۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

اعدام نوجوانان نه شرعي است و نه قانوني ‏

در نشست خبري کانون مدافعان گفته شد‏ - چهارشنبه 6 آذر 1387 [2008.11.26]

shirinebadi830.jpg

سارا مقدم

نشست کانون مدافعان حقوق بشر، با موضوع بررسي وضعيت حقوق نوجوانان محکوم به اعدام در ايران، صبح ديروز سه ‏شنبه 5 آذر، با حضور حقوقدانان، وکلاي و خانواده هاي بعضي از آنان، روزنامه نگاران و فعالان داوطلب دفاع از نقض ‏حقوق کودکان محکوم به اعدام در سالن کنفرانس اين کانون برگزار شد. ‏

بيست و نهمين نشست کانون مدافعان حقوق بشر با پخش صداي ضعيف پسري که از پشت خط تلفن از مردم تقاضاي عفو و ‏بخشش مي کرد و کمک مي خواست، در سالن کنفرانس کانون مدافعان آغاز شد. اين صدا متعلق به بهنام زارع، نوجواني ‏بود که شهريورماه امسال اعدام شد. او در گفت و گوي تلفني کوتاهش بارها تکرار کرده بود : من مي خواهم زنده بمانم. ‏
در ادامه اين مراسم ابتدا از پدر نوجوان محکوم به اعدامي به نام محسن دعوت شد تا از وضعيت فرزندش سخن بگويد. او ‏که پسرش اينک به جرم لواط در زندان به سر مي برد، از فشارهاي وارد شده بر محسن در اقرار گيري و آسيبهايي که ‏ديده است سخن گفت و اظهار داشت که شاکي خصوصي از حق پسرم گذشته اما ديوان مي گويد حکم صادر شده است.‏

سخنران بعدي شيرين عبادي رئيس كانون مدافعان حقوق بشر بود که سخنانش را با بررسي سن مسووليت كيفري در ايران ‏آغاز کرد و از جمله گفت : سن مسووليت كيفري در ايران و بعد از انقلاب اسلامي، 9 سال براي دختر و 15 سال براي ‏پسر قرار گرفت. تازه آن‌ هم سال قمري و مي‌دانيد سال قمري 10 روز از سال شمسي كمتر است. پس 15 سال در حقيقت ‏‏14 و نيم سال مي‌شود.‏‎ ‎‏ بعد از اين سن، اگر كودك مرتكب جرم شود قانون با او همانند مرد 45 ساله عمل مي‌كند. در حالي ‏كه علم مي‌گويد مغز انسان و قواي تفكر در او تا قبل از رسيدن به سن 18 سال كامل نمي‌شود. در همه جاي دنيا پذيرفته شده ‏است و در كنوانسيون حقوق كودك هم آمده است كه براي كساني كه كمتر از 18 سال جرم مرتكب شده‌اند حكم اعدام صادر ‏نشود. ‏

عبادي سخنانش را با اشاره به اين موضوع که الگوبرداري از غرب بهانه اي براي توجه نکردن به صداي دگر انديشان در ‏عرصه حقوق بشر شده است ادامه داد. او سپس درباره موضوع قصاص و اعدام در لايحه جديد قانون مجازات اسلامي و ‏اينکه بيشتر اين نوجوانان به خاطر دعوا مشمول قصاص شده اند، گفت : اگر در لايحه، قصاص را از اعدام جدا كنيم، 95 ‏درصد وضع موجود در جاي خود باقي مي‌ماند.‏

وي ادامه داد : ما از شريعت مقدس اسلام سخن مي‌گوييم، از هويت ايراني حرف مي‌زنيم. در سال 1304، مجلس شوراي ‏ملي قانون مجازات عمومي را تصويب ‌كرد‎. ‎طبق قانون اساسي آن زمان، تعدادي از علما بايد در مجلس باشند و مطابقت ‏قانون تصويب شده را با شريعت اسلام تاييد كنند.‏‎ ‎در ذيل قانون مجازات عمومي سال 1304 امضاي شهيد مدرس است كه ‏مطابقت اين قانون را با اسلام تاييد كرده است‎.‎

او با اشاره به مواد 35 و 36 قانون جزايي سال 1304 افزود: بالاترين و شديدترين مجازات براي فردي كه زير 18 سال ‏داشته، پنج سال حبس بوده است. پس من حق دارم بگويم كه چرا افرادي را كه كمتر از 18 سال سن دارند و مرتكب جرم ‏شده‌اند، اينگونه مجازات مي‌كنيد.‏‎ ‎‏ ما بيش از 24 سال از زمان تصويب اين قانون است كه فرياد مي‌زنيم كودكان را اعدام ‏نكنيد‎. ‎

