۱۳۸۷ آبان ۳, جمعه

ادامه بازداشت کامیار و آرش علایی در بند 209

کمیته گزارشگران حقوق بشر


آرش و کامیار علایی از پیشگامان مبارزه با ایدز در ایران، که در تاریخ سوم تیرماه به بازداشت نهادهای امنیتی در آمده بودند، با گذشت حدود 4 ماه همچنان در بند 209 زندان اوین به سر می برند.

این دو پزشک ایرانی، که پس از بازداشت جهت انجام اعترافاتی مبنی بر داشتن ارتباط با احزاب اپوزسیون تحت فشار قرار گرفته بودند، هم اکنون در بند عمومی بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداری می شوند. گفتنی است، خانواده این افراد طی یک ماه گذشته موفق به ملاقات با آنان شده اند. با این حال، زمان رسیدگی به اتهامات این دو پزشک کرد، نامعلوم است.

دکتر کامیار علایی پژوهشگر دانشگاه هاروارد و کارشناس بین‌المللی بهداشت، پایه‌گذار برنامه کلینیک‌های مثلثی در جلوگیری از گسترش ایدز در ایران است. کامیار علایی پیش ازبازداشت گفته بود برخی آمارها از وجود صد هزار نفر بیمار مبتلا به ایدز در ایران حکایت دارد اما می‌توانیم مانع از گسترش این بیماری شویم.

قوه قضائیه ایران با گذشت یک ماه از دستگیری این دو متخصص ایدز، دلیل بازداشت آنان را اقدام برای «براندازی جمهوری اسلامی» از طریق تشکیل سازمان‌های غیر دولتی‌که آمریکا در شکل‌گیری آنها نقش داشته، عنوان کرد. با این حال قاضی حداد معاونت دادستان، جزئیات بیشتری در مورد روند پرونده آنان ارائه نکرد.

در سال های اخیر دستگاه قضایی ایران با نسبت دادن اتهام" براندازی" به فعالان مدنی در ایران، اقدام به بازداشت آنان نموده است.

ایران عضو کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است و از این رو التزام قانونی دارد که به طور خودسرانه افراد را دستگیر و بازداشت نکند و حقوق اساسی هر بازداشت شده را که شامل اعلام بدون تاخیر دلایل دستگیری، اعلام هر اتهامی که باید تفهیم شود، حق دسترسی به وکیل و مشاور حقوقی، و حق حضور در مقابل مأمور قضایی برای مشخص شدن قانونی بودن بازداشت، محترم بشمارد.

همدستی قصاب زندان گوهردشت و جنایتکار سابق کمیته

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


بنام سعادت ملت ایران و با درود به جانباختگان راه آزادی ،

قصاب زندان رجائی شهر کرج، 22 روز پیش شاهد آن بودیم که قوۀ قضائیه و سازمان زندانها به کثیف ترین و جنایتکارترین زندانی خود مرخصی اعطا کرد آقای اسماعیل افتخاری ، معروف به اسمال تیغ زن که اندکی از جنایت کثیف وی در زمانی که مسئول گروه ضربت کمیته سپاه پاسداران منطقه 12 تهران بود ، در روزنامه های اصلاح طلب ، حدود 10 سال پیش به چاپ رسید. وی مردی بود که با پارتی بازی به وی مرخصی اعطا کردند. وی که در قوه قضائیه به حبس طولانی و چند بار اعدام محکوم شده بود ولی به دلیل پارتی بازی و آشنایانی که داشت هرگز اعدام نشد . در پرونده وی قتل و غارت ،تجاوز ، به آتش کشیدن خانۀ مردم ، بازداشت بی گناهان و کسانی که دستشان به دهانشان می رسید و گرفتن رشوه های کلان از این افراد و هزاران جنایت کثیف دیگر که بازگو نمودن آنها باعث انزجار هر چه بیشتر شما خواهد گردید وجود دارد یکی از کسانی که از زیر دستان ، هم جرمان و همدستان اسماعیل تیغ زن در زمانی که این جرمهای کثیف را مرتکب می گردید ، آقای نوید خدیوی بود دقیقا به همین دلیل بود که اسماعیل تیغ زن از زندان اوین به زندان رجائی شهر کرج منتقل گردید ، زیرا که دست روزگار نوید خدیوی را مسئول حفاظت زندان رجائی شهر کرج گردانده است حال این آقای نوید خدیوی چگونه شخصی است ؟آقای نوید خدیوی با سری کاملا طاس و قدی متوسط که به گفتۀ خود ،لیسانس مدیریت دارد مدیریت فوق العاده ضعیف دارد و سعی می کند این ضعف مدیریتی را با خشونت و بی ادبی جبران نمایید همین بی ادبی و خشونت های بی جای وی باعث شد در ابتدا لقب کافر به وی دادند ووقتی او را بهتر شناختن لقب قصاب یا قصاب رجائی شهر را به وی دادند . البته به خصلتهای بی ادبی و خشونت نابجای وی نسبت دزدی را هم باید به آن اضافه کرد که من به موقع آن را شرح خواهم داد به هر صورت نوید خدیوی با رابطه بازی آقای اسماعیل افتخاری را مدت 20 روز به مرخصی فرستاد فردای آن روز که اسماعیل تیغ زن به زندان بازگشت حال وی بشدت بد می شود .داستان از این قرار است که رئیس سابق کمیته برای به جیب زدن پول کلان 25 گرم کراک و مقداری از مواد مخدر دیگر را در پلاستیک آب بندی کرده و می بلعد که آنرا وارد زندان نمایید این مقدار کراک در بیرون از زندان 250 هزار تومان قیمت دارد در صورتی که آن را در درون زندان حتی تا بیش از مبلغ 10 میلیون تومان نیز می توان فروخت گویا یکی از بسته های کراک در شکم آقای افتخاری باز می شود و وی را تا لبۀ مرک پیش می برد افسر نگهبان وقت گزارش لازم را به حفاظت زندان آقای نوید خدیوی می نویسد بهداری زندان هم این کار را انجام می دهد ولی متاسفانه هیچ گونه عکس العملی از آقای نوید خدیوی و حفاظت زندان بروز نمی کند. لازم است که بگویم که همین آقای نوید خدیوی ، بدلیل پوشش ضعیف مدیریت خویش به خاطر نیم گرم کراک یعنی کمتر از یک پنجم از آن چیزی که از اسماعیل افتخاری گیر کرد دست وپای یک زندانی را می شکند و وی را کاملا با باطوم کتک زده و چندین ماه به سلول انفرادی می فرستد و من شاهد آن هستم ودر هر دادگاهی هم حاضر به دادن شهادت هستم در صورتی که در مورد اسماعیل تیغ زن و این حجم زیاد مواد مخدر هیچ اتفاقی وتنبهی که صورت نگرفت هیچ ، حتی از بند دار القرآن نیز منتقل نگردید. در مورد اسماعیل تیغ زن 2 احتمال وجود دارد یا اینکه آقای نوید خدیوی ، در کراکی که اسماعیل افتخاری باخود به زندان آورده بود تا به زندانیان بیچاره بفروشد با وی شریک می باشد ویا اینکه جنایت و دزدیهایی که آقای نوید خدیوی با اسماعیل افتخاری انجام داده ، اکنون نمی گذارد تا به خلاف سنگین وی در مورد مواد مخدر رسیدگی کند . چیزی که برای من مسلم است یک چیز است از زمانی که آقای خادم و سپس اقای اسکندری رؤسای پیشین حفاظت زندان رجائی شهر جای خود را به آقای نوید خدیوی (قصاب زندان رجائی شهر کرج) داده اند ، دزدی در کل زندان و بخصوص حفاظت زندان بسیار زیاد گردیده است هر بار که از طرف خانواده ها چیزی برای ما می آورند 3 یا 4 قلم آن به سرقت برده می شود و یا از آنها کم می شود این موضوع در گذشته و در زمان رؤسای پیشین حفاظت زندان رجائی شهر کمترروی میداد و از زمانی که آقای نوید خدیوی ریاست این بخش را بر عهده گرفته ، این مسائل بشدت چشم گیر گردیده است .اکنون سلامتی اسماعیل افتخاری در ... ابهام وجود دارد با تمام جنایتی که وی مرتکب گردیده ،برای او آرزی سلامتی کامل دارم و بشدت خواستار آنم که به همراه زیر دستان و بالا دستانش و حتی اقای نوید خدیوی ( قصاب زندان رجائی شهر کرج ) ، حفاظت زندان رجائی شهر کرج ، در یک دادگاه صالح محاکمه گردیده طبق حکم آن دادگاه به مجازات برسند

