۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

شيرين عبادي: اگر ترور شوم كيهان قاتل من است!

شيرين عبادي: اگر ترور شوم كيهان قاتل من است!
وي در اين نشست مطبوعاتي به جاي پاسخ به پرسش هاي خبرنگاران گفت كه پشت صحنه نامه هاي تهديدآميزي كه دريافت مي كند، «كيهان » قرار دارد و اگر به قتل برسد، اين رسانه مسئول است!!!

Shirin Ebadi *1947

کیهان: اظهارات شيرين عبادي، دبيركانون(غيرقانوني) مدافعان حقوق بشر، كه روز دوشنبه 28 مردادماه 1387 در يك نشست فوق العاده مطبوعاتي تحت نام «اتهامات وارده» عنوان شد، در رسانه هاي خبري بازتاب نيافت!

شيرين عبادي در اين نشست ادعاهاي مضحكي را به زبان آورد كه با اعتراضات برخي از روزنامه نگاران حاضر در جلسه و خبرنگاران مستقل روبرو شد.

عبادي با بيان اينكه اگر به قتل برسد، روزنامه كيهان از متهمان به قتل او است، قصد داشت تا يك جنجال رسانه اي جديد به راه اندازد، اما خبرنگاران از او خواستند تا براي اين ادعاها، استدلال هاي مستند و اقناع كننده بياورد.

خبرنگاران رسانه هاي گروهي در اين نشست به برنده صلح نوبل اعتراض كردند كه چرا هر بار، با طرح مسائلي جعلي نظير «نامه هاي تهديد به قتل» و... به دنبال راه انداختن يك جنگ رواني جديد است؟!

شيرين عبادي در اين نشست به سبب اظهاراتش در راديو دويچه وله (راديو آلمان) نيز با پرسش هاي متعدد روبرو بود. وي در اين نشست مطبوعاتي به جاي پاسخ به پرسش هاي خبرنگاران گفت كه پشت صحنه نامه هاي تهديدآميزي كه دريافت مي كند، «كيهان » قرار دارد و اگر به قتل برسد، اين رسانه مسئول است!!!

در اين جلسه، برخي از روزنامه نگاران اصلاح طلب به كتاب هاي منتشر شده از سوي «دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان» اشاره كردند و مدعي شدند كه اين آثار سنديت ندارند!!! اين گفتارها سبب شد تا خبرنگاران حاضر در نشست از اين افراد سند و ماخذ بخواهند و توضيح دهند كه بر چه مبنايي چنين ادعاهايي را طرح مي كنند.

سه تن از خبرنگاران مستقل نيز پس از اين اظهارات به پشت تريبون رفتند و با تجليل از خدمات موسسه كيهان و مجموعه كتاب هاي نيمه پنهان، حاضران را دعوت به ارزيابي اين كتاب ها كردند.

فضاي انتقادي اين نشست مطبوعاتي نسبت به عملكرد غرب پسندانه شيرين عبادي و كانون (غيرقانوني) مدافعان حقوق بشر سبب شد تا رسانه هاي خارجي و داخلي كه اغلب چنين نشست هايي را با آب و تاب پوشش مي دهند، از كنار آن با سكوت بگذرند. و حتي از درج بيانيه اين كانون غيرقانوني خودداري كردند.

اعدام پنج تن دیگر در ایران / یک فرد بیگناه رفت بالای دا

خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران نوشت پنج تن دیگر از جمله یک جوان 20 ساله در ایران بدار آویخته شدند. رضا حجازی که در زندان اصفهان اعدام شد، هنگام ارتکاب جرم منتسب به وی 15 ساله بود.

سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای اعدام نوجوان زندانی رضا حجازی را محكوم كرد.

وكیل این نوجوان به رادیو آلمان گفت من شوكه شدم، اجرای حکم اعدام باید با حضور اولیای دم صورت گیرد که در این مورد حتی به آنها نیز اطلاع داده نشده است.

محمد مصطفایی همچنین فاش ساخت که روز سه شنبه یک زندانی بی گناه به نام اصغر اسماعیلی نیز اعدام شده است.

وی به رادیو آلمان گفت ببینید امروز من شاهد ماجرایی بودم: قرار شده بود دو نفر را اعدام بکنند. هر جفت‌شان هم به اتهام زنای به عنف. یک خانمی را من دیدم آمد جلو. این خانم گفت من عذاب وجدان گرفتم از این که در دادرسی دروغ گفتم. این مرد (محکوم به اعدام) به من تجاوز نکرده. خب اون بی‌گناه است الان می‌رود بالای دار. وکیل محکوم آمد و باهم رفتند داخل زندان و با رییس زندان و با مجری حکم صحبت کردند. من دیدم وقتی این وکیل بیرون آمد، ناراحت و افسرده بود. گفتم چی شد؟ گفت قبول نکردند، یعنی می‌خواهند حکم را اجرا بکنند. و بعد از نیم‌ساعت شنیدم که ایشان بالای دار رفت. یعنی یک فرد بیگناه رفت بالای دار. در صورتی که می‌توانستند حکم ایشان را نگه دارند، اجرا نکنند، بعد بروند صحت و سقم این موضوع را دربیاورند.


