۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه

نامه همسر رامتین سودمند زندانی مسیحی

ميترا منتظمي همسر رامتين سودمند از هموطنان مسيحي زندانی در نامه ای به مقامات قضايی جمهوری اسلامی نوشت : در تاريخ ۳۱/۵/۱۳۸۷ همسرم بصورت شفاهي از سوي اداره اطلاعات شهر مشهد احضار شده و از آن تاريخ تا كنون در بازداشت بسر مي برد. در طول اين مدت به هيچ يك از اعضاي خانواده و حتي وكيل قانوني ايشان اجازه ملاقات داده نشده و تنها با درخواست هاي مكرر خانواده، اجازه برقراري چند تماس تلفني بسيار كوتاه داده شده است.

طي دو هفته اخير مطابق با گفته شفاهي قاضي پرونده قرار وثيقه صادر شده است. اما در پاسخ به پيگيريهاي خانواده و جناب وكيل، بيان مي كنند كه پرونده هنوز ناقص مي باشد و دستور لغو قرار بازداشت را صادر نمي نمايند.

اين بلاتكليفي همسرم در شرايطي است كه اينجانب و دو كودك خردسالم و كليه اعضاي خانواده بشدت نگران سلامتي و امنيت وي مي باشيم. خانم مهتاب سودمند، مادر ايشان، نابيناي مطلق هستند و به سبب ضربه هاي روحي كه پس از اعدام همسرشان كشيش حسين سودمند - كه در تاريخ ۱۲/۹/۱۳۶۹ با حكم دادگاه ويژه روحانيت به خاطر عدم انكار ايمان مسيحي خود، در زندان مشهد اعدام گرديدند – به ايشان وارد شده، وضع روحي بسيار نامناسبي دارند.

همسر من تاكنون هيچ سابقه كيفري نداشته است، لذا از آنجا كه هيچ اتهامي بصورت رسمي از سوي مقامات قضايي به ايشان وارد نشده، دستگيري و بازداشت ايشان را تنها و تنها بدليل ايمان مسيحي ايشان مي دانم.

با توجه به اينكه رامتين سودمند، فرزند ارشد كشيش حسين سودمند بوده، و يك مسيحي زاده مي باشد، لذا تقاضا مي كنم به روند پرونده همسرم رسيدگي فرموده و دستورات لازم جهت آزادي هر چه زودتر ايشان را مبذول داريد.

استمداد خانواده‌ یک فعال سیاسی از سازمانهای حقوق بشر

خانواده‌ یکی از فعالان سیاسی کرد به نام "یونس بادسار" مصرانه از تمامی سازمان ها و مدافعان حقوق بشر خواسته‌اند که‌ مقامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی به‌ منظور ارایه‌ اطلاعاتی از محل زندان و وضعیت فرزندشان تحت فشار گزارده‌ شوند.

بر اساس گزارشات آقای بادسار در 11 بهمن 1386 در حوالی مریوان دستگیر و تاکنون از سرنوشت ایشان هیچگونه اطلاعی در دست نیست.

خانواده‌ این فعال سیاسی شماره‌ تماس و پاره‌ای اطلاعات در اختیار سایت "زندان و مبارزه‌" قرار داده‌اند تا رسانه‌ها و سازمانهای حقوق بشر مستقیما از طریق خانواده‌ پیگیر سرنوشت ایشان باشند. لذا از تمامی انسان دوستان و مدافعان حقوق بشر میخواهیم از طریق ایمیل با ما تماس گرفته‌ تا اطلاعات و شماره‌ تماسهای مزبور در اختیار گزارده‌ شود.

شنبه‌ 27 مهر 1387 برابر با 19 اکتبر 2008

نامه‌ سرگشاده‌ شماری از زندانیان سیاسی زندان سنندج

کمیته‌ پیگیری اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد:

نامه‌ سرگشاده‌ی شماری از زندانیان سیاسی زندان سنندج خطاب به‌ سازمانهای مدافع حقوق بشر

گزارش ساليانه سازمان موسوم به "انجمن دفاع از حقوق زندانيان" در مورد وضعيت زندان هاي كشور در سال 86 پس از 6 ماه و در مهر ماه سال 87 منتشر شد. با علم به اينكه اين نوشتار قصد ندارد به نقد موشكافانه اين گزارش بپردازد اما معتقد است كه موارد ذكر شده زير به عنوان مشاهدات جمعي از زندانيان سياسي كه مدت طولاني اي در زندان سنندج به سر مي برند را از جمله مصاديق واقعي نحوه نگهداري زندانيان و آن هم در يكي از زندانهاي كشور مي داند و در صدد است تا به اينگونه ميزان تفاوت آمار و ارقام درج شده در گزارش مزبور را با اعمال فشارهايي كه در عينيت سياستهاي سازمان زندانها بر زندانيان اعمال مي شود، نشان دهد.

زندان سنندج به طور كلي از 11 بند تشكيل شده است، بند 2و3 معمولا محل نگهداري معتادين و مكاني است براي تنبيه كساني كه خلاف زندان داشته يا تمرد از دستور نمايند.اين بندها به نسبت وضعيت مناسبي دارد و به اصطلاح ،مجرمانی که‌ مرتکب جرایم سبك شده‌اند،در آن نگهداري مي شوند. بند 5 معمولا محل نگهداري جرم هاي سنگين و كساني است كه مرتكب قتل شده اند. زندانيان كم سن وسال در بند 6 كه معروف به بند جوانان است به سر مي برند. قرنطينه بند 7 و مختص به كساني است كه تازه وارد زندان مي شوند و بايد مدتي را در آنجا به سر برند كه وضعيتي به مراتب دهشناك دارد. بند 8 محل نگهداري نظامياني است كه مرتكب جرمي شده اند و به بند نظام معروف است. بند 9 محل نگهداري زندانيان زن و دو بند باقي مانده نيز يكي معروف به بند پاك يك است كه به ظاهر زندانياني را در بر مي گيرد كه وضعيت سالمي داشته و بند پاك 2 كه بيشتر اتهامشان سياسي است را شامل مي شود و به بند سياسي معروف است. هر چند كه بعضي از متهمين سياسي در بند هاي ديگري كه ذكر شد نیز نگهداري مي شوند.

