را به خودروهای مستقر گشت ارشاد منتقل كردند كه آنها نیز آدرس واحد صنفی كه مانتوی خود را از آن محل خریداری كرده بودند را پاساژ ونك ذكر كردند و سپس ماموران گشت ارشاد همراه با ماموران اداره اماكن به پاساژ ونك رفته و چندین معازه را در این پاساژ پملب كردند.

ماموران پلیس در بازدید از مغازه‌های پاساژ ونك فروشنده‌های مردی را كه اقدام به پوشیدن شلوارهای فاق كوتاه و یا تی‌شرت‌ها نامتعارف كرده بودند ، شناسایی و واحد صنفی آنها را به دلیل عدم رعایت شئونات اسلامی پلمب كردند.

ماموران گشت ارشاد همچنین یك عطرفروشی را كه در وسط پاساژ اقدام به نصب دوربین مداربسته به طرز بسیار ماهرانه‌ای كرده و از مشتریان فیلمبرداری می‌كرد، شناسایی كرده و با متصدی وی برخورد قانونی كردند.

به گزارش خبرنگار فارس چندین نفر از پسران جوان كه در میدان ونك از سوی پلیس به دلیل آرایش موهای خود به سبك غربی مورد تذكر و ارشاد قرار گرفتند، عنوان كردند كه برای آرایش موهای خود مبالغی بین 6 تا 20 هزار تومان را به آرایشگاه پرداخته‌اند.

ماموران گشت ارشاد در پاساژ ونك 4 واحد صنفی را كه متصدیان آنها رعایت شئونات اسلامی را نكرده بودند پلمب كردند.

بر پایه اجرای فاز جدید طرح امنیت اجتماعی با واحدهای صنفی كه اقدام به فروش پوشاك نامناسب و یا آرایش‌ موها به سبك غربی و مبتذل كنند، بلافاصله توسط پلیس پلمب می‌شوند.

انتقاد یک نماینده به مرخصی طولانی سلطان شكر

یکی از نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نسبت به عدم بررسی تذكر وی به وزیر دادگستری در مورد طولانی شدن مرخص یك متهم معروف به سلطان شكر انتقاد كرد.

الیاس نادران نماینده مردم تهران در مجلس در جلسه علنی روز یكشنبه مجلس در تذكری آئین نامه‌ای با استناد به ماده 92 آئین نامه داخلی مجلس گفت: تذكری را برای غلامحسین الهام وزیر دادگستری تهیه كردم كه هیات رئیسه آن را به عنوان تذكر وارده قبول نكرد و به بنده ارجاع داد.

وی افزود: این تذكر در مورد مرخصی رفتن یك متهم كه معروف به سلطان شكر است كه وی از 25 اسفندماه سال گذشته مرخصی گرفته و هنوز به زندان بازنگشته است.

وی یادآور شد: در گذشته نیز چنین مشكلی وجود داشت. در تحقیق و تفحص از قوه قضائیه مشخص شده كه یك هزار و 276 نفر از مجرمان كه حكم داشته و محكوم به زندان‌های طویل‌المدت بودند، به مرخصی رفته و دیگر بازنگشته‌اند و بعضا در حین اتهام جرم دستگیر شده‌اند.

این نماینده مجلس تاكید كرد: اگر ما به وزیر دادگستری در رابطه با تخطی و ضعف از اجرای قانون در قوه قضائیه تذكر ندهیم، پس باید به چه كسی تذكر دهیم.

نادران افزود: این مسایل در كشور جاری است و مردم در این رابطه سوال دارند، ما در هر مورد نیز نمی‌توانیم اجازه تحقیق و تفحص بگیریم.

وی تاكید كرد:‌ وزیر دادگستری وزیر مسئول است، پس اگر وزیر مسئول نیست پست وزارت وی را حذف كنید و اعتراض و سوال‌های مجلس استماع نشود.

لاریجانی رئیس مجلس نیز در پاسخ به این تفكر گفت:‌ براساس ماده 192 آئین نامه داخلی می‌توان به وزرا تذكر داد. ظاهرا این سنتی در مجلس هفتم بوده است.

وی افزود: این موضوع بررسی می‌شود و راه حلی را برای آن پیدا می‌كنیم، چرا كه وزیر دادگستری شرایط ویژه‌ای دارد و مانند سایر وزیران نیست و باید راه حلی را برای آن پیدا كرد.

قطع کامل برق در سمنان به سومین روز متوالی رسید

قطعی برق در شهر سمنان و بسیاری از شهرهای تابعه استان 600 هزار نفری سمنان به سومین روز متوالی رسید.

قطعی برق در سمنان در حالی تشدید می‌یابد كه هیچ یك از مسئولان شركت های برق منطقه ای و توزیع نیروی استان سمنان حاضر به پاسخگویی در این رابطه و گفتگو با خبرنگاران نیستند.

برق مناطق عمده ای از شهر سمنان در جنوب، شرق، غرب و شمال شهر دیروز در ساعت های طولانی از روز و شب قطع بود و این قطعی دوباره از صبح امروز آغاز شده است و هم اكنون نیز ادامه دارد.

قطعی خطوط شبكه برقرسانی در استان سمنان در موقعیتی روی می دهد كه بسیاری از والدین و خانواده ها به علت آغاز امتحانات مدارس، دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی از این امر گله می كنند و دانش آموزان و دانشجویان در مطالعه دروس با مشكل مواجه شده اند.

شركت های خصوصی و شماری از دستگاه های دولتی، فروشگاه ها و بسیاری از مراكز ارائه دهنده خدمات در شهر سمنان هم اینك قادر به فعالیت نیستند و اختلال شدید در فعالیت بانك ها، این مراكز را با صف های طولانی از مردم رویاروی كرده است.

گرمای تابستان در شهر كویری سمنان نیز از دیگر مسائلی است كه به دنبال قطع متوالی برق در روزهای اخیر مردم را آزار می دهد.

ديدار فرمانده كل سپاه با لاریجان

ديدار فرمانده كل سپاه با لاریجانی
فرمانده سپاه نيز در اين ديدار آغاز به كار مجلس هشتم و انتخاب دكتر علي لاريجاني به رياست مجلس را به وي تبريك گفت.

سردار سرلشكر محمدعلي جعفري فرمانده كل سپاه به همراه معاون هماهنگ كننده و جمعي از معاونان ستاد فرماندهي كل سپاه عصر امروز با دكتر علي لاريجاني رييس مجلس شوراي اسلامي ديدار و گفت و گو كرد.

به گزارش ايسنا به نقل از اداره‌ي اخبار و رسانه‌هاي گروهي مجلس شوراي اسلامي، در اين ديدار دكتر علي لاريجاني با اشاره به جايگاه والاي سپاه در عرصه‌هاي مختلف، نقش ممتاز پاسداران و بسيجيان در حراست از دستاوردهاي انقلاب را بي‌بديل دانست.

فرمانده سپاه نيز در اين ديدار آغاز به كار مجلس هشتم و انتخاب دكتر علي لاريجاني به رياست مجلس را به وي تبريك گفت.

سردار سرلشكر جعفري همچنين با اشاره به اهميت مجلس در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، توجه به قانون و نظارت بر حسن اجراي قوانين را موجب بالندگي كشور برشمرد.