شيرين عبادي آنگاه خواستار اصلاح سن مسووليت كيفري شد و گفت : ما از غرب الگو‌برداري نمي‌كنيم. ما مي‌گوييم از ‏قانوني كه مدرس تاييد كرده پيروي كنيد. ما را به قانون 80 سال قبل برگردانيد. ما از لحاظ قانونگذاري به كجا رسيده‌ايم كه ‏آرزوي قانون 80 سال قبل را داريم!‏

سخنران بعدي مراسم آسيه اميني روزنامه نگار و فعال حقوق بشر بود که درباره بررسي تحليلي-آماري اعدام نوجوانان در ‏‏18 سال اخير سخن گفت. ( متن سخنراني وي در بخش مقالات همين شماره منتشر شده است). ‏

غلامحسين رئيسي رئيس کميسيون حقوق بشر کانون وکلاي شيراز، سخنران بعدي مراسم بود که درباره يکي از موکلان ‏محکوم به اعدام زير 18 سال خوديعني ابومسلم سهرابي سخن گفت و به بررسي ايرادهاي وارد به اين پرونده پرداخت. او ‏در بخشي از گفته هاي خود با تاکيد براينکه به مهدور الدم بودن افراد باور ندارد، گفت : مساله باور من نيست، اما چگونه ‏است که در قتلهاي محفلي کرمان، مقتولان را مهدورالدم معرفي و قاتل را تبرئه مي کنند، اما در مورد يک پسر شهرستاني ‏که مي خواست از حيثيت خود دفاع کند، مهدور الدم بودن مقتول را باور ندارند. ‏

دکتر صديقه وسمفي، ديگر سخنران اين جلسه به بررسي فقهي سن مسووليت کيفري پرداخت. دکتر وسمقي با طرح اين ‏پرسش که دوران طفوليت كي به پايان مي‌رسد؟ ادامه داد : چرا چون شرع و دين طفل را غيرمكلف دانسته‌اند و اعمال ‏مجازات به طفل مانند بزرگسالان قبيح و خلاف شرع است. همه فقها اين مسئله را تاييد مي‌كنند. البته تاديب هست‎. ‎‏ سن 9 ‏سال و 15 سال از كجا آمده است كه آقايان بر آن اصرار دارند، وقتي به منابع دست اول فقها مراجعه مي‌كنيم در روايات ما ‏دو دسته روايت را مي‌بينيم كه در يك دسته به همين سن اشاره شده كه اين دسته روايت بسيار مختلف است و سن واحدي ‏براي آن تعريف نشده است. دسته ديگر علائم بلوغ عنوان شده است.‏

او با اشاره به آيه 5 سوره نساء به مسئله رشد و آثار آن گفت: آثار رشد چيست و كي يك فرد رشيد محسوب مي‌شود كه بعد ‏از آن بتواند مسووليت بپذيرد.‏

‎ ‎او اين موضوع را موضوعي مهم دانست كه برخي از فقها به آن كم‌توجهي كرده‌اند.‏‎ ‎وسمقي خطاب اين آيه را مردم عنوان ‏كرد كه بايد خود تشخيص دهند كه هر وقت آثار رشد را در اين فرد ديدند، اين فرد مي‌تواند داراي مسووليت شود.‏‎ ‎وي با ‏اشاره به لايحه جديد قانون مجازات اسلامي گفت: تعجب كردم كه قانون ابتدا مي‌گويد افراد زير 18 سال طفل محسوب ‏مي‌شود و بعد مي‌آيد افراد بالغ را مشمول قصاص قرار مي‌دهد. با همان استدلال فقها اين خلاف شرع است. اگر شما پايان ‏دوره طفوليت را كه بلوغ به انضمام رشد عقلي است و پايان طفوليت سن 18 سالگي را قرار دهيد، شرعا نمي‌توانيد بر فرد ‏زير 18 سال مجازات اعمال كنيد، يعني مجازات معين كه شامل بزرگسالان مي‌شود و اين خلاف شرع است، مگر آنكه به ‏حرف قبلي خود بازگرديد‎. ‎‏ وقتي يك فرد زير 18 سال نمي‌توان گواهينامه بگيرد، نمي‌تواند حساب بانكي مستقل باز كند، ‏نمي‌تواند گذرنامه بگيرد، چگونه چنين شخصي مي‌تواند مسووليت جرائم خود را برعهده بگيرد. آقايان در تشخيص سن رشد ‏مشكل دارند و تا وقتي چنين مشكلي باقي است اينگونه مجازا‌ت‌ها بايد متوقف شود، چون خلاف شرع است.‏