علاوه بر قسمت اداري چند دخمه ديگر هم در قسمتي از زندان وجود دارد كه معروف به انفرادي است. نبايد اينگونه تداعي شود كه شمارش اين بندها به معناي تفكيك و نگهداري زندانيان به نسبت جرم و بزه ارتكابي است. بندها معروف به عباراتي هستند كه ذكر شد اما محتواي آن تركيبي از مجرمين مختلفي است كه محل تردد آنها بجز بندهاي قرنطينه و پاك يك، مشترك و همزمان است. از مجموع اين بندها 4 بند آن به صورت سالن و مابقي از چندين اتاق تشكيل شده اند.

به منظور عدم طولاني شدن متن تنها به‌ شرح وضعيت شكلي بند پاك 2 و بند 4 كه به صورت اتاقي و نسبت به ساير بندها و ضعيت مناسب تري دارد اشاره‌ میشود.

بند پاك 2 سالن مانند و حدود تقريبي آن 7 متر عرض در 17 متر طول مي باشد. در انتهاي بند نمازخانه كه يك اتاق كوچك است و سرويس بهداشتي وجود دارد. با اينكه كل موجودي تخت هاي بند، 47 تخت است در حال حاضر 92 نفر در اين بند به سر مي برند كه مابقي به صورت كف خواب در كف سالن و نمازخوانه مشغول سپري كردن دوران كيفري خود مي باشند. از مجموع 92 زنداني موجود در بند پاك دو،56 تن سياسي و مابقي مجرمانی از قبيل قتل، دزدي و چك مي باشند. براي كل 92 نفر زنداني موجود در اين بند يك دوش حمام، 3 دستشويي و 2 شير آب براي شستن ظروف و البسه وجود دارد. براي مجموع 92 نفر زنداني اين بند يك گوشي تلفن در نظر گرفته شده كه هر نفر در روز تنها 4 دقيقه فرصت مكالمه فقط با شماره هايي دارد كه توسط شخص معيني گرفته مي شود و در دفتر مخصوصي ثبت و بايگاني مي گردد. براي كل 92 نفر زنداني اين بند يك هواخوري به ابعاد 6×17 متر وجود دارد. نبايد كتمان كرد كه وضعيت مورد اشاره بند پاك 2 بهتر از ساير بندهاي زندان است و چه بسا زندانياني وجود دارند كه به خاطر انتقالشان به اين بند حاضر به چاپلوسي در برابر زندانبانان هستند و حتي پيشنهاد وقيحانه زندان بانان مبني بر كنترل رفتار زندانيان سياسي در قبال انتقال آنها به بند سياسي ها را مي پذيرند. بند 4 نيز از 6 اتاق حدودا 4×3 و يك نمازخانه در انتهاي بند تشكيل شده است و در هر اتاق 9 تخت وجود دارد كه يكي از تختها به محلي براي نگهداري ظروف و وسائل عمومي اختصاص يافته و در واقع 8 تخت آن قابل استفاده است، در نمازخانه نيز حدود 20 تخت تعبيه شده است كه در مجموع 68 تخت وجود دارد .

هر چند كه ظرفيت قانوني بند 4 بر اساس تختهاي هر اتاق 48 نفر است اما در حال حاضر 125 نفر در اين بند نگه داري مي شوند، به صورت تقريبي در هر اتاق 8 نفر روي تخت 5 نفر كف اتاق و 2 تا 3 نفر نیز داخل كريدور و نماز خانه مي خوابند . جرم اين افراد از مواردی همچون قتل و سرقت و تجاوز به عنف تا مهريه و چك و تصادف و سياسي را شامل مي شود . كل 125 زنداني موجود در بند 4 از يك دوش حمام،3 دستشويي و 3 شير آب براي شستن ظرف و لباس استفاده مي كنند . به‌جز شير حمام كه سرد و گرم است شيرهاي آب موجود در دستشويي و روشويي فقط آب سرد دارد كه در فصل سرماي سنندج معمولاً زندانيان شستن لباس و صورت را با انتظاري چند روزه تا هنگام نوبت حمامشان به تاخير مي اندازند . براي كل زندانيان اين بند نيز يك گوشي تلفن وجود دارد كه مثل ساير بند ها تنها فرصتی 4 دقيقه اي در روز به هر نفر جهت تماس با خانواده و آشنايان داده مي شود. اسفناكتر از كل اين موارد هوا خوري اين بند است. بند 4 و5 مشتركاً داراي يك هوا خوري مي باشد،با لحاظ كردن جمعيت حدود صد نفري زندانيا ن بند 5 به اين نتيجه مي رسيم كه حدود 225 نفر زنداني از يك هوا خوري استفاده مي كنند . مطمئناً به سختي باور خواهيد كرد اگر بخوانيد كه كل فضاي هوا خوري مشترك بند هاي 4 و 5 حدود 6 *20 متر است . ديدني تر اينكه از جمعيت 225 نفري كه در هنگام آمارگیری اجباراً به هوا خوري فرستاده مي شوند ،حدود 150 نفر سيگار به دست و به هنگام خواندن اسمشان در هنگام آمار از سر و كول همديگر بالا مي روند.

به‌جز بند نظام كه تازه ساخت است،وضعيت نگه داري ساير زندانيان در ساير بند ها به مراتب بدتر از اين دو بند است . هر چند كه چند دوش ديگر نیز در حمام عمومي زندان وجود دارد اما به علت استفاده عمومي زندانيان و ترس از انتقال بيماري معمولاً كمتر ازآن استفاده مي شود .

كليه بند ها و قسمتهاي مختلف زندان مجهز به دوربين هاي مدار بسته و بعضي بند ها از نعمت وجود دوربين هايي با قدرت زوم بالا و شنود برخوردار است. وضعيت غذا بسيار تاسف بار و از لحاظ كمي و كيفي مطلقاً جوابگوي نيازهاي غذايي زندانيان نيست و فاقد ارزش غذايي است. دستيابي زندانيان به مواد مخدر و قرص هاي روان گردان در داخل زندان به حدي آسان است كه بعضي از زندانياني كه سالم وارد زندان شده اند به زعم خود و براي رهايي از تحمل فشار حبس به استفاده از اين مواد روي مي آورند، اين افراد جداي از تعداد فراوان مجرميني هستند كه آلوده به اين مواد وارد زندان مي شوند . عدم تفكيك جرائم و نگه داري فله اي و مخلوط زندانيان خطرات جدي و جبران ناپذير روحي و جسمي را متوجه آنان نموده است ، حتي در بعضي موارد تهديد امنيت جاني زندانيان از جانب مجرمين خطرناك ، قاتلين و اوباش در حد ضرب و شتم هاي منجر به‌ بي هوشي نیز مشاهده شده است.