حكم اعدام برای دو نوجوان دیگر در شیراز و مهاباد

روز گذشته دستگاه قضايی جمهوری اسلامی حكم اعدام دو نوجوان دیگر را در شهرهای شیراز و مهاباد صادر كرد. این دو نوجوان هنگام ارتكاب جرم انتسابی كمتر از 18 سال داشتند.

خبرگزاری فرانسه نوشت نوجوان اول امیر هنگام جرم انتسابی 16 ساله بوده كه قرار است به زودی به دار آویخته شود.

نوجوان دوم نیز كریم نام دارد كه هنگام ارتكاب جرم انتسابی 17 ساله بوده و هم اكنون در زندان مهاباد بسر می برد.

در حال حاضر حدود 140 نوجوان در زندانهای جمهوری اسلامی در انتظار اجرای حكم اعدام هستند.

درخواست دو سازمان مدافع حقوق بشر در مورد رسیدگی به وضعیت مسعود کردپور

برنامه نظارت بر حمایت مدافعان حقوق بشر، به عنوان برنامه ای مشترک از “سازمان جهانی مبارزه با شکنجه” (OMCT) و “فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر” (FIDH) اطلاعات جدیدی را دریافت کرده است و از شما درخواست می کند که سریعا درخصوص وضعیت پیش آمده ذیل در جمهوری اسلامی ایران اقدام نمایید.

شرح مختصری از وضعیت پیش آمده:

برنامه نظارت از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (LDDHI) مطلع شده که آقای مسعود کردپور، یکی از بنیانگذاران سازمان دموکراسی و حقوق بشر کردستان ایران و یکی از فعالان مدنی که درخصوص حقوق بشر و مسایل زیست محیطی فعالیت می کند، درحال حاضر در حبس بسر می برد و مکان آن مشخص نیست.

با توجه به اطلاعات به دست آمده، آقای مسعود کردپور در تاریخ ۸ اوت ۲۰۰۸ در منزلش در شهر بوکان (استان کردستان) به جرم “جاسوسی برای قدرت های خارجی” و انجام مصاحبه با رسانه های خارجی که به زبان های فارسی و کردی منتشر می شوند دستگیر شده است. در زمان صدور این درخواست فوری هیچ گونه اطلاعی از مکان حبس او و محکومیت های احتمالی که بر ضد او وارد است در دست نیست.

برنامه نظارت مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به حبس نامعلوم آقای مسعود کردپور اعلام می دارد و خاطرنشان می سازد که این قیبل اقدامات کاملاً نشان دهنده ادامه سرکوب های شدید از سوی دولتمردان به جانب مدافعان حقوق بشر، به ویژه مدافعانی است که در مناطق اقلیت نشین فعالیت می کنند.

برنامه نظارت مصرانه بر روی این حقیقت تأکید می کند که ایران با ارائه نامزدی خود در انتخابات شورای حقوق بشر سال ۲۰۰۶ متعهد شده “بالاترین سطح استانداردها را در ارتقاء و حمایت از مقوله حقوق بشر رعایت و حفظ کند”. قابل ذکر است که ایران مصرانه روی این نکته تأکید نمود که “تلاش هایی را به طور مستمر در زمینه حفظ شئونات انسانی و ارتقاء و حمایت از مقوله حقوق بشر و آزادی های اصلی انجام خواهد داد”. برنامه نظارت به منظور اطمینان بخشیدن به واقعیت ادامه این تلاش ها، از جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا براساس عهدنامه های بین المللی حقوق بشر عمل کند.

اقدامات مورد درخواست:

از شما خواهشمندیم که هر چه سریعتر دولتمردان جمهوری اسلامی را از درخواست های زیر باخبر سازید:

۱. تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی آقای مسعود کردپور را تضمین کنند.

۲. سریعا محل حبس آقای مسعود کردپور را به صورت عمومی اعلام کنند و اطمینان دهند که وی هرچه سریعتر و بدون هیچ گونه قید و شرطی آزاد خواهد شد. کاملاً مشخص است که حبس وی خودسرانه بوده و صرفاً به دلیل فعالیت های او در زمینه حقوق بشر است.

۳. هر چه سریعتر به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده، حتی در سطوح قضایی، در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند.