سپس نسرين ستوده كه او نيز وكالت چند نفر از اين كودكان را برعهده دارد، با انتقاد از سيستم قضايي پرسيد: آيا صدور ‏حكم اعدام آنچنان كه مسوولان قضايي ابراز مي‌كنند، مي‌تواند منجر به جرم‌زدايي شود؟ آيا در جوامعي كه اين حكم وجود ‏ندارد بيشتر از ما مرتكب قتل مي‌شوند‎.‎

او سپس به يك مورد از پرونده‌هاي خود اشاره كرد كه پس از ارتكاب جرم در سن 13 سالگي، 18 سال است كه در زندان ‏به سر مي‌برد‎.‎‏ ستوده با درخواست از مسوولان براي توقف اجراي احكام اعدام كودكان، خواستار پيگيري زمينه‌هاي ‏جرم‌زدايي از جامعه شد‏‎.‎

محمد مصطفايي، وكيل ديگري بود كه او نيز به واكاوي برخي از پرونده‌‌هايي كه وكالت آنها را برعهده دارد پرداخت. او كه ‏وكالت 30 نفر از نوجواناني را كه در هنگام ارتكاب جرم سن‌شان كمتر از 18 سال بوده است برعهده دارد از اينكه آيين ‏تشريفات اجرايي حكم اعدام برخي محكومان اجرا نمي‌شود، گلايه كرد‎.‎او نيز با اشاره به موضوع قصاص و تبيين اين مسئله ‏در قانون مجازات اسلامي پرسيد: چرا ما بر اين باور هستيم كه اعدام اطفال زير 18 سال قانوني است؟‏

مصطفايي با اشاره به تخلفات صورت گرفته در برخي پرونده‌ها از بدو تحقيقات مقدماتي تا ختم رسيدگي درخصوص اين ‏موضوع كه نبايد براي اطفال زير 18 سال حكم اعدام صادر شود، چنين استدلال كرد: چرا ما بايد مجموعه مقررات كيفري ‏را با مجموعه مقررات مدني مطابقت بدهيم؟

‏ او با اشاره به مواد كنوانسيون حقوق كودك و با بيان اينكه اختلاف‌نظري در مورد اعدام اطفال زير 18 سال وجود ندارد، ‏افزود:قانون اين اجازه را به قضات داده است كه حكم اعدام براي اطفال زير 18 سال صادر نكنند‏‎.‎‏ ‏

بر اين اساس او نتيجه گرفت كه اين احكام برخلاف قانون است، بنابراين از رئيس قوه‌قضائيه خواست جلوي صدور و ‏اجراي چنين احكامي را بگيرد‎.‎

ثريا عزيزپناه، فعال مدني، نيز در سخناني با تفكيك دو دوره سن دبستان و 14 تا 18 سال، گفت:سنين دبستان و سنين ‏راهنمايي به گواهي تجربيات‌شان در يك نهاد مدني و نظريه‌ها يك سن كاملا پيروي مطلق از خانواده و مدرسه است. بنابراين ‏شما در اين سن از اين افراد هيچگونه مسووليتي را بر اعمال‌شان نمي‌توانيد بخواهيد. سن، سن مسووليت نيست سن پيروي ‏است. ‏

او در ادامه به سن 14 تا 18 سالگي اشاره كرد و آن را نقطه مرزي مهمي عنوان كرد. به تعبير وي، "در سن 14 تا 18 ‏سالگي يك خطاي چشمي اتفاق مي‌افتد. خطايي كه در واقع از تغيير ظاهر تبعاتي را به دنبال دارد. 14 تا 18 سالگي سن ‏بروز هيجانات خاص، سن عصبيت، سن درك هويت جنسي است"‏‎.‎‏ او از اين دوره به عنوان سن مخالفت با هر چيز ياد كرد ‏و گفت كه اين سن با اين مشخصات چگونه مي‌تواند مسووليت به بار بياورد سني كه در قوانين به طور متفاوت به آن نگاه ‏مي‌شود‎.‎‏ به اين ترتيب اين فعال مدني خواستار برنامه‌ريزي و آموزشي سيستم مهار خشم در بين اين گروه سني از جامعه ‏شد‎.‎