برنامه‌ی صدور اجازه‌ی مرخصي به زندانيان نامرتب و فاقد هیچگونه‌ اصول خاصي است. در اين ميان مرخصي به زندانيان سياسي،حق آنها در استفاده از مواد قانوني همچون ماده 38 (عفو مشروط)، استفاده از حق قانوني تفكيك جرم و محل نگه داري مناسب ، انتقال بي مورد زندانيان سياسي از زندان عمومي به انفرادي هاي اطلاعات ، استفاده بيشتر از ملاقات حضوري با خانواده،استفاده دلخواه و مناسبتر از تلفن،نشريات و وسايل صوتي ناديده گرفته مي شود.

وضعيت قضايي پرونده زندانيان و مخصوصاً متهمين سياسي حكايت از ناعدالتيهايي دارد كه خود داستان مفصل ديگري است. با اين حال سومين گزارش سازمان انجمن دفاع از حقوق زندانيان ، در حالي بعد از گذشت شش ماه از سال منتشر مي شود كه تنها مصداق زنداني در آن آقاي عمادالدين باقي و تنها زندان مورد اشاره اين گزارش جهت استناد به وضعيت و فضاي نگه داري زندانيان ، زندان اوين مي باشد. فارغ از احترامي كه به حقوق شهروندي هر شخص زنداني در هر زندان كشور قائليم بر اين باوريم كه تلاش براي ارائه گزارش از سوي نهادي كه براي خود مرجعيت قائل است، بايد در حد گستردگي 270 زندان عمومي كشور ، هزاران زندان نهادهاي امنيتي و ضابطان قضايي و 150 هزار زنداني سراسر ايران باشد. همگي نيز بر اين امر واقفيم كه زندان اوين به علت قرار داشتن در مركز كشور و احتمال بازرسي هاي ناظران و خبرنگاران داخلي و خارجي بصورت دكوري درآمده و مجرمين خاصي در آنجا نگه داري مي شوند فلذا نمي تواند معيار و مقياسي مناسبي براي بقيه زندانهاي كشور باشد.

آن بخش از گزارش كه معتقد است براي هر زنداني در ايران 5 متر مربع فضا در نظر گرفته شده و از اين گله دارد كه با استاندارد جهاني 10 متر مربع براي هر نفر فاصله دارد حكايت از اين دارد كه داده اي موجود اين انجمن از وضعيت زندانهاي كشور فقط مربوط به زندان اوين و منحصراً بند 350 يعني محل نگه داري آقاي عمادالدين باقي بعنوان رئيس پيشين اين سازمان است. با نهايت احترام به مقاومت و پايمردي آقاي باقي لازم به ذكر مي دانيم كه پرس و جو و تحقيقات ما جهت روشن تر نمودن ناديده گرفتن رنج و محنت ساير زندانيان در اين گزارش حاكي از آن است كه بند 350 از 6 اتاق به ابعادي در حدود 8*6 تشكيل شده است كه در هر اتاق معمولاٌ بين 3 تا 6 نفر نگه داري مي شوند داراي 2 دوش حمام 3 دستشويي و هوا خوري است. با احتساب كل اين فضا حدوداً همان عدد 5 متر مربع براي هر نفر كه در گزارش ذكر شده است به دست مي آيد . گفته صريح خانم غيرت به عنوان رئيس انجمن مزبور مبني بر اينكه بيشتر آمار و هشدارهاي ارائه شده در گزارش مربوط به گفته ها و محاسبه هاي مقامات قضايي و سايت سازمان زندانهاست دليلي بر فقر اطلاعاتي انجمن از وضعيت زندانهاي كشور ، برخورد سليقه اي با گزارشات ارسال شده و نشان از انفعال و ترس اعضای هيئت مديره از پيگيري و انعكاس واقعيتهاي موجود در زندانهاي كشور است.

مکررا با آقاي صالح نيكبخت سخنگوي اين انجمن که‌ وكالت چندين نفر از زندانيان سياسي در زندان سنندج را بر عهده دارد در مورد وضعيت نگه داري زندانيان اين زندان گفت وگو شده و دليل عدم انعكاس این گفت و گوها در گزارشات اين نهاد نشان غير اصيل و گزينشي بودن گزارشات مزبور در مورد وضعيت زندانهاي كشور است.

ناديده گرفتن رنج و محنت ساير زندانيان به قيمت مطرح كردن شخص يا سازمان خاصي را به همان ميزان ناموجه مي دانيم كه تعقيب قضايي آمران و عاملان جفاي به زندانيان در زندانهاي كشور و مخصوصاً زندان سنندج را موجه ارزيابي مي كنيم.

شرف مبارزاتي و اميد به برملا شدن عيني اين موارد ضد بشري را گواه صداقت آنچه خوانديد مي دانيم و از نهاد هاي حقوق بشري داخلي و خارجي كه جرأت انعكاس واقعيتهاي موجود در زندانهاي كشور را دارند، عاجلانه دعوت مي نماييم كه بر مقامات قضايي و سياسي ايران فشار آورند تا مقدمات بازرسي از كليه زندانهاي كشور،علي الخصوص زندانهاي نهادهاي امنيتي را براي آنان و خبرنگاران فراهم نمايند.