پایدار وطن همیشه ،
امضاو محفوظ است یکی از زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر کرج
01 آبان 1387

نگرانی عفو بین الملل نسبت به شکنجه فعالان آذربایجانی در اوین

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران

ابراز نگرانی « سازمان عفو بین الملل» نسبت به شکنجه ۴ فعال مدنی آذربایجانی در زندان اوین

سازمان عفو بين الملل، روز پنج شنبه ۲۳ ماه اکتبر، نسبت به «شکنجه» ۴ فعال حقوق مدنی آذربايجان، ابراز نگرانی کرد.

در اعلاميه سازمان عفو بين الملل گفته شده که پنج نفر از نه نفر فعالان آذربایجاني بازداشتی در بند ۲۰۹ زندان اوین بصورت مشروط آزاد شده اند اما چهار نفر ديگر همچنان در زندان انفرادي بسر می برند. آنها در معرض شکنجه و رفتار خشونت آمیز قرار دارند.

متن ترجمه شده این بیانیه به شرح زیر است:

۲۳ اکتبر۲۰۰۸

نگراني از شکنجه و ديگر انواع بد رفتاري/ بازداشت انفرادي
ایران :

عليرضا صرافي مهندس عمران، روزنامه نگار و فعال فرهنگي ؛
اکبر آزاد نويسنده؛
حسن راشدي، مهندس، نويسنده و سخنران؛
سعيد محمدي موغانلي، شاعر و روزنامه نگار؛
حسن رحيمي بيات، مهندس عمران، فعال حقوق بشر؛
حسين حيدري، دانشجو؛
عباس نعيمي، فعال فرهنگي ؛
مهدي نعيمي، شاعر و مدرس دانشگاه؛
صياد محمديان، فعال فرهنگی

پنج نفر از نه نفر فعالان آذربایجاني ايرانی قيد شده در بالا بصورت مشروط در ماه اکتبر آزاد شده اند. همه اين نه نفر به جرم “اقدام عليه امنيت ملي” متهم شده و از زمان دستگیری اشان در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۸ در بخش ۲۰۹ زندان اوين تهران که بوسيله وزارت اطلاعات اداره ميشود بصورت انفرادي نگهداري ميشدند. چهار نفر ديگر در زندان انفرادي باقي مانده و براي اولين بار در ۱۳ اکتبر اجازه يافته اند که با اعضاء خانواده خود ملاقات نمايند، اما با اينحال به وکيل دسترسي نداشته اند.

اکبر آزاد، حسين حيدري،عباس نعيمي، و صیاد محمديان در ۸ اکتبر آزاد شده و حسن رحيمي بيات در ۱۶ اکتبر آزاد شد. اين پنج نفربه این شرط آزاد شده اند که هر يک وثيقه اي معادل ۵۰۰ ميليون ريال (تقريبا معادل ۵۱۰۰۰ دلار آمريکا) سپرده و يک نفر را نيز به عنوان ضامن معرفي نمايند. فرد ضامن بايستي گواهي درآمد چندين ماه خود را ارائه داده و در صورتيکه فعالان مورد ضمانت در زماني که بوسيله مقامات احضار ميشوند خود را معرفي نکرده و يا کشور را ترک کنند، وی شخصا مسئول شناخته ميشود.

قاضي مربوطه که وثيقه را تعيين نموده به فعالان گفته که اگر آنان مبلغ درخواستي را نپردازند به زندان بازگردانده خواهند شد.

اکبر آزاد در روز ۱۵ اکتبر به دفتر قاضي متين راسخ احضار و به وي گفته شد که بايستي ۵۰۰ ميليون ريال وثيقه را تهيه نمايد.

فعالان آزاد شده تاکنون ضامني را پيدا نکرده و موفق به تهيه ۵۰۰ ميليون ريال وثيقه نيز نشده اند.

اکبر آزاد اعلام کرده که در طول تمام دوره بازداشت، تنها در دو روز آخر و روزانه ۳۰-۴۰ دقيقه اجازه هوا خوري به وي داده شده بود. در طول دوره بازداشت وي قادر به دسترسي به مداواي پزشکي براي ناراحتي معده خود نبوده است. تنها يک بار وقتي که وي از درد شديد معده از هوش رفته بود وي اجازه يافت که پرستار را ببيند.

اکبر آزاد به مدت هاي طولاني که گاه در طول شب ادامه داشت تحت بازپرسي قرارداشت. باز پرس ها خود و خانواده وي را تهديد به مرگ کرده و حتي پس آزادي نيز وی از طریق تلفن تهديدات بيشتري دريافت کرده است.