۴. به مواد اعلامیه مدافعان حقوق بشر، تصویب شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل در ۹ دسامبر ۱۹۹۸، احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. به ویژه ماده اول آن که می گوید: “هر شخصی به صورت فردی یا گروهی این حق را دارد که در سطوح ملی و یا بین المللی اقدام به حمایت از حقوق بشر کند و آزادی های اصلی را تحقق بخشد” و همچنین ماده ۶ قسمت دوم که می گوید: “هر شخصی این حق را دارد (…) تا به شکلی آزادانه به افشا، اشاعه یا نشر نظرات دیگران و اطلاعات مربوط به حقوق بشر و آزادی های اصلی اقدام کند”. و همچنین ماده ۱۲.۲ که می گوید: “دولت باید کلیه تدابیر لازم را انجام دهد تا حمایت فردی و گروهی همه کس نسبت به خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، فشار، تبعیض های منفی شخصی و یا قانونی و هرگونه اقدام مستبدانه دیگری، توسط مراجع ذیصلاح تضمین گردد”.

۴. به طور کلی، تحت هر شرایطی اطمینان دهند که مفاد حقوق بشر و آزادی های اصلی در ایران مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر عهدنامه های بین المللی و منطقه ای که ایران نیز آنها را به رسمیت شناخته رعایت خواهند شد.

رونوشت:

- رهبر انقلاب اسلامی، جناب آیت الله سیدعلی خامنه ای.

- ریاست جمهوری، جناب آقای محمود احمدی نژاد.

- ریاست قوه قضاییه، جناب آقای محمود هاشمی شاهرودی.

- وزیر امور خارجه، جناب آقای منوچهر متکی.

- دبیر حقوق بشر قوه قضاییه، جناب آقای محمد جواد لاریجانی.

- نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سوئیس.

- سفیر ایران در فرانسه، جناب آقای علی آهنی.

لطفا رونوشت این نامه را به دیگر نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی در دیگر کشورها نیز ارسال نمایید.

پاریس - ژنو، ۱۹ اوت ۲۰۰۸

لطفا در پاسخ خود ما را از هرگونه اقدام انجام شده درخصوص این درخواست ها مطلع نمایید.

برنامه نظارت، برنامه مشترکی است از “فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر” (FIDH) و “سازمان جهانی مبارزه با شکنجه” (OMCT) که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص داشته و هدف اصلی آن، پشتیبانی همه جانبه از این افراد در زمان نیاز می باشد.

برنامه نظارت، همچنین برنده جایزه حقوق بشر در سال ۱۹۹۸ از کشور فرانسه است.

بی خبری از وضعیت یک زندانی سیاسی در گوهردشت

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

بی خبری از وضعیت یک زندانی سیاسی که در شکنجه گاه گوهردشت کرج زندانی است

بنابه گزارشات رسیده از زندان گوهردشت کرج ، منصور رادپور زندانی سیاسی در سومین روز اعتصاب غذای خود به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج شکنجه گاهی جدید التاسیس که برای شکنجه زندانیان بکار برده می شود انتقال داده شد.

آقای رادپور از روز چهارشنبه 16 مرداد ماه در حالی که در اعتصاب غذا بسر می برد به سلولهای انفرادی شکنجه گاه بند 1 برده شد و تا به حال هیچ خبری از وضعیت او در دست نیست. شکنجه های که علیه زندانیان در این شکنجه گاه بکار برده می شود و در اعتصاب غذا بودن او موجب نگرانی فزآینده است. او در اثر شکنجه های که در بدو دستگیری متحمل شده بود از ناحیه فقسه سینه و کتف دچار آسیب جدی است که هیچگاه امکان درمان به او داده نشد. آقای رادپور هچنین از ناراحتی کلیه و بیماریها گوارشی رنج می برد.

مادر پیر او که به سختی قادر به راه رفتن است تا به حال چندین بار به زندان گوهردشت مراجعه کرده است و هر بار چندین ساعت در انتظار بسر برده و لی از دادن ملاقات و یا مطلع کردن او از وضعیت فرزنش خوداری کرده اند. رفتار زندانبانان با خانم رادپور خشن و تهدید آمیز بوده . خانواده او در نگرانی بسر می برند.

آقای منصور رادپور روز دوشنبه 14 مرداد ماه در اعتراض به شرایط غیر انسانی ، رفتارهای وحشیانه ،اعدامهای دست جمعی و سرکوب عریان علیه اقشار مختلف جامعه دست به اعتصاب غذا زد.روز 16 مرداد ماه توسط محمود مغنیان رئیس بند 4 و از مجریان حملات خونین علیه زندانیان سیاسی فرآخوانده شد هنگامی که او به دفتر مغنیان مراجعه کرد با کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان و نوید خدیوی معاون حفاظت و اطلاعت زندان مواجه گردید. آنها او را مورد اهانت و ضرب وشتم قرار دادند و سپس به سلولهای انفرادی شکنجه گاه بند 1 انتقال دادند.