جمعي از زندانيان سياسي زندان سنندج

ضرب ‌و شتم دانشجوی دختر در رودهن

روزنامه کارگزاران: صبح روز پنج‌شنبه عابران كوچه دانشگاه رودهن شاهد درگیری ماموران انتظامات و یك دختر دانشجو بودند. این اتفاق ساعت 11:45 هنگامی رخ داد كه یكی از كارمندان زن دانشگاه رودهن از یكی از دختران دانشگاه درخواست كرد تا كیفش را مورد بازرسی قرار بدهد، دختر دانشجو علت درخواست (جست‌وجوی بدنی) را جویا می‌شود اما كارمند زن‌- كه گویا از ماموران انتظامات دانشگاه هم نبوده است- با لحن بدی از ارائه توضیح خودداری می‌كند. دختر دانشجو نسبت به این رفتار و اینكه چرا كسی كه از ماموران حراست نیست، بدون ارائه دلیل قصد بازرسی بدنی از وی را دارد، اعتراض می‌كند. در نهایت دانشجوی دختر از دانشگاه خارج می‌شود، اما كارمند دانشگاه او را رها نمی‌كند و همچنان ـ در حالی كه دختر دانشجو از محیط دانشگاه خارج شده بود‌- او را تعقیب می‌كند. دختر دانشجو كه متوجه تعقیب زن می‌شود وحشت‌زده شده و پا به فرار می‌گذارد، اما زن خود را به دختر دانشجو می‌رساند و با ضرب و شتم وی قصد بازگرداندن او را به دانشگاه داشت كه موفق نشد. پس از كارمند زن دانشگاه، چندنفر از «ماموران مرد انتظامات» این دانشگاه نیز خود را به دختر دانشجو می‌رسانند و ضمن توهین و ضرب شتم وی و همراه با تماس‌های فیزیكی مكرر با دختر دانشجو او را به داخل اتاقك انتظامات دانشگاه می‌كشانند و حدود یك‌ربع ساعت او را مورد سوال قرار دادند. در تمام این مدت دانشجویان رودهن و عابران شاهد این برخورد بودند و برخی از عابران، همینطور دانشجویان با دوربین موبایل از این حادثه فیلمبرداری كردند. خبرنگار روزنامه كارگزاران كه در محل حادثه حضور داشت، نسبت به ماجرا كنجكاو شده و علت این برخورد را از دانشجویان حاضر در محل سوال كرد و در پاسخ دانشجویان ادعا كردند كه این اولین‌بار نیست كه چنین برخوردهایی با دانشجویان این واحد دانشگاه آزاد اتفاق می‌افتد. آنها همچنین از نظارت ماموران مرد بر نوع پوشش دانشجویان دختر نیز خبر می‌دهند.

به همین دلیل علت چنین رفتاری را از دكتر حیدری رئیس دانشگاه جویا می‌شویم، وی ضمن ابراز تاسف از چنین برخوردی، حاضر به ارائه توضیح كامل در این زمینه نمی‌شود و ارائه توضیحات را به مسوول حراست دانشگاه محول می‌كند. اما در كمال تعجب وی نیز خود را در این زمینه پاسخگو نمی‌داند و از انجام مصاحبه و ارائه توضیح امتناع می‌كند.

در گفت‌وگوهایی كه خبرنگار ما با دانشجویان این دانشگاه انجام داد، مشخص شد كه دانشجویان این دانشگاه به دلیل فقدان تشكل‌های صنفی دانشجویی منسجم، اصولا در برابر برخوردهای ماموران انتظامات و حراست دانشگاه بسیار آسیب‌پذیر شده‌اند و به دلیل عدم ارتباط رسانه‌های جمعی با این دانشگاه، بر بسیاری از برخورد‌های اینچنینی سرپوش گذاشته می‌شود و این امر موجب عدم ‌پاسخگویی ماموران انتظامات در قبال دانشجویان شده است.

حمیده نبوی همچنان در بازداشت است

خبرنامه امیرکبیر: خانم حمیده نبوی چاشمی که سه شنبه هفته گذشته در هنگام خروج از منزل بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد همچنان در بازداشت به سر می برد.

خانم نبوی که با فعالین حوزه زنان همکاری داشته است، پیش از این نیز در اسفند ماه ۱۳۸۴، به واسطه شرکت در مراسم بزرگداشت مصدق و ارتباط با نشریه سرزمین آریایی۲۰ روز را در بازداشتگاه انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر برده و در دادگاه بدوی به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به ۴ ماه تقلیل یافت و به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمد.

همچنین ایشان در شهریور ماه امسال به واسطه قصد شرکت در مراسم خاوران به مدت ۲ ساعت بازداشت شده و اوراق هویت شان نیز گرفته شد.

ادامه بازداشت خانم نبوی در حالیست که بازجوها به خانواده ایشان اطمینین داده بودند که ایشان تا دو یا سه روز دیگر آزاد خواهند شد و تاکید کرده بودند که این مسئله خبررسانی نشود. ولی تا به امروز که بیش از یک هفته از زمان دستگیری ایشان می گذرد، همچنان در بازداشت بسر می برند. و در آخرین تماس تلفنی که در روز شنبه ۲۰ ام مهر برقرار کردند گفتند که پرونده شان به دادگاه ارجاع داده شده و بعد از آن نیز خبری از ایشان در دست نیست.

خانم نبوی با دختر ۵ ساله خود به تنهایی زندگی میکنند و فرزندشان که اکنون به طور موقت به اقوام سپرده شده به علت دوری از مادرش در وضعیت روحی نامناسبی به سر می برد.

دادگاه پالیزدار به صورت غیرعلنی برگزار می شود

خبرگزاری مهر: سخنگوی قوه قضاییه گفت طی چند روز آینده پرونده پالیزدار به دادگاه ارجاع شده و به جریان خواهد افتاد.

علیرضا جمشیدی در اردبیل با بیان این مطلب اظهار داشت: پرونده پالیزدار در شرف تکمیل تحقیقات نهایی بوده و با آماده شدن کیفر خواست و نهایی شدن آن در ظرف چند روز آینده در دادگاه مطرح خواهد شد.

سخنگوی قوه قضاییه عنوان کرد: این پرونده بنا به نظر قاضی می تواند به صورت علنی یا غیر علنی در دادگاه مطرح شود و البته قاضی این دادگاه نیز بر مبنای شرایط پرونده در این خصوص تصمیم گیری خواهد کرد.

وی افزود: در صورتی که این پرونده بنا به تشخیص قاضی با مسائل امنیتی کشور و موارد خاص ارتباط داشته باشد دادگاه به صورت غیر علنی برگزار می شود.

جمشیدی با اشاره به اینکه مصادیق مشخصی در قانون برای این موارد آورده شده است عنوان کرد: در صورت عدم مغایرت با این مصادیق دادگاه پالیزدار به صورت علنی برگزار خواهد شد.

وی همچنین در ارتباط با پرونده های مفاسد اقتصادی تاکید کرد: تعدادی از این پرونده ها در دادگاه مطرح شده و در حال حاضر در جریان رسیدگی قرار دارند و تعدادی نیز در مرحله بررسی و تحقیقات هستند.

سخنگوی قوه قضاییه در خصوص پرونده 220 میلیارد تومانی بانک رفاه کارگران تنها به در دست بررسی بودن این پرونده اشاره کرد و درباره زمان نهایی شدن سایر پرونده های اقتصادی نیز اظهار بی اطلاعی کرد.

گزارشی از ممنوعیت تحصیلی فعالان دانشجويی

خبرنامه امیرکبیر : سه نفر از دانشجویان دانشگاه یزد به همراه افشین اکبریان دانشجوی طنز نویس و مدیرمسئول نشریه طنز هیس با رای ستاد رد گزینش سازمان سنجش از تحصیل در مقطع ارشد محروم شدند! اکبریان که از فعالین کانون های فرهنگی دانشگاه یزد است همچنین از اعضای هیئت موسس کانونی بود که قرار بود با عنوان کانون طنز در دانشگاه یزد فعالیت کند اما با کارشکنی مسئولان دانشگاه یزد در نیمه راه با تشکیل آن مخالفت شد! در دانشگاه یزد همچنین دانشجویان دیگری به شیوه های مختلف از ادامه تحصیل منع شده اند.