بی خبری از سرنوشت سه تن از زندانيان تبعیدی

فعالان حقوق بشر در ايران

بر اساس آخرين گزارشات دريافتي پس از آنکه سه نفر از هواداران آيت الله بروجردي به نامهاي مسعود سماواتيان، حبيب قوتي و عليرضا منتظرصاحب در ساعت 3 عصر روز سه شنبه مورخ 30/7/87 براي اجراي حکم "تبعيد در زندان" به بيرون از دادگاه ويژه روحانيت منتقل شدند، تاکنون اين افراد هيچ گونه تماسي با خانواده هاي خود برقرار نکرده اند.

خانواده هاي اين افراد اعلام کردند اگر تا روز يکشنبه آينده، خبر موثقي از سرنوشت عزيزان خود کسب نکنند، ضمن اطلاع رساني در اين باب ، در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران، تجمع خواهند کرد.

بنا بر گزارشات دريافتي ، عليرضا منتظر صاحب به زندان کرمانشاه منتقل گرديده است اما همچنان از وضعيت دو زنداني ديگر اطلاعي در دست نيست، همچنين گزارش گرديده است عليرضا منتظر صاحب به علت اعتراض به شرايط بسيار بد موجود در زندان، دست به اعتصاب غذا زده است. ولي در اين رابطه اطلاع بيشتري در دست نيست.

احتمال ميرود با توجه به اينکه قرار است هفته آتي هيئتي خارجي اقدام به بازديد از زندان اوين نمايند اين جابجائي ها جهت پيشگيري از هرگونه اعتراض و اطلاع رساني زندانيان صورت گيرد .

تائيد 54 سال زندان در تبعيد برای چهار فعال سياسی کرد

فعالان حقوق بشر در ايران

چهار فعال سياسي به نامهاي خليل فاتحي، ستار پرويزي، خبات يوسفي و هوشيار پشابادي اهل روستاي الک کامياران در آبان ماه سال گذشته بازداشت و در مردادماه سال جاري مجموعاً محکوم به تحمل 63 سال حبس تعزيري گرديده بودند. اعتراض اين افراد در هفته جاري از سوي دادگاه تجديد نظر استان کرمانشاه مورد بررسي قرار گرفت که بر اساس حکم صادره احکام ذيل صادر و به زندانيان ابلاغ گرديد :

1- ستار پرويزي دانشجوي دانشکده فني کرمانشاه ، 16 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان کرمان

2- خبات يوسفي دانشجوي رشته برق دانشگاه کرمانشاه ، 13 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان رشت

3- خليل فاتحي ، 18 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان سمنان

4- هوشيار پشابادي ، 10 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان قم

لازم به ذکر است اين افراد متهم به عضويت در احزاب کرد و محاربه گرديده اند. همچنين آنها فاقد وکيل مدافع بوده اند و مدعي هستند در زمان بازداشت در اداره اطلاعات شهر کرمانشاه مورد شکنجه و بدرفتاري قرار گرفته بودند.

گزارشی از آخرين وضعيت ميثاق يزدان نژاد

فعالان حقوق بشر در ايران

ميثاق يزدان نژاد دانشجوي زنداني به اتهام شرکت در مراسم يادواره قتل عام زندانيان سياسي در گورستان خاوران در تاريخ 19 شهريور ماه سال گذشته بازداشت و سپس به بند 209 زندان اوين منتقل گرديد .

آقاي يزدان نژاد عنوان ميدارد در زمان بازداشت در بند 209 زندان اوين به کرات مورد ضرب و شتم و تحت فشارهاي رواني قرار گرفته است .، بالاخص به دليل دارا بودن 5 سال حبس تعليقي در خصوص فعاليتهاي گذشته خود (بازداشت 40 روزه در سال 84) مورد تهديد به اجرا گذاردن حکم سابق خود قرار گرفت.

شايان ذکر است نامبرده از سال 82 تحت نظر پزشک بعلت بيماريهاي روحي قرار داشته که با تجويز پزشک ناچار به استفاده از داروي "ليتيوم" و نيازمند مراقبتهاي ويژه مي باشد .

آقاي يزدان نژاد هم اکنون در بند 350 زندان اوين به سر مي برد ، اين زنداني سياسي عليرغم شرايط پزشکي خود به صورت مکرر از صورت فردي به نام "بزرگ نيا" مسئول اين بند جهت تبعيد به زندانهاي ديگر و يا ضرب و شتم مورد تهديد قرار ميگيرد.

عليرغم چندين نوبت احضار به دادگاه تاکنون هيچگونه دادرسي صورت نپذيرفته و آقاي يزدان نژاد همچنان پس از 13 ماه بلاتکليف مي باشند ، گفته شده است نوبت دادرسي ايشان در تاريخ 5 مردادماه سال جاري خواهد بود.

نشریه دانشجویی یولداش در دانشگاه زنجان توقیف شد

خبرنامه امیرکبیر: در پی توقیف نشریه دانشجوئی کیملیک در دانشگاه زنجان نشریه یولداش نیز از سوی هیات نظارت بر نشریات دانشجویی دانشگاه زنجان توقیف گردید.

از نشریه دانشجویی کیملیک، به مدیر مسئولی احد داداشی، ده شماره و از نشریه فرهنگی یولداش، به مدیر مسئولی مرتضی مرادی، پنج شماره منتشر شده بود. با مراجعه مدیران مسئولان این دو نشریه جهت انتشار شماره بعدی، مدیر امور فرهنگی دانشگاه زنجان خبر از توقیف این نشریات داد و به دنبال مراجعات پی درپی مدیر مسئولان این دو نشریه بالاخره حکم کتبی توقیف نشریات صادر شد.

خاطر نشان می شود پیش از این نیز تشکل دانشجویان آذربایجانی دانشگاه زنجان به نام جمعیت اسلامی دانشجویان نیز توقیف گردیده بود. پس از توقیف تشکل جمعیت اسلامی دانشجویان، نشریات دانشجوئی نقش بزرگی در آگاه کردن دانشجویان تورک و شناسایی فولکلور آذربایجان داشتند.

در ماههای گذشته فشار بر فعالین دانشجوئی آذربایجان در دانشگاه های کشور شدت گرفته است. بطوری که هم اینک نزدیک به ده دانشجوی فعال آذربایجانی در زندانهای کشور بسر می برند.

صدور حبس تعلیقی برای اعضای سندیکای اتوبوسرانی

ایلنا: دادگاه انقلاب برای چهار نفر از کارگران تعلیقی شرکت واحد به جرم تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی، حکم حبس تعلیقی صادر کرد.

عطا باباخانی، سعید ترابیان، یعقوب سلیمی و علی‌‏زاده حسینی از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۶ تا ۱۴ ماه حبس تعلیقی محکوم شده‌‏اند.

پرویز خورشید از وکلای مدافع این کارگران با تایید آراء صادره گفت: کارگران شرکت واحد از حق قانونی خود برای اعتراض به این احکام استفاده خواهند کرد.