خديجه مقدم، فعال مدني ديگري بود كه او نيز ابتدا با اشاره به دو ميثاق بين‌المللي كه دولت ايران نيز به آن پيوسته است ‏يعني ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي و ميثا‌ق‌نامه حقوق كودك گفت كه حكم مرگ را نبايد براي افراد زير 18 سال ‏اجرا كرد‎.‎‏ او با اشاره به پديده فقر در جامعه و نقشي كه اين پديده مي‌تواند در بروز جرم داشته باشد از برخي نگرش‌ها به ‏موضوع اعدام انتقاد كرد. او دليل اصرار برخي از افراد را براي رسيدن به حق‌شان مسائل شرعي ندانست بلكه ناشي از ‏انتقامجويي دانست‎.‎

ليلي ارشد، عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك، آخرين سخنران اين نشست بود كه از روند رو به رشد ‏خشونت در جامعه براساس آمار موجود سخن گفت. بر اين اساس او از جاي خالي آموزش در جامعه سخن گفت‏‎.‎
با پايان سخنان اين فعال حقوق كودكان، بيانيه مطبوعاتي كانون مدافعان حقوق بشر در ميان شركت‌كنندگان در اين نشست ‏توزيع شد.‏

در بخشي از اين بيانيه آمده بود : کانون مدافعان حقوق بشر صدور حکم اعدام و اجراي آن – به‌ويژه درباره اطفال بزهکار- ‏را نه فقط مغاير صريح موازين جهاني حقوق بشر ارزيابي مي‌کند، بلکه اين قبيل مجازات‌ها را حتي با موازين شرعي ‏منطبق نمي‌داند و بر اين باور است که مسوولان امر مکلفند فرصت توبه و بازگشت به زندگي شرافتمندانه را براي همه ‏بزهکاران – که در واقع غالبا قربانيان شرايط ناعادلانه اجتماعي هستند – به ويژه اطفال داراي کمتر از 18 سال سن، فراهم ‏نمايند و زمينه‌اي را ايجاد کنند تا پس از تدارک اصلاح اطفال بزهکار در کانون‌هاي اصلاح و تربيت، جامعه بتواند با ‏آغوش باز پذيراي آنان باشد‏‎.‎کانون مدافعان حقوق بشر، با اعتقاد راسخ به مباني فوق‌الاشعار، مصرانه از اولياي امور ‏مي‌خواهد تا در اسرع وقت ممکن، نسبت به اصلاح قوانين ذي‌ربط در تمامي زمينه‌ها اقدام نمايد و از صدور حکم اعدام و ‏اجراي آن در حق اطفال کمتر از 18 سال جدا جلوگيري به عمل آورد.‏

دانشجويان به دادگاه انقلاب سپرده شدند

پيوستن خانواده ها به جمع معترضين - چهارشنبه 6 آذر 1387 [2008.11.26]

daneshjoyandadgahenghelab.jpg

البرز محمودي

در شرايطي که با پيوستن اعضاي خانواده دانشجويان محروم از تحصيل به تحصن دانشجويان دانشگاه علامه ‏طباطبايي، انتظار مي رفت مسوولان دانشگاه فکري براي رفع اين مشکل کنند، دوشنبه شب پس از حمله ماموران ‏حراست به چهار دانشجو، آنها را از دانشگاه بيرون فرستاده شدند تا در بيرون نيروي هاي امنيتي آنها را بازداشت کنند ‏و به دادگاه انقلاب تحويل دهند. ‏

خبرنامه اميرکبير با تاييد اين خبر، اعلام کرد چهار دانشجوي بازداشتي که مجيد دري، مهديه گلرو، صادق شجاعي و ‏سعيد فيض اللهي نام دارند، پس از بازداشت در ساعت 11 ديروز از بازداشتگاه وزرا به دادگاه انقلاب منتقل شدند تا ‏دادگاه انقلاب درباره بازداشت آنان تصمصيم بگيرد.‏

اين چهار دانشجو در حالي به آستانه چهارمين ترم محروميت از تحصيل رسيده اند که در صورت غيبت متوالي در ‏چهارترم، آنها از دانشگاه اخراج خواهند شد. به همين دليل است که مهديه گلرو از جمله اين متحصنين پيش از بازداشت ‏به راديو فردا گفت: "اين آخرين کاري است که مي ‌توانيم انجام دهيم."‏