به گفته دانشجویان نقش پیگیرانه میبدی ریاست متخلف دانشگاه یزد در این رد گزینش ها کاملا روشن است چرا که وی همواره دانشجویان فعال دانشگاه را از عواقب فعالیت های قانونیشان انزار می داد و بسیاری از آنها را با پیگیری های مکرر و کشاندن به کمیته های انضباطی و دادگاهها با احکام تعلیق و جریمه روبرو کرد.

دانشجویان بر این باورند که میبدی مطمئنا گزارشهایی از فعالیت های کاملا قانونی آنها به ستاد رد گزینش ارسال داشته است و همین مورد دلیل رد گزینش آنهاست.

در زیر گزارش خبرنامه امیرکبیر در مورد روند ممنوعیت ها ی تحصیلی آمده است:

تعداد دانشجویانی که به دلیل فعالیت های دانشجوییشان با وجود کسب نمره قبول در آزمون کنکور کارشناسی ارشد از انتخاب رشته و ادامه تحصیل در دانشگاه محروم می شوند هر ساله بیشتر از سالهای قبل است. اما این تنها کمیت ستاندن حق دانشجویان نیست که با وجود اعتراض های بسیار رو به افزایش است. بلکه سبک های گلچین کردن دانشجویان نیز پا به پای پلیس و دیگر عوامل کنترلی و منع کننده شهروندان جامعه به سمت مدرن شدن؟! پیش می رود. و هر بار با نظاره چنین روشهای فیلترینگ تحصیلی و به طور کل اجتماعی دانشجویان به یاد لحظه تحویل سال می افتند که نام نو آوری و شکوفایی بر این سال جدید نهاده شد

ستاره ها! مدال افتخار

چند سال پیش دانشجویان وقتی کارنامه هایشان را از سازمان سنجش دریافت می کردند ستاره هایی حک شده بر کارنامه هایشان می دیدند که با توجه به تعداد ستاره ها سرنوشت دانشجو برای ادامه تحصیل مشخص می شد. به دانشجویان دارای یک ستاره تذکر داده می شد که در صورت ادامه فعالیت ها در مقطع جدید باید عطای تحصیلات را به لقای آن بخشیده و قید تحصیل را برای همیشه بزنند. دانشجویان دو ستاره تنها با امضای تعهدنامه مجاز به انتخاب رشته می شدند تعهدی که از آنها می خواست در برابر همه چیز حتی تحمیل سلیقه ها ساکت باشند. و در آخر دانشجویان سه ستاره که با وجود رای نهادهای قضایی کشور مبنی بر ادامه تحصیل برخی از آنها اما همگی هرگز موفق به ثبت نام در مقطع جدید نشدند.

علت محروم شدن این دانشجویان از ادامه تحصیل همیشه فقدان صلاحیت های عمومی این دانشجویان معرفی می شد. در حالی که هیچ وقت مشخص نمی شد که صلاحیت عمومی دانشجویان چگونه نزد سازمان سنجش و بر اساس چه معیاری سنجیده شده است. اما همه این دانشجویان در یک چیز مشترک بودند. آنها در دوران تحصیلشان جزوه دانشجویانی بوده اند که نسبت به سیاست ها و اقدامات دولت اعتراض داشته و با آن به مخالفت برخواسته اند.


دانشجویان بدون کارنامه

اما در سالهای بعد این شیوه کم کم منسوخ شده و شیوه ای دیگر جای آن را گرفت که طبق آن دانشجوی محروم از تحصیل هرگز کارنامه دریافت نمی کرد و پس از مراجعه به سازمان سنجش ، نشانی وزارت اطلاعات را به آنها می دادند. در حالی که این شیوه چند سالی است که استفاده می شود اما جدیدا به شکل دیگری اعمال می شود به طوریکه دانشجو کارنامه دریافت می کند. در کارنامه وی هیچ ستاره ای درج نشده است و موفق به انتخاب رشته می شود اما نتیجه انتخاب رشته آنها به طور کاملا مشکوکی با وجود کسب ربته های قبول عدم قبولی این دانشجویان را نشان می دهد در حالی که دانشجویان عادی در همان رشته و دانشگاه با رتبه هایی ضعیف تر قبول می شوند.


شیوه تازه رد گزینش

اعمال این شیوه رد صلاحیت دانشجویان تا کنون در دانشگاه یزد گزارش شده است که یکی از این دانشجویان افشین اکبریان دانشجوی مهندسی معدن است. افشین اکبریان مدیر مسئول نشریه دانشجویی طنز هیس و از دانشجویان فعال کانون های فرهنگی دانشگاه یزد که با نشریات بسیاری همکاری کرده است پس از اینکه بدین گونه از ادامه تحصیل محروم شد، در تلاش برای ادامه تحصیل که آن را حق اساسی خود می داند به همراه دیگر دوستان محروم از تحصیل خود قصد داشت تا در انتخاب رشته در مرحله تکمیل ظرفیت شرکت کند که این بار با مشکل قفل بودن فایل تکمیل ظرفیت مواجه می شود. دوستان وی نیز به همین ترتیب موفق به انتخاب رشته نمی شوند. در مراجعه این دانشجویان به سازمان سنجش به آنها گفته شده است که صلاحیت شما برای ادامه تحصیل توسط ستاد رد گزینش سازمان سنجش رد شده است.

همه دانشجویان محروم از ادامه تحصیل دانشگاه یزد را فعالین نشریات و تشکل های سیاسی تشکیل می دهند. که از دانشکده های مختلف معدن ،علوم اجتماعی و … هستند. نشریات سیاسی کتیبه، فاصله و نشریه طنز هیس به وسیله این دانشجویان چاپ می شد.


نقش گماشتگان دانشگاه ها

شدت روند محروم کردن دانشجویان از ادامه تحصیل وقتی در دانشگاه یزد افزایش یافت که میبدی رئیس متخلف دانشگاه یزد بر صندلی ریاست در این دانشگاه تکیه زد. وی که به گفته ی بسیاری از دانشجویان دانشگاه بدون تردید در رد گزینش دانشجویان نقش داشته است بارها با استفاده از مقام خود حتی به دستکاری پرونده تحصیلی دانشجویان پرداخته طوری که تعداد زیادی از دانشجویان فعال با وجود گذراندن تمامی واحد های درسی خود موفق به پایان دادن دوره لیسانس خود نیز نشدند.