از زمانی که نوید خدیوی در حفاظت و اطلاعات زندان گوهردشت منصوب شده است اذیت وآزارها و فشارها علیه زندانیان سیاسی به نحو بی سابقه ای شدت یافته است.خدیوی در بدو انتصاب در این زندان آقای جاوید طهرانی را پس از ضرب و شتم به شکنجه گاه بند 1 منتقل نمود و بیش از 50 روز با شکنجه های وحشیانه در سلولهای انفرادی زندانی نمود. پس از آن بدون هیچ دلیل آقای علیجان گرایی 50 ساله و فرزندش محسن گرایی را به این شکنجه گاه منتقل نمود که تا به حال در آنجا بسر می برند.

اقدامات دیگر این فرد یورش به سلولهای زندانیان سیاسی و ضبط کردن دست نوشته ها و سایر وسائل آنها ، قرار دادن زندانیان سیاسی در آفتاب و گرمای زیاد برای مدت طولانی، پرونده سازی علیه زندانیان سیاسی با اتهامات سنگین، ایجاد جنک روانی علیه زندانیان سیاسی،تهدید به حذف فیزیکی آنها، رفتارهای توهین آمیز با خانواده ها هنگام ملاقات،ملاقاتها خانواده ها با حضور زندانبانان انجام می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، انتقال زندانیان سیاسی به شکنجه گاه و تحت شکنجه قرار دادن آنها را محکوم می کند و از سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای متوقف کردن شکنجه علیه زندانیان سیاسی در ایران است .

30 مرداد1387 برابر با 20اگوست 2008
شرایط زندانیان سیاسی فوق را به سازمانهای زیر گزارش شد
1- عفو بین الملل
2- شورای حقوق بشر سازمان ملل
3- کمیسر عالی حقوق بشر
4- دیدبان حقوق بشر
5-رئیس کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

هشدار دادستان کشور به دانشجویان علیه ‘جریان آفرینی سیاسی’

دادستان کل ایران روز سه شنبه در یکی از علنی ترین هشدارها علیه فعالیت سیاسی دانشجویان به آنها گفته است که از “جریان آفرینی” به خصوص “جریان آفرینی سیاسی” پرهیز کنند یا با برخورد قضایی مواجه شوند.

این هشدار درحالی صادر می شود که مقام های جمهوری اسلامی در گذشته سعی کرده اند بر حق دانشجویان در انجام فعالیت سیاسی تاکید کنند. با این حال در هفته های اخیر فشارها بر فعالان دانشجویی ادامه یافته است.

قربانعلی دری نجف آبادی در مصاحبه با خبرگزاری رسمی ایرنا گفت: “با دانشجویانی که به دنبال جریان آفرینی و انحراف در دانشگاه ها هستند برخورد قضایی می شود.”

آقای نجف آبادی که زمانی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی وزیر اطلاعات بود پس از قتل های زنجیره ای دگراندیشان توسط ماموران وزارت اطلاعات تحت فشار مجبور به استعفا شد. او پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد به ریاست دادستانی کل کشور منصوب شد.

به گزارش ایرنا او گفت: “جریان آفرینی دانشجویی پیگرد قانونی دارد چه رسد به اینکه این جریان آفرینی یک جریان آفرینی سیاسی باشد.”

وی همچنین هشدار داد که با دانشجویانی که “به تمام مقدسات و مقام معظم رهبری اسائه ادب می کنند” برخورد قضایی صورت خواهد گرفت.

فعالیت سیاسی در دانشگاه

هرچند منتقدان می گویند که دانشجویان همواره به خاطر فعالیت های سیاسی انتقادآمیز علیه حکومت تحت فشار بوده اند، اما مقام های بلندپایه ایران تاکنون می گفتند حق دانشجو در انجام فعالیت سیاسی را به رسمیت می شناسند.

به این ترتیب اظهارات آقای دری نجف آبادی یکی از معدود هشدارهای علنی به دانشجویان علیه فعالیت سیاسی است.

محمد مهدی زاهدی وزیر علوم بهار سال گذشته پس از بازداشت تعدادی دانشجو در مازندران گفته بود “هیچ کس حق بازداشت دانشجویان به خاطر فعالیت سیاسی شان در داخل دانشگاه را ندارد.”

غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات در دولت محمود احمدی نژاد نیز درست یک سال قبل در چنین روزهایی گفت “ما معترض دانشجویانی نخواهیم شد که می خواهند به بیان عقاید و نظرات خود بپردازند.”