اين چهار نفر پس از اعتراض به تعطيلي نشريات دانشجويي دانشگاه علامه و برخوردهاي امنيتي با تشکل هاي ‏دانشجويي در ارديبهشت ماه سال ۸۶، از تحصيل محروم شدند. آنها از روز شنبه تحصن خود را در دانشگاه آغاز ‏کردند و روز دوشنبه اعضاي خانواده آنان از جمله مادر و خواهر سعيد فيض‌اللهي، همسر و خواهر مهديه گلرو، پدر ‏و مادر مجيد دري و همسر و خواهر صادق شجاعي، به آنها پيوستند. ‏

‎ضرب و شتم‎

به نوشته خبرنامه اميرکبير، اين دانشجويان طي روزهاي گذشته بارها از طرف انتظامات دانشگاه مورد ضرب و شتم ‏قرار گرفتند اما همچنان تصميم داشتند به تحصن خود ادامه دهند و حتي اعلام کردند درصورت بي پاسخ ماندن خواسته ‏هاي شان چه در تحصن يا در بازداشت، اعتصاب غذا خواهند کرد. ‏

به گفته دانشجويان متحصن، هرچند روز اول تحصن آنها با مانعي مواجه نشد اما در روزهاي بعد حراست دانشگاه با ‏آنها برخورد کرد ووقتي يکشنبه عصر ساير دانشجويان به آنان پيوستند، "نيروهاي حراست زياد شد."‏

همزمان يکشنبه شب، در حالي که دانشگاه خلوت شده بود، اين چهاردانشجو در داخل دانشگاه به تحصن خود ادامه ‏دادند. به گفته گلرو: "هنگام سحر هر چهار نفر خواب بوديم، که حدود ۲۵ نفر آمدند و خيلي با خشونت ما را از دانشگاه ‏بيرون راندند. من به آنها گفتم که اجازه نداريد با دانشجويان اين گونه حرف بزنيد و مأمور حراست شروع کرد به ‏فحاشي کردن و زدن من، به شکلي با سيلي در گوش من زد، که هنوز نصف صورت من کبود است."‏

تصحن اين چهاردانشجو و همراهي ساير دانشجويان در حالي ادامه يافت که بامداد سه شنبه، آنچنان که سايت خبري ‏ادوار نيوز روايت کرده است ماموران حراست دانشگاه علامه به سرپرستي فردي به نام دهقان 4 دانشجو را به زور ‏از دانشگاه بيرون انداختند و در برابر درب دانشگاه ماموران امنيتي اقدام به بازداشت آنان کردند.‏

‎دانشجويان خلاف کار؟‎

هرچند اکثر دانشجويان شاهد رفتار حراست با دانشجويان بوده اند اما مسولان دانشگاه اين موضوع را تکذيب مي کنند. ‏رئيس حراست دانشگاه علامه طباطبائي در اين مورد به سايت خبري فرارو گفته است: "اين دانشجويان مرتکب اعمال ‏خلاف قانون شده و محيط دانشگاه را متشنج کرده بودند‎."‎

حميد سيدي در خصوص علت بازداشت اين دانشجويان افزوده: "آنها نگهبانان دانشگاه را مورد ضرب وشتم قرار داده ‏بودند و با شکايت دانشگاه بازداشت شده اند. اين دانشجويان چند مرحله اقدام خارج از ضوابط دانشگاه داشته اند که ‏براي هر کدام حکم جديدي خورده اند‏‎."‎

برخلاف اظهارات رئيس حراست دانشگاه علامه، همسر صادق شجاعي در گفتگو با سايت فرارو اعلام کرد: "اين ‏چهار نفر مرتکب کار خلاف قانوني نشدند و به هيچ عنوان در روند کار دانشگاه اخلال ايجاد نکردند‎."
فاطمه فنائيان با تاکيد بر صنفي بودن اعتراض آنها افزود: "آنها در اعتراض به احکام خود در دانشگاه متحصن شدند و ‏حتي زماني که تعدادي از دانشجويان مي خواستند در حمايت از آنها تجمع کنند مانع انجام اين کار شدند تا نظم دانشگاه ‏به هم نخورد‎."‎

وي با رد ضرب وشتم نگهبانان توسط اين چهار نفر اظهار داشت: "در شب اول تحصن، نگهبانان آنها را به زور از ‏دانشگاه خارج کردند به گونه اي که همسر من را روي زمين مي کشيدند و حتي يکي از نگهبانان به گوش مهديه گلرو ‏سيلي زد‏‎.‎‏"‏