به گفته خورشید، اتهامات وارده مبنی بر اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام مصداق نداشته و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد در تشکل خود تنها به انجام فعالیت‌‏های صنفی مشغول بودند.

۱۳۸۷ آبان ۱, چهارشنبه

تعطيلي و اخراج كارگران كارخانه ايرانسال

خبرهاي رسيده حاكي از اين است كه به دليل اختلال در شبكه سهام داران حدود 25 روز پيش اين كارخانه بسته شده و همه كارگران بيكار شدند
يك كارگر اخراجي اين كارخانه گفت:به دليل اختلال در شبكه سهام داران, كارخانه بسته شد و همه كارگران بيكار شدند, تعدادي از كارگران براي گرفتن بيمه بيكاري رفتند و تعداي هم متاسفانه بيمه بيكاري نداشتند و در وضعيت بسيار وخيمي از نظر مالي به سر مي برند .
اين كارگر در ادامه افزود :از روزي كه كارخانه بسته شده تا الان به دنبال كار هستم ولي متاسفانه هنوز كاري جور نكرده ام و اين فقط وضعيت من نيست تمام كارگراني كه اخراج شدند همين وضعيت را دارند و در مملكت ما كاري پيدا نميشود كه آدم بتواند يك لقمه نان حلال از توي آن دربياورد.

اجرای حکم تبعيد سه تن از هواداران آيت الله بروجردی

فعالان حقوق بشر در ايران

صبح امروز سه شنبه سي ام مهرماه سه تن از متهمين پرونده آيت الله بروجردي به نامهاي مسعود سماواتيان، عليرضا منتظر صاحب، حبيب قوتي، بطور ناگهاني و بدون اطلاع قبلي از زندان اوين به دادگاه ويژه روحانيت برده شدند اين احضار، جهت اجراي حکم "زندان در تبعيد" صورت گرفته است.

به نقل از خانواده هاي اين افراد، در ساعت 2 بعد از ظهر ، هر سه نفر توسط مامورين به اسم انتقال به فرودگاه از دادگاه ويژه به بيرون برده شدند اما تاکنون اطلاعي از سرنوشت آنان در دست نيست.

اين افراد در مدت حبس خود دچار عوارض مختلف جسمي و روحي گرديده و مکررا درخواست مرخصي کرده بودند، اما امروز در کمال تعجب با اجراي حکم تبعيد مواجه شدند که اين موضوع موجي از ناراحتي و اضطراب براي خانواده هاي آنها ايجاد کرده است.

تفتیش منزل پرستو الهیاری از فعالان کمپین یک میلیون امضا

تغییر برای برابری: منزل پرستو الهیاری از فعالان کمپین یک میلیون امضا مورد تفتیش قرار گرفت. روز شنبه 27 مهرماه ماموران دو مرد پلیس به همراه یک زن پلیس امنیت گیشا به منزل پرستو الهیاری از داوطلبان کمپین یک میلیون امضا وارد شدند و ضمن تفتیش خانه و ضبط لپ تاپ، دفترچه های تاثیر قوانین بر زندگی زنان، سی دی ، کتاب ، آلبوم شخصی پرستو ...سراغ او را ازمادرش گرفتند.

پرستو الهیاری که در آن زمان در محل کار خود بود بعد از تماس مادرش به خانه مراجعه کرد. آنها با برگه ای که در آن قید شده بود "احضار به محض رویت" با خود پرستو عازم دادگاه انقلاب شدند. پرستو الهیاری مورد بازپرسی قاضی سبحانی قرار گرفت.

پرستو الهیاری که همان روز سفری کاری در پیش داشت پس از بازگشت به خانه عازم سفر شد و قرار شد پس از بازگشت از سفر برای ادامه بازپرسی به دادگاه مراجعه کند.

احتمال داده می شود که دلیل احضارو تفتیش منزل مسکونی پرستو الهیاری به خاطر دیداری است که او با دوستان خود در پارک لاله داشته است. آن روز پرستو به همراه چند تن از فعالان کمپین در پارک لاله مشغول صحبت بودند که ماموران نیروی انتظامی به آنها تذکر دادند که از انجا بروند و کارت شناسایی او و یکی دیگر از داوطلبان را که دلیل تذکر پلیس را از انها پرسیده بود، گرفتند و سپس روز شنبه 27 مهرماه به خانه پرستو مراجعه کردند.

مراجعه پلیس به منزل داوطلبان کمپین یک میلیون امضا اتفاق تازه ای نیست آنها چندین بار به دلیل برگزاری جلسات خانگی به منزل پرستو و برخی دیگر از داوطلبان کمپین مراجعه کرده بودند و به آنها گفته بودند که در خانه جلسه نگذارند و آنها نیز محل قرارهایشان را به مکان های عمومی منتقل کرده بودند. روز جمعه هم برخی از آنها در پارک لاله که مکان عمومی و تجمع گروه های دوستی و فکری است مشغول صحبت بودند که پلیس مانع شد.

نه سال زندان برای دو دانشجوی کرد دانشگاه اصفهان

فعالان حقوق بشر در ايران

جمال رحماني دانشجوي رشته صنايع دانشگاه اصفهان به همراه دانشجويي ديگر به نام راشد عبدالهي دانشجوي علوم سياسي دانشگاه اصفهان در شهر اصفهان در تاريخ 23 خردادماه سال جاري توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و ابتدا به اداره اطلاعات شهر کرمانشاه و سپس به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل گرديدند .

نامبردگان در هفته جاري توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شهر سنندج به رياست قاضي تياري مورد محاکمه قرار گرفتند و دادگاه مذکور به اتهام ارتباط با احزاب کردي اين دانشجويان را محکوم نمود ، در احکام صادره جمال رحماني محکوم به 6 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان ايذه و راشد عبدالهي محکوم به 3 سال حبس تعزيري توام با تبعيد به زندان مسجد سليمان شده اند.

اين افراد که فاقد وکيل مدافع مي باشند مدعي هستند در زمان بازداشت خود مورد بدرفتاري و فشارهاي روحي و جسمي قرار داشته اند.