اما او افزود: “متاسفانه بعضی افراد به اسم دانشجو وارد محیط های دانشگاهی می شوند و به تخریب فضای دانشجویی و اهانت به مقدسات می پردازند که ما با این افراد که دانشجو نیستند، برخورد می کنیم.”

با این حال برخی فعالان دانشجویی در گفتگو با خبرگزاری های عمده گفته اند که افراد ناشناس هر از گاه در تماس تلفنی با خانواده های آنها هشدار می دهند که در صورت ادامه فعالیت دانشجویان در طرفداری از دموکراسی از دانشگاه اخراج خواهند شد.

ادامه فشارها

همزمان فشارها بر فعالان دانشجویی ادامه یافته است. اوایل ماه جاری علی عزیزی از فعالان برجسته دانشجویی به اتهامات امنیتی و تبلیغاتی علیه نظام به سه سال حبس محکوم شد.

به گزارش روزنامه اعتماد یوسف مولایی، وکیل علی عزیزی، گفته است که موکل او در دادگاه انقلاب “به دو سال زندان به خاطر اقدام علیه امنیت ملی و یک سال زندان به خاطر تبلیغ علیه نظام محکوم شده است.”

آقای عزیزی از اعضای شورای مرکزی انجمن دانشجویی “دفتر تحکیم وحدت” است.

کانون مدافعان حقوق بشر که شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل از موسسان آن است سه ماه قبل در گزارشی گفت که طی یک سال اخیر (بهار ۸۶ تا بهار ۸۷) ۱۰۸ دانشجو بازداشت شده، ۴۵ دانشجو بازجویی شده، پنج دانشجو محاکمه شده و ۱۵ دانشجو مجازات هایی از جمله زندان، شلاق و جریمه دریافت کرده اند.

ایران طی دو هفته اخیر در پی اعتراض های متعدد، پنج فعال دانشجویی را آزاد کرد.

محمد هاشمی و بهاره هدایت، دو دانشجوی عضو دفتر تحکیم وحدت، ۲۶ مرداد پس از یک ماه بازداشت با قرار کفالت آزاد شدند. پیشتر احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری، سه عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، نیز پس از ۱۵ ماه حبس از زندان آزاد شده بودند.

بی بی سی

سومین احضار علی نیکونسبتی به دادگاه انقلاب طی ده رو

خبرنامه امیرکبیر: علی نیکونسبتی مسئول روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت برای سومین بار در ۱۰ روز گذشته به دادگاه انقلاب احضار شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، در حالی که هفته گذشته طی دو جلسه بازپرسی، اتهام های اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی به علی نیکونسبتی تفهیم شده بود، دادگاه انقلاب در اقدامی عجیب در اخطاریه ای بدون تاریخ صدور! وی را احضار کرد.

این احضاریه جدید که روز گذشته به ضامن علی نیکونسبتی ابلاغ شد، به ضامن وی اخطار داده است که اگر ظرف بیست روز نیکونسبتی را به دادگاه انقلاب تحویل ندهد، وثیقه وی ضبط می شود.

این اخطار در حالی صادر شده است که در این مدت احضاریه جدیدی به وی ابلاغ نشده است

حبیب الله لطیفی بار دیگر به بیمارستان توحید منتقل شد

حبیب الله لطیفی دانشجوی کرد که اخیرا توسط دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم گردیده است . از مشکلات عدیده جسمی در رنج است ، بسیاری از مشکلات جسمی همچون عفونت شدید ریه ها و نارسایی کلیه حاصل نگهداری در شرایط غیرانسانی بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر مذکور و فقدان امکانات و رسیدگی پزشکی در زندان مرکزی سنندج میباشد.

این دانشجوی محکوم به اعدام پس از اعتراض سایر زندانیان به دلیل عدم درمان تعمدی وی تحت تدابیر شدید امنیتی در تاریخ ۲۷/۵/۸۷ به بیمارستان توحید شهر سنندج اعزام گردید.

بنا بر گزارشات دریافتی روزگذشته مورخه ۲۹/۵/۸۷ به علت تشدید بیماری و وضعیت وخیم جسمی وی ، مجددا این دانشجوی اعدامی تحت تدابیر شدید امنیتی به بیمارستان توحید منتقل گردید . به گفته پرشکان آقای لطیفی نیاز به بستری شدن و رسیدگی تخصصی پزشکی دارد اما مقامات زندان با عنوان رسیدگی در حد حیات از این مهم سرباز میزنند.

فعالان حقوق بشر در ایراn

حکم صادره برای کبودوند فصلی جدید در برخورد با فعالان حقوق بش

جمعه اول شهریورماه نشست کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسرانه در منزل محمد صدیق کبودوند

در اطلاعیه شماره ۱۵ کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسرانه مطرح شد.