‎پيگيري مي کنيم‎

اعتراض اين چهار دانشجو به محروميت از تحصيل بود، اما دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي به روند مديريتي اين ‏دانشگاه نيز معترض هستند. سايت ادوار نيوز در تشريح مديريت صدرالدين شريعتي رييس اين دانشگاه مي نويسد: ‏‏"شريعتي در طي مديريت خود بر اين دانشگاه در دولت احمدي نژاد نزديک به يکصد حکم تعليق از تحصيل براي ‏دانشجويان صادر کرده و بسياري از اساتيد به نام اين دانشگاه از اين دانشگاه اخراج و يا بازنشسته شده اند‎.‎‏"‏

برخورد با دانشجويان در حالي صورت گرفته که يک نماينده مجلس اعتقاد دارد اينگونه محدوديت ها براي دانشجويان ‏بي ارتباط با احتمال حمايت آنها از اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري نيست‎. ‎

داريوش قنبري، سخنگوي فراکسيون اقليت مجلس هشتم در همين ارتباط به فرارو گفت: "هرگونه محدوديت يا ‏ممنوعيتي که در راستاي فعاليت هاي اين افراد در هرجائي شکل بگيرد خودمان را ملزم مي دانيم چه به شکل انفرادي ‏و چه به در قالب فراکسيون به دفاع از اين افراد و گروه ها بپردازيم‎.‎‏ من از دانشجويان مي خواهم که اين مسائل را به ‏ما منتقل کنند تا با توجه به اسناد و مدارکي که در اختيار داريم از طريق مراجع قانوني وضعيت آنها را پيگيري کنيم‎."‎‏ ‏

گزارش ناآرامی در دانشگاه علامه

مصاحبه با همسر دانشجوي بازداشت شده‏ - چهارشنبه 6 آذر 1387 [2008.11.26]

tahasondaneshgah.jpg

محمد رضا فروغي

فاطمه فناييان همسرصادق شجاعي دانشجوي بازداشت شده دانشگاه علامه طباطبايي در مصاحبه با روز از علت تحصن ‏همسرش و سپس دستگيري او گفته است. صادق شجاعي ديروز همراه با مهديه گلرو، مجيد دري و سعيد فيض الله زاده ‏در پي تحصني اعتراضي توسط حراست اين دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت، سپس بازداشت و بنا بر گزارشها ‏به زندان اوين منتقل شد. فاطمه فناييان که خود فارغ التحصيل رشته ارتباطات دانشگاه علامه است در اين مصاحبه ‏داستان اين تحصن را باز گو کرده است. ‏

‏<‏strong‏>علت تحصن همسرتان و سه دانشجوي ديگر دانشگاه علامه طباطبايي چه بود؟ آيا راه ديگري جز تحصن ‏براي پي‌گيري خواسته‌هاي اين دانشجويان وجود نداشت؟<‏‎/strong‏>‏

اين دانشجويان تنها و تنها خواسته‌شان، ورود به دانشگاه و ادامه تحصيل‌ بود. مسئولان دانشگاه در اين دو سالي که اين ‏دانشجويان محروم از تحصيل بوده‌اند، هيچ کاري براي آن‌ها نکردند. با اين احکام سنگين سه و چهار ترم محروميت از ‏تحصيل هم کم‌کم سنوات تحصيلي‌شان تمام مي‌شود و با آنکه تنها يک ترم يا دو ترم از تحصيل‌شان باقي مانده‌است، ‏ناگزير از دانشگاه اخراج خواهند شد. لذا تحصن آخرين راه باقي‌مانده پيش روي اين دانشجويان بود. آن‌ها به وزارت ‏علوم مراجعه کردند، مقابل وزارت علوم و مجلس تحصن کردند. به بسياري از شخصيت‌ها از جمله رياست قوه قضاييه ‏نامه نوشتند. سه، چهار بار خواستند صدرالدين شريعتي[ رياست دانشگاه علامه] را ببينند، اما ايشان حاضر نشد آن‌ها را ‏ببيند و بابا آن‌ها صحبت کند. حتي آن‌ها را به دانشکده‌ها نيز راه نمي‌دادند تا بتوانند با رؤساي دانشکده‌ها صحبت کنند. ‏نامه‌هاي مختلف شخصي و سرگشاده به آقاي شريعتي نوشتند. ولي هيچ کس کوچک‌ترين پي‌گيري‌اي نکرد و حتي ‏حاضر نشدند بپرسند مشکل شما چيست، در حاليکه اين امر در حيطه وظايف اين ارگان‌ها است. يعني قوه قضاييه ‏مي‌توانست پي‌گيري کند، چون اين دانشجويان کتک خورده‌بودند، از دانشگاه بيرون شده‌بودند. حتي اتهامات واهي جعل ‏و سرقت به اين دانشجويان زده‌بودند. به عنوان نمونه در حکمي که براي آقاي شجاعي از سوي کميته انضباطي صادر ‏شده‌بود، جرم جعل و سرقت ذکر شده‌بود.‏