رنجنامه منا محبتی دانشجوی بهايی محروم از تحصيل

فعالان حقوق بشر در ايران

اينجانب منا محبتي متولد سال 1366 از شهر کرمانشاه در سال 1385 با شماره دانشجويي 855360157 مجاز به انتخاب رشته در کنکور سراسري شدم و پس از انتخاب رشته در رشته ي مديريت صنعتي به دانشگاه شهيد رضايي کرمانشاه وارد شدم در همان سال همزمان با من 2 نفر ديگر از جوانان بهايي کرمانشاه به دانشگاه راه پيدا کردند اما يکي از آنها در همان ماه اول و ديگري پس از 1 ترم اخراج شدند با اين حال من نيز انتظار اخراج شدن را داشتم و اين موضوع مرا نگران و عصبي کرده بود اما اخراج نشدم به همين خاطر با شور و اميد خيلي زيادي ادامه دادم و باور کردم يک دانشجو هستم و بهر حال 2 سال سپري شد و بعد از اينکه براي ترم 4 ثبت نام کردم 2 هفته بعد از شروع ترم مسئول حراست دانشگاه من را نزد رئيس دانشگاه برد و رئيس به من اعلام کرد که از ادامه ي تحصيل محروم هستم و دليل اين اخراج را اشکال درپذيرش اوليه اعلام کرد !!! بعد از 4 ترم اين موضوع را به من اعلام کردند بدون هيچ ابلاغ کتبي و به همين سادگي من در عرض 5 دقيقه از تحصيل محروم شدم . در دفعات بعدي که رئيس دانشگاه را ملاقات کردم علت اخراج را بهايي بودن من ذکر کرد با اين حال من مدت 3 روز بعد از اخراج باز هم به دانشگاه ميرفتم و در سر کلاسهاي درس حاضر ميشدم اما اسم من از ليست تمامي اساتيد حذف شده بود.با آن وضعيتي که مسئول حراست مرا نزد رئيس برد ( رفتارش طوري بود که انگار يک زنداني جنايتکار را با خود به پاي ميز محاکمه ميبرد ) دوستان و دانشجوياني که من را ميشناختند و شاهد اين قضيه بودند متعجب شدند که به چه دليل اين دانشجو اخراج شده خوب هر کسي فکري درباره ي من ميکرد. در طي آن 3 روز سعي کردم نظر دوستان و همکلاسي هايم را عوض کنم و حقيقت را به آنها بگويم . در دفعات بعد ديگر حتي به من اجازه ي ورود به محيط دانشگاه را ندادند و نگهبان مرا تهديد کرد که اگر در آمدنم به دانشگاه اصرار ورزم جريان را به پليس اطلاع ميدهد من تصميم گرفتم به همراه يکي از مسئولين جامعه ي بهايي در شهر کرمانشاه به کلانتري محل مراجعه کنم . 3 بار ابلاغ کتبي از طرف کلانتري به دانشگاه برده شد اما کسي حاضر به جوابگويي نبود .تا اينکه پرونده به دادسراي انقلاب برده شد و در آنجا قاضي قرار منع تعقيب را صادر نمود و من به اين حکم اعتراض کردم تا دوباره پرونده به جريان اُ فتاد و از آن روز به بعد منتظر حکم و راي دادگاه هستم ولي 6 ماه گذشته اما هنوز جوابي به من داده نشده .

۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه

زندانیان سیاسی: زندگی در جهنم را تجربه می کنیم

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي

انجمن زندانيان سياسي گزارش داد
سعید درخشندی و احمد دانش پذیر كه به بند 7 زندان شماره ی 8 اوین تبعيد شدند ازمدافعين حقوق بشر درخواست ياري نموده اند. براساس اين گزارش زندانيان اين بند در شرايط دشواري بسر مي برند به نحوي كه شرايط استحمام آنها به سختي ممكن است و براي 180 نفر تنها 3 دوش وجود دارد.سعید درخشندی گفته است از قول من به مردم بگویید که ما زندگی در جهنم را تجربه می کنیم

همچنين اين انجمن درخبري ديگر گزارش كرد محمد حسین فلاحیه چهاردهمین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشته است. مهم ترین خواسته ی این روزنامه نگار زندانی این است که بتواند وکیل داشته باشد ولی دادگاه انقلاب و وزارت اطلاعات،اجازه ی این کار را نمی دهند.

تخريب گلستان جاويد (قبرستان) جامعه بهايی در اصفهان

فعالان حقوق بشر در ايران

ده سال قبل در تاريخ 7/7/77 طي يک حرکت برنامه ريزي شده منازل عده زيادي از خانواده هاي بهايي در سراسر ايران مورد هجوم مامورين قرار گرفت و تعداد بسيار زيادي از کتب ديني و غير ديني آنها مصادره شد. همچنين تعداد زيادي وسايل منزل از قبيل ضبط صوت، ويدئو و حتي وسايل شخصي نظيرعکس ضبط گرديد. حال پس از گذشت دقيقا يک دهه از آن واقعه در بامداد روز يکشنبه 7/7/87 قبرستان جامعه ي بهايي اصفهان موسوم به گلستان جاويد مورد حمله عده اي قرار گرفته و تعداد زيادي درخت و درختچه که با زحمت بسيار در منطقه اي بياباني کاشته شده و نگهداري مي گرديد، قطع شده و از بين رفتند. همچنين شيشه هاي اتاقي که در انتهاي محل فوق قرار داشته شکسته شده و ديوارهاي اتاق به وسيله مواد آتش زا سياه شده اند.

گلستان جاويد جامعه بهايي اصفهان در 30 کيلومتري اصفهان جنب کارخانه اسپيرال و در حوزه بخشداري کوهپايه (جاده ي اصفهان- يزد) واقع شده و داراي مساحتي بالغ بر 3 هکتار مي باشد و حدود 900 قبر در آن قرار دارد. به گفته يکي از مسئولين گلستان 2500 اصله درخت قطع شده و کاملا از بين رفته اند. سيستم آب رساني محل قطره اي بوده است و حتي لوله هاي آبياري درختان نيز قطع شده و غير قابل استفاده مي باشند. با توجه به سيستم آب رساني درختان خسارات مالي وارده بر محل قابل ملاحظه است. همچنين تابلوهاي راهنماي قبور را نيز بعضا از جا کنده اند. لازم به ذکر است 6 سال پيش نيز درختان اين محل بريده شده و چوبهاي درختان را از محدوده خارج نموده بودند.

با بررسي اين حادثه از ديدگاه قانوني به نکاتي قابل تامل بر مي خوريم. طبق ماده 5 از قانون حفظ و گسترش فضاي سبز و جلوگيري از قطع بي رويه درخت (مصوب 11/5/1352)، : "از بين بردن درختان واقع در معابر، پارك هاي عمومي ، ميادين داخل شهرها و همچنين در شاهراه ها و راه هاي عمومي خارج شهر به هر قطر ممنوع است مگر طبق آيين نامه اين قانون". در موضوع قطع درختان قبرستان مذکور و همچنين تجاوز به حريم شخصي هموطنان بهائي سکوت معني داري را از سازمانهاي دولتي اعم از محيط زيست ، شهرداري و دستگاههاي انتظامي شاهد هستيم.