اعتراضات و مقاومت دانشجویان

اگر چه همواره اولین واکنش دانشجویان محروم از ادامه تحصیل مراجعه به سازمان سنجش است اما زمانیست که دانشجویان اعتراضات خود را به شکل هماهنگ و با ایراد نامه های اعتراضی سر گشاده خطاب به مسئولین ذی ربط و تجمع در برابر نهادهای مسئول در پیش گرفته اند. که از نمونه های آن می توان به نامه سرگشاده دانشجویان خطاب به وزیر علوم و تجمعات آنها در برابر وزارت علوم و مجلس اشاره کرد. در تمامی این اعتراضات دانشجویان بر حق طبیعی ادامه تحصیل خود و دیگر دانشجویان که اکنون دانشجویان محروم شده در کمیته ای انضباطی هم به جمعشان اضافه شده بود تاکید کرده اند.


واکنش مسئولین

وزیر علوم دولت احمدی نژاد همیشه در طول سخنرانی ها و مصاحبه هایش در عین ناباوری وجود دانشجویان محروم از تحصیل را انکار کرده است بدون توجه به تجمعات دانشجویی که تا کنون انجام شده است. اما جدید ترین واکنش دولت که در نوع خود شگفتی آفرین بود هجوم نیروی پلیس به تجمع این دانشجویان در مقابل مجلس و خانه ملت بود . که در پی آن پلیس بعد از ضرب و شتم دانشجویان آنها را سوار بر مینی بوس با خود به نقطه ای نامعلوم می برد.

هرچند این قصه هر سال برای تعدادی دیگر از دانشجویان تکرار می شود اما دانشجویان ستاره های حک شده بر کارنامه های هرگز رویت نشده را مدال افتخار نامیدند و حتی با وجود آگاهی از عدم توفیق اعتراضاتشان همیشه نسبت به این روند سرکوب و پایمال شدن حقوقشان اعتراض کرده اند و در مقابل این تعرض دولت هرگز سکوت نکرده اند تا چنین اعتراضاتی به سنتی در درون جنبش دانشجویی تبدیل شود و اجازه ندهند فیلترینگ تحصیلی دانشجویان در سکوت انجام شودبه این امید که با گسترش این اعتراضات و تشویق دیگر دانشجویان به شکستن سکوت خود در برابر تعرضاتی این چنینی روزی بتوانند حرکت دولت را پس زده و حق تحصیل را برای همه بدون احتساب نوع اندیشه و اعتقاداتشان فراهم آورند.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان

بنا به گزارش دریافتی، روز چهارشنبه جمعی از دانشجویان آذربایجانی دانشگاه بوعلی سینا همدان با برگزاری تجمعی، اعتراض خود را به بازداشت فعالان مدنی و دانشجویان آذربایجانی که در ماههای اخیرا دستگیر شده اند اعلام کرده و خواستار آزادی فوری آنها شدند.

دانشجویان معترض پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها از جمله نوشته شده بود : دانشجویان زندانی را آزاد کنید؛ نقض حقوق بشر تا کی؟

این تجمع اعتراضی که یکساعت بطول انجامید در فضای شدید امنیتی برگزار شد و ماموران لباس شخصی اقدام به فیلمبرداری از ‏تجمع کنندگان کردند.‏

دانشجویان در پایان با انتشار بيانيه ای نسبت به برخوردهای انتظامی و امنيتی با فعالان مدنی و دانشجويی آذربایجانی شديدا اعتراض کردند.

۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

احضار چهار دانشجوی دانشگاه تبریز به کمیته انضباطی

در پی تجمع ۶ مهر دانشگاه تبریز در اعتراض به دستگیری‌های اخیر دانشجویان آذری ‌زبان در تابستان گذشته، چهار دانشجوی این دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شدند. هم‌چنین حراست دانشگاه تبریز در تماس با خانواده‌های تعدادی از دانشجویان، آن‌ها را تهدید به بازداشت فزندان‌شان و برخورد خشن با ایشان کرده‌‌است.
مجتبی رزمی دانشجوی مهندسی برق مخابرات و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده فنی و عضو شورای تحقیق انجمن اسلامی دانشگاه تبریز، نعیم احمدی دبیر انجمن اسلامی دانشکده علوم طبیعی، وحید دهقان دبیر انجمن اسلامی دانشکده فنی و آیدین تیموری مدیر مسئول نشریه دانشجویی تلنگر، چهار دانشجوی احضار شده به کمیته انضباطی هستند.
نعیم احمدی در پی تحصن‌های سه روزه دانشگاه تبریز در خرداد ۸۶، نیز به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده‌بود که ترم اول سال تحصیلی ۸۶-۸۷ را در محرومیت از تحصیل گذراند. حراست این دانشگاه پیش از این نیز چند بار در تماس‌های تلفنی خانواده نعیم احمدی را تهدید کرده‌بودند.
وحید دهقانی دانشجوی مهندسی مکانیک دیگر فعال دانشجویی نیز در ارتباط با تحصن‌های سال ۸۶ دانشگاه تبریز به یک ترم محرومیت معلق از تحصیل محکوم گشته‌بود. دهقانی نیز پیش از این چند بار از سوی حراست دانشگاه تبریز و با تماس‌های تلفنی تهدید شده‌بود.
مجتبی رزمی و آیدین تیموری دو فعال دانشجویی دیگر دانشگاه تبریز نیز در ارتباط با پرونده نشریه تلنگر به کمیته انضباطی احضار شده‌بودند که پرونده این نشریه هم‌چنان مفتوحه است. آیدین تیموری مدیر مسئول و مجتبی رزمی عضو شورای سردبیری تلنگر بودند.

بازداشت يکي ديگر از هواداران آيت الله بروجردي

کامبيز حسيني 28 ساله و از متهمان پرونده آيت الله بروجردي در مهرماه 1385 بازداشت و مدت 6 ماه در بندهاي 209 و زندان اوين به سر برده و با قيد وثيقه تا زمان صدور و اجراي حکم آزاد گرديده بود ،
نامبرده صبح روز جاري ( 21 مهرماه 87 ) به دادسراي ويژه روحانيت احضار و پس از مراجعه جهت اجراي حکم 2 سال زندان خود بازداشت و به زندان اوين منتقل گرديد .
علاوه بر آقاي حسيني هشت متهم ديگر پرونده مذکور نيز در طي ماههاي گذشته بازداشت و روانه زندان اوين گرديده اند ، احکام افراد مذکور از پنج سال توام با تبعيد تا دو سال زندان متفاوت است.
شايان ذکر است تمامي افراد مذکور در زمان بازداشت خود مورد بدرفتاري قرار گرفته و روزهاي بسياري را در سلولهاي انفرادي و در شرايط غير انساني سپري نموده اند. اين افراد از دادرسي عادلانه برخوردار نبوده اند.