دفاع از حقوق بشر علاوه بر آنکه برپایه هایی از نوع دوستی، انسانیت و باور به کرامت ذاتی بشریت استوار است و از این منظر سجیه ای اخلاقی است بلکه امری لازم و ضروری برای حیات و بالندگی هر جامعه ای است که می خواهد سعادت وشادکامی را برای شهروندانش تضمین کند. بر این اساس حکومت های دموکراتیک نه تنها تحقق و تضمین حقوق بشر را وظیفه خود می دانند که یادآوری و هشدار شهروندان در مورد نقض حقوق بشر را غنیمتی گرانبها شمرده و قدردان آن هستند.

در ایران اما متاسفانه نه تنها چنین نگاهی نسبت به دفاع از حقوق بشر که مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر است وجود ندارد بلکه هرنوع فعالیتی از سوی شهروندان در این زمینه با سختگیرانه ترین برخوردهای امنیتی، انتظامی و قضایی مواجه می شود. مدافعان حقوق بشر برهم زنندگان امنیت جامعه معرفی شده و به زندان می روند در حالی که ناقضان حقوق بشر با آسودگی خاطر خود را از هرگونه رسیدگی قضایی مصون می پندارند.

محکومیت آقای «محمد صدیق کبودوند» رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به یازده سال حبس از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تهران یکی از بارزترین مصادیق عملکرد منفی و ناقض قوانین مراجع ذی ربط در رابطه با فعالان حقوق بشر است.

درحالی که مطابق قانون اساسی و اصول جهانی و پذیرفته شده حقوق بشر تشکیل نهادهای مدنی و فعالیت های مسالمت آمیز امری آزاد است، آقای محمد صدیق کبودوند به اتهام تاسیس، عضو گیری و اداره سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان متحمل بی سابقه ترین و سنگین ترین حکم حبس در مورد فعالان حقوق بشری شده است. برخی از موارد اتهامی دیگر آقای کبودوند به این شرح است: «حمایتهای تبلیغاتی و حقوقی از دستگیر شدگان»، «ارتباط با رسانه های خارجی»، «طرح تحریم انتخابات ریاست جمهوری مرحله نهم»، «تبلیغات گسترده در مورد نقص حقوق بشر در نظام جمهوری اسلامی ایران»، «راه اندازی سایت اینترنتی و پخش موارد فوق در این سایتها و پخش مطالب سایت به زبان انگلیسی جهت پخش بین المللی آنها»، «ارسال گزارشات از وضعیت حقوق بشر به مجامع بین الملی نظیر دبیر کل سازمان ملل متحد».

به باور کمیته پی گیری بازداشتهای خودسرانه صدور چنین حکم بی سابقه ای ضمن آنکه نقضی آشکار و جفایی بس ناروا در حق یک فعال مدنی و یک شهروند ایرانی است، با توجه به عناوین اتهامی مذکور در بالا که هیچکدام را نمی توان مصداق برهم زدن امنیت ملی و … دانست، گشودن بابی جدید در برخورد با فعالان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری است که تنها با توسل به اقدامات مسالمت آمیز قصد اصلاح امور و هشدار در درباره موارد نقض حقوق بشر را دارند.

از این رو کمیته پی گیری بازداشتهای خودسرانه اعلام می کند به منظور محکومیت صدورحکم یازده سال حبس و دفاع از حقوق نقض شده آقای محمد صدیق کبودوند، روز جمعه اول شهریورماه سال جاری ضمن دیدار با خانواده این فعال حقوق بشر نشستی را با حضور جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در منزل آقای کبودوند برگزار خواهد کرد.

کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسران

خاتمي‎ ‎براندازاست

فاطمه‎ ‎رجبي‎ ‎درگفت‎ ‎وگو‎ ‎با‎ ‎‏ نشريه انگليسي: - چهارشنبه 30 مرداد 1387 [2008.08.20]
fatemehrajabi764.jpg
‎ ‎
‎‎ ‎فاطمه‎ ‎رجبي،‎ ‎همسرسخنگوي‎ ‎دولت‎ ‎درگفت‎ ‎وگو‎ ‎با‎ ‎روزنامه‎ ‎فايننشال‎ ‎تايمز‎ ‎گفت‎ ‎که‎ ‎سيدمحمد خاتمي‎ ‎به‎ ‎منظور‎ ‎سرنگوني‎ ‎جمهوري‎ ‎اسلامي‎ ‎اصلاح‎ ‎طلبان‎ ‎را‎ ‎رهبري‎ ‎کرده‎ ‎است. ‏‎ ‎او‎ ‎همچنين‎ ‎تاکيد کرد‎ ‎که‎ ‎اصلاح‎ ‎طلبان‎ ‎براي‎ ‎سکولار‎ ‎کردن‎ ‎کشور‎ ‎عليه‎ ‎اسلام‎ ‎جنگ‎ ‎به‎ ‎راه‎ ‎انداخته‎ ‎اند
‎. ‎
‎ ‎همسرغلامحسين‎ ‎الهام‎ ‎در‎ ‎حالي‎ ‎در‎ ‎مصاحبه‎ ‎با‎ ‎يک روزنامه انگليسي‎ ‎به‎ ‎طرح‎ ‎اتهامات‎ ‎ياد‎ ‎شده‎ ‎مي‎ ‎پردازد‎ ‎که‎ ‎طي‎ ‎سه‎ ‎سال‎ ‎گذشته‎ ‎عملا‎ ‎هر‎ ‎گونه‎ ‎انتقاد‎ ‎صريح‎ ‎از‎ ‎دولت‎ ‎توسط‎ ‎دانشجويان‎ ‎و‎ ‎ديگر‎ ‎گروه‎ ‎هاي‎ ‎اجتماعي‎ ‎تبعات‎ ‎سنگيني‎ ‎را‎ ‎براي‎ ‎منتقدان‎ ‎به‎ ‎همراه‎ ‎آورده‎ ‎است
‎. ‎
‎ ‎نجمه‎ ‎بزرگمهر نويسنده گزارش اين نشريه انگليسي‎ ‎اظهار داشته‎ ‎براي‎ ‎فهميدن‎ ‎اينکه‎ ‎طرفداران‎ ‎محمود‎ ‎احمدي‎ ‎نژاد‎ ‎چگونه‎ ‎فکر‎ ‎مي‎ ‎کنند‎ ‎بايد‎ ‎حتما‎ ‎وبلاگ‎ ‎فاطمه‎ ‎رجبي‎ ‎را‎ ‎خواند‎. ‎‏ به‎ ‎نوشته‎ ‎وي،‎ ‎اخيرا‎ ‎خانم‎ ‎رجبي‎ ‎خود‎ ‎را‎ ‎متمرکز به انتقاد از کساني ‏‎ ‎کرده‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎دوره‎ ‎آينده‎ ‎رياست‎ ‎جمهوري‎ ‎با‎ ‎محمود‎ ‎احمدي‎ ‎نژاد‎ ‎به‎ ‎رقابت‎ ‎خواهند‎ ‎پرداخت
‎. ‎
‎ ‎فاطمه‎ ‎رجبي‎ ‎در گفتگو با بزرگمهر‎ ‎خود‎ ‎را‎ ‎خانه‎ ‎دار‎ ‎معرفي‎ ‎و‎ ‎به‎ ‎اينکه‎ ‎هيچ‎ ‎وقت‎ ‎کار‎ ‎تمام‎ ‎وقت‎ ‎نداشته‎ ‎افتخار‎ ‎مي‎ ‎کند. رجبي‎ ‎با‎ ‎متهم‎ ‎کردن‎ ‎خاتمي‎ ‎به‎ ‎تلاش‎ ‎براي‎ ‎سرنگوي‎ ‎نظام،‎ ‎اکبر‎ ‎هاشمي‎ ‎رفسنجانيرييس جمهور اسبق و‎ ‎رييس‎ ‎فعلي‎ ‎مجلس‎ ‎خبرگان‎ ‎را نيز‎ ‎به‎ ‎فراهم‎ ‎کردن‎ ‎مقدمات‎ ‎چنين‎ ‎اقدامي‎ ‎متهم‎ ‎مي‎ ‎کند: "هر‎ ‎دو‎ ‎اين‎ ‎رييس‎ ‎جمهورها‎ ‎ايران‎ ‎را‎ ‎به‎ ‎سوي‎ ‎دشمنانش‎ ‎يعني‎ ‎اسراييل‎ ‎وآمريکا‎ ‎سوق‎ ‎دادند‎." ‎
‎ ‎فاينانشال تايمز‎ ‎سپس‎ ‎به‎ ‎مطلبي‎ ‎که‎ ‎رجبي‎ ‎در‎ ‎وب‎ ‎لاگ‎ ‎خود‎ ‎عليه‎ ‎محمدباقرقاليباف‎ - ‎که‎ ‎احتمال‎ ‎داده‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎يکي‎ ‎از‎ ‎کانديداهاي‎ ‎رياست‎ ‎جمهوري‎ ‎درسال‎ ‎آينده‎ ‎باشد- نوشته‏‎ ‎مي‎ ‎پردازد،‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎آن‎ ‎همسر‎ ‎سخنگوي‎ ‎دولت‎ ‎احمدي‎ ‎نژاد‎ ‎از‎ ‎قالبياف‎ ‎خواسته‎ ‎که‎ ‎منابع‎ ‎مالي تبليغات خود در انتخابات‏‎ ‎رياست‎ ‎جمهوري‎ ‎پيشين‎ ‎را‎ ‎اعلام‎ ‎کند
‎. ‎‎ ‎
به‎ ‎نوشته‎ ‎بزرگمهر،‎ ‎تا‎ ‎کنون‎ ‎کسي‎ ‎نتوانسته‎ ‎رحبي‎ ‎را‎ ‎متوقف‎ ‎کند‎ ‎وهمسرش غلامحسين‏‎ ‎الهام نيز‎ ‎مي‎ ‎گويد‎ ‎که‎ ‎اظهارات‎ ‎وي‎ ‎نشانه‎ ‎اي‎ ‎از‎ ‎وجود‎ ‎آزادي‎ ‎بيان‎ ‎در‎ ‎ايران‎ ‎است. اين روزنامه نگار مي افزايد‎ ‎طي‎ ‎سه‎ ‎سال‎ ‎گذشته،‎ ‎دولت‎ ‎دست‎ ‎ودل‎ ‎بازي‎ ‎قابل‎ ‎توجهي‎ ‎براي‎ ‎اعطاي‎ ‎آزادي‎ ‎به‎ ‎هواداران‎ ‎و‎ ‎نزديکانش‎ ‎داشته‎ ‎است‎ ‎و در‎ ‎مقابل‎ ‎چنين‎ ‎آزادي‎ ‎بياني‎ ‎حتي‎ ‎درموارد‎ ‎بسيار‎ ‎جزئي‎ ‎ازمنتقدان‎ ‎دولت‎ ‎دريغ‎ ‎شده‎ ‎است‎. ‎‎ ‎‎ ‎