مسلماً قوانين حکومت ايران حمله و از بين بردن تعداد زيادي درخت را امري قابل پيگرد و مجازات مي داند، از اينرو مجازات عاملان اين اقدام کمترين توقع از سازمانهاي دولتي و انتظامي در اين باب است.

نقض حقوق اقليت بهايي در ايران پس از انقلاب همواره يکي از مهمترين و اصلي ترين قسمت گزارشات گزارشگران سازمان ملل و سازمانهاي مدافع حقوق بشر را تشکيل داده است ، هر چند مواردي از اعدام معتقدين اين مذهب در سالهاي اخير مشاهده نگرديده است اما با رويه مذکور همچنان تا برخورداري جامعه بهايي ايران از حقوق انساني و اجتماعي خود فاصله زيادي را مشاهده ميکنيم.

فیلم تخریب قبرستان بهاییان در اصفهان را در بخش دیداری و شنیداری سایت ببینید.

عدم اجازه ملاقات با وکيل روزنامه نگار زندانی

فعالان حقوق بشر در ايران

عدم اجازه ملاقات با وکيل به روزنامه نگار زنداني و ادعاي مفقود شدن پرونده

صبح روز شنبه صالح نيکبخت وکيل منتخب آقاي محمد حسن فلاحيه زاده ، روزنامه نگاري زنداني که بيش از 13 روز است در اعتراض به تضييع حقوق اوليه و انساني خود و محروميت از در اختيار داشتن وکيل دست به اعتصاب غذا زده است جهت اخذ اجازه ملاقات با موکل خود به دادگاه انقلاب مراجعه نمود.

دادگاه انقلاب پس از چندين ساعت بي پاسخ گذاشتن درخواست آقاي صالح نيکبخت سرانجام اعلام نمود پرونده آقاي فلاحيه زاده مفقود گرديده است . اين ادعاي عجيب و عدم صدور اجازه دادگاه براي ملاقات وکيل با آقاي فلاحيه زاده باعث تداوم اعتصاب غذاي اين زنداني گرديد.

آقاي فلاحيه زاده در صورت ملاقات با وکيل خود حاضر به پايان دادن اعتصاب غذاي خود است اما دستگاه قضائي - امنيتي از رعايت اين مهم و حق اساسي ، انساني و قانوني اين زندان سرباززده و عملا جان اين زنداني معترض را در معرض خطر قرار ميدهد.

آقاي محمد حسن فلاحيه زاده از بيماري تالاسمي (خوني) حاد در رنج است و ضعف شديد ، سرگيجه ، رعشه و سردرد از نتايج اين اعتصاب غذا مي باشد . مسئوليت جان و سلامتي اين روزنامه نگار زنداني بعهده مسئولين زندان و قوه قضائيه مي باشد.

اجرای حكم وحشیانه شلاق در ملاعام در شهر قم

حکم شلاق 9 نفر در شهر قم در ملاعام به اجرا گذاشته شد. اتهام این افراد " اخلال در نظم عمومی" اعلام شده و هر یک از آنان متحمل 74 ضربه شلاق شده است.

خبرگزاری حکومتی فارس به نقل از روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب قم نوشت "9 نفر كه متهم به اخلال در نظم عمومي، نزاع دسته جمعي و تخريب اموال عمومي بودند، در ملأ عام هركدام متحمل 74 ضربه شلاق شدند."

سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بارها از رژیم جمهوری اسلامی خواسته اند اعمال مجازات های غیرانسانی نظیر زدن شلاق در ملاعام را متوقف کند.

محکومان قصاص زیر ۱۸ سال همچنان اعدام می شوند

سایت روز: معاون قضایی دادستان کشور که روز چهارشنبه در گفت و گویی با ایرنا اعلام کرده بود متهمانی که سن آنها کمتر از ۱۸ ‏سال است، با هر درجه از جرمی که مرتکب شوند، به استناد قوانین موضوعه ایران، اعدام نخواهند شد، در خبری که روز ‏شنبه ۲۷ مهرماه منتشر شد، محکومان به قصاص را از این قاعده مستثنا کرد. وی گفت که قصاص، حق خصوصی افراد ‏است و قوه قضائیه نمی تواند در آن دخالت کند.

حسین ذبحی در گفت و گویی با ایرنا اظهار داشته بود که در جمهوری اسلامی اعدام زیر ۱۸ ساله ها وجود ندارد و با ‏صدور بخش نامه ای از قضات خواسته شده که در صدور رای برای مجرمین کمتر از ۱۸ سال سن، همزمان مقررات ‏مربوط به آیین نامه کمیسیون عفو، بخشودگی و تبدیل مجازات را اعمال کنند. ‏

وی روز شنبه در گفت و گو با واحد مرکزی خبر، در توضیحی تکمیلی بر سخنان قبلی خود گفت: “اصل قصاص حد ‏حکومت نیست، بلکه حد خصوصی است که مقررات شرعی و قانونی، این حق را به اولیای دم داده است.”‏‎ ‎‏ وی افزود: ‏‏”سیاست قوه قضاییه این است که اجرای احکام قصاص نفس را به تأخیر بیندازد و از طریق ابزارهایی مانند شورای حل ‏اختلاف و کمیته صلح و سازش بتواند رضایت اولیای دم را جلب کند.” به گفته معاون سعید مرتضوی، در بخشنامه ای، ‏از مراجع قضایی سراسر کشور خواسته شده است تا مقررات مربوط به آیین نامه کمیسیون عفو، بخشودگی و تبدیل مجازات ‏دو بار شامل حال مجرمان کمتر از ۱۸ سال سن شود. ‏

معاون قضایی دادستان کل کشور توضیح داده که بر اساس این بخشنامه مجازات افراد کمتر از ۱۸ سال سن در مرحله ‏نخست با یک درجه تخفیف به حبس ابد کاهش خواهد یافت و در مرحله دوم نیز به ۱۵ سال حبس محکوم می شوند، ضمن ‏آنکه در صورت اصلاح رفتار مجرمان کمتر از ۱۸ سال سن این افراد می توانند با آزادی مشروط ، “مشمول رافت اسلامی ‏شوند”. به گفته وی، چنانچه به موارد اتهامی متهمی که کمتر از ۱۸ سال سن دارد در دادگاه انقلاب رسیدگی شود و منجر ‏به صدور حکم شود، حتی اگر حکم صادره صحیح باشد، رای نقض و پرونده به دادگاه صلاحیت دار اطفال و کیفری برای ‏رسیدگی مجدد ارجاع می شود. ‏