تجدید حکم برای هانا عبدی و روناک صفار زاده

حکم دادگاه تجدید نظر برای هانا عبدی و روناک صفار زاده محل تبعید آنها را تغيیر خواهد داد.
این دو که در آبان ماه گذشته به جرم اخلال در امنیت در کردستان بازداشت شده بودند, طي صدور حكمي به شهرستان رزن در استان همدان تبعيد شدند, كه نارضايتي و گلايه مردم را در پي داشت.
اعتراضات و نارضايت مردم باعث تشكيل دادگاه ديگري شد اما تا كنون محل تبعيد اين دو فعال زنان مشخص نشده است.

محکومیت یک فعال دانشجويی شیراز به هشت ماه حبس

خبرنامه امیرکبیر: دکترمحمد مهدی احمدی دبیر سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی طی حکمی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به اتهام ” تبلیغ علیه نظام ” به ۸ ماه حبس محکوم شد.

در حالی که احکام حبس تعلیقی معمولا تا دو سال درنظر کرفته می شود اما دادگاه حکم حبس این فعال دانشجویی را به مدت چهار سال به صورت تعلیق در آورده است.

محمد مهدی احمدی که پیشتر ” دبیر هیات موسس اتحادیه شوراهای صنفی دانشگاههای علوم پزشکی کشور” نیز بوده است اسفند ماه گذشته پس از اعتراضات دانشجویی در دانشگاه شیراز به مدت سه روزدر بازداشت اداره اطلاعات استان فارس بود که با قرار وثیقه آزاد شد.

فرهاد دادفر وکیل وی طی لایحه ای به صدور این حکم ناعادلانه اعتراض کرده است.

تایید حکم دو سال حبس تعلیقی دانشجوی پلی تکنیک

خبرنامه امیرکبیر: حکم دو سال حبس تعلیقی آرمان صداقتی عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک در دادگاه تجدید نظر تأیید شد.

شعبه ۲۱ دادگاه انقلاب با رد اعتراض صداقتی به اشکالات وارد بر دادرسی حکم دو سال حبس تعلیقی وی را تایید کرد.

آرمان صداقتی عضو دوره قبل شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک، عضو سابق هیئت رئیسه شورای صنفی دانشگاه و مدیرمسئول نشریه دانشجویی “جرس” آبان ماه سال گذشته پس از شرکت در تجمع دانشجویان در دانشگاه علامه، که در اعتراض به صدور احکام سنگین حبس برای سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر و محرومیت دانشجویان از حق تحصیل برگزار شده بود، دستگیر و مدت ۱۰ روز را در زندان اوین در سلولهای انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ گذراند .

روز سه شنبه ۲۰ فروردین امسال، پس ار مراجعه این عضو انجمن اسلامی امیرکبیر به دادگاه انقلاب که بر خلاف روند قانونی به صورت تلفنی احضار شده بود، قاضی شعبه ۲۸ بلافاصله با فراخواندن متین راسخ، نماینده دادستان، دادگاه را بدون حضور وکیل متهم تشکیل داد و به درخواست استمهال وی نیز توجهی نکرد. دادگاه با چند سوال و جواب کوتاه و پس از گذشت چند دقیقه به پایان رسید و بلافاصله حکم دو سال حبس تعلیقی به آرمان صداقتی ابلاغ شد.

امسال دادگاه انقلاب وی را به دو سال حبس تعلیقی محکوم کرد و مدت زمان تعلیق حکم را نیز دو سال اعلام نمود.

روند دادرسی بسیار عجیب وی (بطوریکه کل مراحل از تشکیل دادگاه تا ابلاغ حکم کمتر از ۳۰ دقیقه طول کشید) به وضوح فرمایشی بودن دادگاه و صدور حکم از پیش را آشکار می سازد.

در حکم دادگاه تجدید نظر بر خلاف قانون، مدت زمان تعلیق حبس وی ذکر نشده است.

لازم به ذکر است صداقتی در کمیته انضباطی وزارت علوم (به درخواست کمیته انضباطی دانشگاه امیرکبیر) به سه ترم تعلیق (به صورت معلق تا پایان تحصیل) محکوم شده است.

رنجنامه یک دانشجوی بهايی دیگر محروم از تحصيل

فعالان حقوق بشر در ايران

اصرار و درخواست يکي از دوستان مرا بر آن داشت تا شرح اين داستان کهنه و تکراري را دوباره بازگو نمايم. داستاني که اگرچه من و بسياري از هم کيشانم را به آن خو کرده ايم ليکن شايد براي شما خواننده ي محترم خالي از لطف نباشد. اخراج از دانشگاه اگرچه براي سايرين حادثه اي غريب و وحشتناک، که براي ما بهاييان که از آغاز تحصيل با انواع ممانعت ها و محروميت ها، تنها و تنها به جرم اعتقادمان عادت کرده ايم، چندان غريب نيست.

نگارش اين داستان اگرچه تکراري و کسل کننده است و براي من داستاني فراموش شده است اما برگ زرين ديگري بر کارنامه ي بانيان آن خواهد افزود، کارنامه اي که از فرط نمرات و صفحات درخشانش همچون مثنوي هفتاد مني مي ماند که اميدوارم کثرت اوراق آن زنگي در گوش مناديان حقوق بشر به صدا درآورد و آنان را بيش از پيش به تکاپو وادارد.