‏<‏strong‏>اين حکم بر اساس چه مستنداتي صادر شده‌بود؟ آيا مستنداتي وجود داشت؟<‏‎/strong‏>‏

هيچ! هيچ مستنداتي نداشتند. دليل اين احکام اعتراض‌هاي اين دانشجويان بود. اما چون دليل مستندي نداشتند، اتهاماتي ‏واهي نظير جعل و سرقت اموال خارج از دانشگاه‌ را به آن‌ها زدند. در صورتي که اين اتهام در صورت صحت آن ‏ربطي به کميته انضباطي دانشگاه ندارد. در کل همه پرونده‌ها مبهم و کارهاي مسئولان امر در اين مدت نامشخص ‏بوده‌است. ‏


‏<‏strong‏>با اين حال احکام سه و چهار ترم تعليق از تحصيل خيلي سنگين است. علت صدور اين احکام چه بوده و چرا ‏دانشگاه تا اين حد سخت‌گيرانه با اين دانشجويان برخورد کرده‌است؟<‏‎/strong‏>‏

فضاي دانشگاه علامه طباطبايي، دو، سه سالي است که پس از آمدن آقاي شريعتي، بسيار سنگين شده‌است. هيچ حرفي ‏نمي‌شود زد و هيچ کاري نمي‌توان کرد. کار اين دانشجويان نيز در حد اين بوده‌است که مثلاً به اقتصاد اسلامي يا فلسفه ‏ملاصدرا اعتراض کنند يا نشريه منتشر کنند و از مسئولان انتقاد کنند. ولي در مقابل 32 نفر با حکم تعليق از تحصيل ‏مواجه شدند که کم‌کم توانستند به دانشگاه برگردند، ولي هنوز خيلي‌هايشان از خوابگاه و امکانات رفاهي محروم‌اند؛ چند ‏نفر ديگر هم هستند که هنوز محروم از تحصيل هستند و حتي از دانشگاه اخراج شده‌اند. اما اصولاً دليلي براي اين ‏برخوردها وجود ندارد. آقايان کوچک‌ترين انتقادي را برنمي‌تابند و نمي‌توانند تحمل کنند و به همين خاطر با هر اتفاق ‏کوچکي، تمام توان خود را به کار مي‌برند تا هر اتهامي را به دانشجويان وارد کنند.‏


‏<‏strong‏>برخورد مسئولان دانشگاه با تحصن اين دانشجويان چگونه بود؟<‏‎/strong‏>‏

وحشتناک. در حالي که تنها خواسته دانشجويان ورود به دانشگاه بود، حتي حاضر نشدند يک نامه و تعهد کتبي در اين ‏مورد بدهند، مبني بر اينکه اين دانشجويان مي‌توانند در ترم بهمن ماه ثبت نام کنند. يعني مسئولان حتي حاضر نشدند کف ‏خواسته‌هاي دانشجويان را بپذيرند. از سويي تلاش‌شان در جهت ايجاد تفرقه ميان خود دانشجويان بودند، که خوشبختانه ‏نتوانستند ميان اين چهار دانشجو تفرقه ايجاد کنند. هم‌چنين مي‌خواستند ديگر دانشجويان را در مقابل اين دانشجويان قرار ‏دهند و به ديگر دانشجويان مي‌گفتند ما به اين دانشجويان کمک کرده‌ايم، ولي خواسته اين دانشجويان چيز ديگري است و ‏هدف اين‌ها بازگشت به دانشگاه نيست که خوشبختانه موفق به اين کار هم نشدند. از سوي ديگر، مدام تهديد مي‌کردند و ‏مي‌گفتند که به احتمال 70 تا 80 درصد شما را مي گيريم و بازداشت مي شويد يا اينکه الآن از دانشگاه برويد و بعداً ‏مراجعه کنيد.‏