این سخن در شرایطی گفته می شود که درصد قابل توجهی از متهمان به قتل یا محکومان به اعدامی که در زیر ۱۸ سالگی ‏مرتکب جرم منجر به اعدام می شوند، با حکم قصاص پای چوبه دار می روند. معاون دادستان کشور که در گفت و گوی ‏خود با ایرنا، از عضویت ایران در پیمان نامه جهانی حقوق کودک نام برده بود، حرفی از متفاوت نبودن اعدام و قصاص ‏در این کنوانسیون نزد . بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک: هیچ کودکی مورد شکنجه یا سایر رفتارهای بی ‏رحمانه، غیر انسانی یا تحقیرآمیز قرار نگیرد. مجازات اعدام، یا حبس ابد بدون امکان آزادی، نباید در مورد جرمهایی که ‏اشخاص زیر ۱۸ سال مرتکب می شوند، اعمال گردد. ‏

این خبر که در بین فعالان حقوق بشر، بازتاب گسترده ای داشت، با واکنش هایی از جمله استقبال و شادی از “گام مثبت” ‏مقامهای قضایی ایران روبرو شد. عمده فعالان حقوق بشر، خبر معاون قضایی دادستان ایران را توقف کامل اجرای حکم ‏نوجوانان تلقی کردند. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، در بیانیه ای که بعد از این خبر صادر کرد نوشت: پیش از این ‏مقامات ایرانی اعلام کرده بودند که بین اعدام برای جرایم سنگین و اعدام بخاطر قتل که در قوانین قصاص تعریف شده ‏است، تفاوت وجود دارد و ادعا کرده بودند که احکام قصاص چیزی نیست که توسط قضات قابل تبدیل باشد. در حالیکه آقای ‏حسین ذبحی مشخصا این موضوع را مورد توجه قرار نداده و به ایرنا گفته است که متهمانی که سن آنها کمتر از ۱۸ سال ‏است، با هر درجه از جرمی که مرتکب شوند، به استناد قوانین موضوعه ایران، اعدام نخواهند شد بلکه به سایر مجازات ‏مقرر در قانون محکوم می شوند. ‏

این کمپین با استقبال از اظهارات معاون دادستان اعلام کرد: این تصمیم که گام مهمی در احترام به قوانین بین المللی است، ‏با تاخیری طولانی مدتی گرفته شد که ایران را به پیشگام اعدام نوجوانان بزهکار در دنیا تبدیل کرد. ما برای همه خانواده ‏های این ۱۳۰ نوجوانی که در انتظار اعدام هستند بسیار خوشحالیم و امیدواریم که این دستور باعث شود که صدور هر ‏گونه حکم اعدام نوجوانان فورا متوقف شود. بر اساس مصاحبه نخست حسین ذبیحی، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ‏خاطر نشان کرد که این بخشنامه هنوز در اعمال تعهدات قانونی محدودیت دارد و باید توسط مجلس شورای اسلامی به قانون ‏تبدیل شود. در سال ۱۳۸۴ نیز مقامات قضایی بخشنامه توقف اعدام نوجوانان زیر ۱۸ سال را صادر کردند که عمدتا توسط ‏قضات نادیده گرفته شد و تنها اثر آن این بود که اجرای برخی از احکام تا رسیدن نوجوانان بزهکار به ۱۸ سالگی به تاخیر ‏افتاد.‏

به هر ترتیب، مصاحبه دیروز معاون دادستان با واحد مرکزی خبر، نشان از آن دارد که بسیاری از نوجوانان منتظر مرگ ‏که با حکم قصاص در زندان به سر می برند، شامل “رافت اسلامی” یاد شده در سخنان این مقام قضایی نمی شوند. ‏

نامه سرگشاده آيت الله بروجردی به رهبر حکومت ايران

فعالان حقوق بشر در ايران

توضيح : اين مجموعه تنها بر اساس اصل آزادي بيان و ايجاد شرايط بيان براي زندانيان عقيدتي اقدام به انتشار نظرات و آرا زندانيان محروم با پايبندي به اصول حقوق بشري و مدنيت مي نمايد ، مسئوليت تمامي گفتارها بعهده نويسندگان آن مي باشد.


نامه سرگشاده آيت الله بروجردي به رهبر حکومت ايران

با نام آفريدگار مهربان و نوازشگر و با سلام بر ملت عزيز و نجيب و شريف و عرض ادب به آب و خاک مقدس و ميهن مظلوم.