شهريور ماه هشتاد و پنج مطلع شدم پس از شرکت در کنکور سراسري در رشته ي مهندسي صنايع دانشکده ي فني مهندسي گلپايگان که آن روزها به نام صنعتي شريف و شعبه ي از آن معروف بود پذيرفته شده ام. دانشگاه همانقدر که براي همه ي همسالانم جذاب است براي من و هم کيشانم چون دژي ناشناخته بود که نزديک سي سال درهايش بروي ما بسته بود. چون روز روشن بود که گشايش درب دانشگاه هم چيزي نيست جز بازي جديد براي بازيچگان مظلومي مانند ما. حتي فکر مي کردم ثبت نام اوليه هم انجام نخواهد گرفت اما اينگونه نشد و ثبت نام بدون هيچ حرف و حديثي انجام گرفت. اگرچه پايان کار بديهي و روشن بود اما تصميم گرفتم براي اينکه بهانه اي در دست اولياي امور نباشد از هرگونه اقدامي که شايد باعث ايجاد حساسيتي گردد دوري کنم. لذا از اقامت در خوابگاه دانشجويي انصراف داده و رهسپار مهمانسراي شهر گشتم و با جديت مشغول تحصيل شدم. هوش و حواسم را فقط و فقط متمرکز درس و کتابم کردم و از هرگونه فعاليت سياسي و اعتراضي که در بين دانشجويان معمول است احتراز جستم.

آري، ترم اول با وجود تمام نگراني ها و بلاتکليفي ها، براي من با موفقيت کامل سپري شد و من به عنوان دانشجوي ممتاز شناخته شدم و البته از همه مهمتر دوستاني يافتم که بر خلاف اولياي امور رفتارشان با من مملو از انصاف و انسانيت بود و عدالتخواهي و صداقتشان بعدها بيش از پيش بر من اثبات گرديد. بهمن ماه 85 براي انتخاب واحد ترم دوم به دانشگاه مراجعه کردم که مسئول آموزش دانشکده به من اطلاع دادند که به دليل مشکلي نمي توانند انتخاب واحد مرا بپذيرند و من بايد به مسئول حراست دانشکده جناب آقاي بياتي مراجعه کنم. هماندم در دل با خود گفتم :" پس اتفاق افتاد، خداحافظ تحصيلات عاليه، خداحافظ مهندسي صنايع و خداحافظ صنعتي شريف گلپايگان."

وقتي به مسئول حراست دانشکده مراجعه کردم ايشان اظهار داشتند پرونده شما نقصي دارد که بايد بررسي و برطرف شود و رسيدگي را به فردا موکول کردند. گويا سندروم "فردا مراجعه کنيد" به شهر کوچک گلپايگان و دانشکده کوچک ما نيز سرايت کرده بود. البته اينکه چطور يک ترم کامل طول کشيده بود تا مسئولين اين دانشکده کم جمعيت که روي هم رفته 400 نفر دانشجو ندارد متوجه نقص پرونده من شدند و آن هم درست در موقع انتخاب واحد اندکي جاي تعجب داشت. قضاوتش با شما.

بالاخره بعد از چند روز مراجعه مسئول حراست به من گفتند که نقص پرونده شما مربوط به بخش مذهب است که هيچ کدام از چهار مذهب موجود را انتخاب نکرده بودم. پاسخ من نيز روشن بود، چون به هيچ کدام از مذاهب نامبرده در فرم مربوطه اعتقاد نداشتم و در نهايت بنابر درخواست ايشان در فرم مربوطه اعتقادم به ديانت بهايي را مرقوم داشتم و در نتيجه پس از چند روز ايشان از طرف رياست دانشکده آقاي دکتر اکبري به بنده شفاها ابلاغ کردند که به دليل اعتقادم به ديانت بهايي بنده ديگر حق انتخاب واحد و تحصيل در اين دانشکده را نخواهم داشت.

و اما بشنويد از ملاقات پربار من با رياست دانشکده، جناب آقاي دکتر اکبري:

اگرچه مسئول حراست قبلا از قول رياست دانشکده، دليل ممانعت از انتخاب واحد بنده را اعتقادم به ديانت بهايي عنوان کرده بودند اما ايشان در ملاقات حضوري سخني دگرگونه اظهار داشتند. حدود ربع ساعت بنده در دفتر ايشان به اقامه ي انواع ادله نقلي و عقلي و شايد هم غير عقلي پرداختم و آنچه از قوانين چه از نوع اساسي و چه غير اساسي که مي دانستم را براي ايشان بازخواني کردم که دستور شما باعث توقف انتخاب واحد بنده شده و شما بايد جوابگو باشيد اما جواب ايشان بجز اين جمله چيزي نبود :"به من مربوط نمي شود. من اطلاعي از مشکل شما ندارم. بايد به وزارت خانه (علوم) مراجعه کنيد." و البته به وزارت علوم و همچنين سازمان سنجش مراجعه کردم و راهروها و اتاق هاي بسيار را در اين ادارات پيمودم و نامه هايي که دست به دست با يک مهر و امضا و يک نامه ارجاعي ضميمه شده از جايي به جايي ديگر فرستاده ميشد تا در انتهاي اين کلاف سردرگم به جناب آقاي دکتر نوربخش مسئول گزينش استاد و دانشجو سازمان سنجش ختم شد. ايشان هم در چند نوبت ملاقات حضوري ضمن ابراز همدردي با من داغدار، اين نکته را خاطرنشان کردند که از هيچ کوششي براي مطالبه حقوق پايمال شده جوانان بهايي فروگذار نکرده اند. به راستي اين همه احساس مسئوليت، اين همه انسانيت و اين همه عدالتخواهي در بين مسئولين کدام کشور يافت ميشود؟

در نهايت هم آب پاکي را روي دستان بنده ريختند : "شما برو خونت، اگر بهبودي در وضعيت حاصل شد خودمون خبرت مي کنيم." باش تا صبح دولتت بدمد.

به هر ترتيب يک ترم تحصيل من در دانشکده فني مهندسي گلپايگان و البته در حدود يک ترم ديگر تلاش و دوندگي بين تهران و گلپايگان و در ميان راهروها و اطاق هاي وزارت علوم و سازمان هاي تابعه و مصاحبت مديران ارشد اين وزارتخانه، سپري شد و براي من خاطره اي ماند از دانشگاه و تحصيلات عاليه. تحصيلات عاليه اي که قانون اساسي کشورم وعده داده است که همه ي مردم صرف نظر از اعتقاداتشان حق بهره مندي از آن را دارند و هيچ انسان ايراني را نمي توان از آن محروم کرد. اما نه تنها غمزده و پشيمان نيستم بلکه سربلند و خوشحالم که به خاطر به دست آوردن امتياز تحصيل پاي بر روي اعتقاداتم نگذاشتم که اصلاح و اعتلاي وطن عزيزم و خدمت به آن جزء لاينفک اين اعتقاد است و من ايمان دارم که آه مظلوم عاقبت گريبان ظالم را خواهد فشرد و پروردگار عالم از ظلم احدي نگذشته و نخواهد گذشت.

آرش شاهسوندي
22/7/87