‏<‏strong‏>واکنش ديگر دانشجويان نسبت به اين تحصن چگونه بود؟<‏‎/strong‏>‏

خيلي خوب بود. دانشجويان خيلي همراهي کردند. در تمام مدت با بچه‌ها بودند. مخصوصاً روز دوشنبه، پس از آن ‏برخورد مأمور حراست دانشگاه با خانم گلرو و سيلي‌اي که به صورت ايشان زد، دانشجويان ديگر تاب نياوردند و فشار ‏آوردند و حدود صد دانشجو از داخل دانشگاه و دويست تا دويست و پنجاه نفر از دانشجويان از خارج دانشگاه فشار ‏آوردند و در دانشکده را شکستند و اين چهار دانشجو را به داخل دانشکده هدايت کردند، که در اين جريان هيچ يک از ‏اين چهار دانشجو حضور نداشتند. در تمام مدت ديگر دانشجويان همراه اين چهار دانشجو بودند و حتي نمي‌خواستند به ‏کلاس‌هايشان بروند که اين چهار دانشجو از آنها خواستند، تجمع‌شان را رها کنند و به کلاس‌هايشان بروند تا فضاي ‏دانشگاه ملتهب نشود. يعني دانشجويان واقعاً به دنبال برگزاري تحصني آرام بودند تا به خواسته خودشان که ورود به ‏دانشگاه بود، برسند. ولي متأسفانه مسئولان دانشگاه تاب نياوردند و اين چهار دانشجو بازداشت شدند.‏


‏<‏strong‏>در مورد جزئيات بازداشت اين دانشجويان بگوييد؟ اين بازداشت توسط چه ارگاني صورت گرفت و آيا ‏حکمي مبني بر بازداشت اين دانشجويان ارائه شد؟<‏‎/strong‏>‏

شب گذشته، من و خواهر خانم گلرو هم همراه اين چهار دانشجو بوديم. خانواده آقاي دري و فيض‌الله‌زاده هم تا ساعت 1 ‏بيرون در نشسته بودند و نيم ساعت پس از آنکه رفتند، يعني ساعت 1:30 پس از نيمه شب، حراست دانشگاه، وارد ‏دانشکده شد و با تهديد و فحش، ما را مجبور کردند از دانشگاه خارج شويم. وقتي از دانشگاه خارج شديم، سه ماشين ‏پليس نيروي انتظامي مقابل دانشکده بودند و اسم اين چهار دانشجو را خواندند و گفتند جهت پاره‌اي از توضيحات بايد با ‏آن‌ها به کلانتري بروند. اما حکمي که داشتند از طرف دادگاه انقلاب بود. حتي با من و خواهر خانم گلرو که آن‌جا دم در ‏ايستاده و منتظر همسر خانم گلرو بوديم، رفتار خيلي زشت و بي‌ادبانه‌اي داشتند. از طرفي نزديک به سي نفر از عوامل ‏حراست، که آن‌جا دم در ايستاده‌بودند و بردن بچه‌ها را تماشا مي‌کردند و خود آقاي دهقان[ رئيس حراست دانشگاه علامه ‏طباطبايي] حرف‌هاي خيلي زشت و توهين‌‌آميزي به ما زدند. ‏


‏<‏strong‏>از مکان نگهداري اين دانشجويان خبري داريد؟<‏‎/strong‏>‏

آن‌ها را اول به کلانتري منطقه سعادت‌آباد بردند. پس از آن در تماس کوتاهي که آقاي شجاعي، گويا با تلفن کارتي از ‏آن‌جا با من داشتند، گفتند که مي‌خواهند آن‌ها را به پليس امنيت منتقل کنند. اما هنوز مشخص نيست که آن‌ها را کجا ‏خواهند برد و تا کنون که مقابل پليس امنيت هستم[ ساعت 10:30] خبري نيست.‏


‏<‏strong‏>پيش از اين هم اين دانشجويان تهديد شده‌بودند؟<‏‎/strong‏>‏

بله، چند بار به آن‌ها گفته بودند که شما را مي‌گيريم و مثلاً دو باري که من خودم آن‌جا بود، بارها به من مي‌گفتند که ‏اين‌ها را بايد بازداشت کنيم تا بفهمند... اما بچه‌ها از ديروز( دوشنبه) اعلام کردند که اگر برخورد خشونت‌آميزي با آن‌ها ‏شود، آن شب( يعني دوشنبه شب) وارد فاز اعتصاب غذا مي‌شوند. و لحظه‌اي که آن‌ها را گرفتند، تأکيد کردند که ما از ‏همين لحظه وارد اعتصاب غذا مي‌شويم و الآن در اعتصاب غذا به سر مي‌برند.‏