اينجانب، بندي زير شکنجه که از خانداني برجسته و تحت اشارات کتب رجالي و انساب مي باشم و بيش از سي سال از بهترين ايام عمرم را صرف اعتلاي فکر توحيدي و فرهنگ معنوي و رواج اخلاق الهي و ترويج ادبيات ديني نمودم، به جرم ناباوري مذهب دولتي و نرفتن به بازار اسلام سياسي و نپذيرفتن دين حکومتي دو سال و نيم است که در بندهاي مختلف اوين به انواع زجرهاي رواني و فشارهاي جسماني و اغلال عصبي و اثقال عاطفي، مبتلا هستم که در خلال اين مدت، بارها با نامه به وسيله اشخاص مرتبط با شما، حقايق را اظهار کردم که هر بار مزيد بر اذيت عمّال عذاب گرديد، اينک که به خاطر وفور دردهايم در آستانه مرگ قرار گرفته ام مي خواهم تا با نگارش سطوري، تاريخ معاصر جهان را به اسراري چند مزين نمايم چراکه تقويم جاري کاملا اين مدعي العموم آزادي اعتقادي و استقلال فکري را مي شناسد و کلامش را به عنوان اسناد انکارناپذير ثبت مي نمايد.
امروز عامه مردم ايران، اسلام سياسي را آزموده اند و بيلان کار آن را در عمر انقلاب فعلي مشاهده کرده اند وعده هاي مهم و مؤثر در برانگيختن جامعه را سي سال قبل، از بنيانگذار حکومت فعلي شنيدند و محصول آن پيش بيني هاي بزرگ را با تمام وجود يافتند، الان اين رعيت ايراني خواستار رفع سانسور عقيدتي و دفع تفتيش مذهبي و برطرف شدن فشار و محدوديت در انتخاب راه زندگي است.
اکثريت ملت مي گويند اگر با راي عامه اهالي کشور، تغيير نظام شاهنشاهي صورت گرفت هم اکنون نيز همان اکثريت قاطع، خواهان برچيده شدن خفقان و زور و استبداد و سرکوب است، اگر ميزان هيأت حاکمه فعلي آراي مردم مي باشد، بايد رفراندوم در فضاي آزاد و غير مرعوب و بدون گزينه هاي حکومتي باشد و چون مسئولين امور بنا به اسناد و مدارک موجود مجرم هستند و به کرّات به ايران و اسلام و ملت خيانت کرده اند و آثار آن در کشتارها و ويراني ها و زندان ها و گورستان ها و تبعيدها مشخص و معلوم مي باشد، لهذا بايد رأي گيري زير نظر مستقيم ديده بانها و ناظرين سازمان ملل متحّد انجام پذيرد، وقتي که صندوق رأي از فيلتر شوراي نگهبان که نگهبان تاج و تخت ولايت فقيه است و وزارت کشور که تسبيح دست روحانيون درباري است، مي گذرد چگونه ايده و آرزوي هفتاد ميليون نفوس ايراني تحقق مي يابد؟ آنگاه که کروبي که از عوامل پنهاني دستگاه حکومتي است، اقرار مي کند که با چند ساعت خفتن او، دگرگوني اساسي در نتايج آرا ايجاد مي شود، چه طور مي شود رأي گيري ها را مردمي و سالم و دست نخورده تلقي کرد؟ صاحب اين حکومت سي سال قبل گفت که اگر مشروعيت محمد رضا شاه به رأي مجلس مؤسسان به پدرش رضاخان بوده، به پسرش چه مربوط است و آن موقع مردم آن طور مي خواستند و حالا نمي خواهند، من هم همان منطق ايشان را تکرار مي کنم که اگر سي سال قبل ملت ايران با وجود فريب بزرگي که خورد و خيال نمود که زيربناي اين رژيم استقلال و آزادي و جمهوريت و خداجويي است که به تدريج خلاف بيّن و عيني و عملي و علني آن رويت شد، ميل به چنين سيستم سياسي پيدا کردند، اکنون هيچ گونه تمايلي به ادامه آن ندارند و پشتوانه اين حرف من يک راهپيمايي مسالمت آميز سراسري است، چنانچه بيش از راهپيمايي بيست و دوم بهمن شما، جمعيت به خيابانها بيايد، بايد تسليم خواست ملت شويد و لااقل به حريّت جامعه و آزادي انديشه و استقلال ديدگاه ها و رهاسازي آئين پرستش از قيود و مداخله ها تن دهيد، چگونه چکهاي عجيب و غريب آقايتان در بهشت زهرا را تاريخ گويا و پويا و جوياي ايران زمين، فراموش کند که مدينه فاضله اي را نشان داد و بهشت زيبائي را ترسيم نمود که نتيجه اش فقر و فلاکت و درد و رنج و بيماري و ذلت و فروپاشي خانواده ها و رواج اعتياد و ورشکستگي اقتصادي و بي اعتباري ديني بود، امروز پروردگار رعيت پرور و مردم نواز در جايگاه اتهام قرار گرفته است، زيرا که هر جنايتي را به اسم ديانت مي کنند. پدرم که از اکابر علماي پايتخت بود، به جرم عدم پذيرش تز مصيبت بار ديانت ما همان سياست ماست، ناجوانمردانه کشته شد و قبرش را ويران کردند و مادرم را که عروس يک مرجع و همسر يک مجتهد و مادر سادات بود، با زجر تمام به قتل رساندند و نوه شش ماهه مرا در بند امنيتي دويست ونه مي آزردند تا من به همکاري با جرج بوش اعتراف نمايم!!
گناه نابخشودني اين روحاني آزاديخواه و مخالف مذهب دولتي، مردمي بودن او بود و بس، قبل از حمله به منزلم در آخرين جلسه دعا و توسلم که سراسر بود ازعشق به يزدان پاک و تطهيردر کوثر ماورايي، با دست خالي و بدون حمايت جرايد و در بايکوت کامل و جامع رسانه هاي جمعي در بزرگترين استاديوم سرپوشيده کشور دهها هزار نفر را گرد آوردم تا آرامشي به دلهاي گرفتاران باشد و عقده گشايي از قلبهاي رنجور و اين پايگاه بي نظير اجتماعي و قدرت مانور اعتباري موجب خشم وزارت اطلاعات گرديد و با همدستي بيدادگاه ويژه اش در يک حمله سراسري با قشون تا دندان مسلح به خانه مسکوني من يورشي ناعادلانه بر پير و جوان و زن و مرد و بزرگ و کوچک حاضر در کوچه و اطراف منزلم نمودند که صدها زخمي به دنبال داشت و فيلم هايش در آرشيو مجامع حقوقي و مراکز بشر دوستانه جهان موجود است و در اين لشکرکشي که براي سرکوب مردمي که خواهان گرايش هاي مذهبي بدون دخالت حکومت بودند از گازهاي ميکروبي و شيميايي استفاده کردند و بسياري را مبتلا به سرطان هاي مغزي و ريوي و کبدي و سينه و معده نمودند که در هر ماه شاهد مرگ اسفناک تعدادي از حاضرين آن فاجعه مي باشيم، فعلا در زندان اوين به نام شما و به خاطر بقاي ولايت مطلقه فقيه انواع صدمات بر من و سياسيون و مذهبيون ناوابسته به حکومت عملي مي گردد که از اين گرفتار زنجير ديکتاتوري، اسکلتي باقي مانده است، روزي که بعد از سي سال زنداني لبناني را از زندانهاي اسرائيل آزاد مي کردند، در تلويزيون دولتي موجود در زندان ديديم که چگونه با توانمندي و حال و روز نيکو و عافيت جسم و امنيت روح رها شد، ولي عکسهاي قبل از زندان مرا ببينيد و کالبدي که در اين دو سال نيم از زندانتان باقيمانده را مشاهده و مقايسه نمائيد!
اينک از شما که در رأس اين حکومت هستيد مي پرسم آيا سي سال قبل ملت ايران بي دين بودند و باني اين نظام آنها را مؤمن کرد؟ آيا مردم اين مملکت فقير بودند و انقلاب کنوني آنها را ثروتمند کرد؟ آيا بگير و ببندهاي امروز شما به اندازه سي سال قبل است؟ آيا تعداد زندانها با ديروز ايران يکسان است؟ آقايتان در بدو ورود به گورستان پايتخت در برابر خبرنگاران جهان گفت شاه شهرها را خراب کرد و گورستانها را آباد نمود، آيا محصول سي ساله شما غير از اين است؟ آيا قتل عام عمومي در شروع اين حکومت و در هشت سال جنگ در مرزها و داخل شهرها و محو احزاب و انهدام رقبا و امحاي معترضين آماري برابر با قتل هاي دوهزاروپانصد سال شاهنشاهي را حکايت نمي کنند؟ شما به اين مردم چه داده ايد که به آن افتخار مي کنيد؟ سوغات انقلاب بي انگيزگي جوانان است و بيکاري و قطع آب و برق و گاز و گراني کمرشکن و تاراج منابع طبيعي و هرج و مرج اعتقادي و حراج ميراث ملي و بسياري ارقام که موجود است.

با تکريم مجدد به آزاديخواهان
سيّد حسين کاظميني بروجردي