مردم اين وضع را تغيير خواهند داد

انتقاد محافظه کاران از طرح "تحول اقتصادي" - چهارشنبه 30 مرداد 1387 [2008.08.20]

‏‏فرشته پاک نظر

با وجود سخنان احمدي‌نژاد مبني بر کسب"‏‎ ‎رتبه اول" اقتصاد جهان توسط ايران به دنبال اجراي طرح تحول ‏‏اقتصادي، چندين تن از‎ ‎چهره هاي سرشناس جناح اصولگرا به انتقاد از سياست هاي اقتصادي‎ ‎دولت احمدي‌نژاد ‏‏پرداختند.‏

برخي ناظران رسانه أي معتقدند انتقادات اخير اکبر هاشمي رفسنجاني از سياست هاي اقتصادي دولت نهم و اعلام ‏‏"پايان مدارا" با ضعف هاي مديريتي دولت محمود احمدي نژاد، به موج انتقادات محافظه کاران از دولت نهم دامن ‏زده است.‏


‎احمدي نژاد فقط دونده خوبي است‏‎

روز گذشته علي عسگري ،عضو کميسيون اصل 90‏‎ ‎مجلس در گفتگو با سايت‎ ‎‏"‏‎ ‎اصلاحات" (‏‎ (eslahaat.com ‎‎ ‎اظهار داشت: "عملکرد دولت نهم به‎ ‎گونه اي است که علاوه بر اصلاح طلبان مورد انتقاد جدي اصول گرايان نيز ‏قرار گرفته‎ ‎است. بنده به عنوان يک اصولگراي منتقد همانطور که تأکيدات و بيانات آقاي هاشمي را‏‎ ‎از سر ‏دلسوزي و مصلحت انديشي براي کشور مي دانم ، معتقدم عملکرد آقاي احمدي نژاد‏‎ ‎در دوران رياست جمهوري ‏مورد انتقاد بوده و هست."‏

عسگري همچنين به اين سايت گفت:‏‎ ‎احمدي نژاد به عنوان فردي اجرايي دونده خوبي است اما تصميم گيرنده ‏خوبي نيست و اين‎ ‎طور به نظر مي رسد که ايشان شهرداري را با دولت اشتباه گرفته اند و با احساسي توأم‏‎ ‎با ‏لجاجت به يک مديريت انحصاري بسنده کرده اند. تا جايي که بسياري از نزديکانشان‎ ‎حتي اعضاي کابينه ايشان را ‏مورد لطف قرار داده اند و خواهان عدم تداوم مديريت ايشان‎ ‎هستند از جمله افرادي مانند پور محمدي که وزير ‏کشور همين کابينه بودند‎ .‎

عسگري تنگ تر شدن حلقه مديريت در دولت‎ ‎نهم، عدم مشورت با ديگران، خصوصاً تجربه مندان و مصلحان ‏مديريتي، رد نظرات نخبگان‎ ‎اقتصادي و معضلات اقتصادي را از جمله دلايل ادعاي خود مبني بر عدم‏‎ ‎صلاحيت ‏مديريتي دولت نهم دانست و تاکيد کرد: "اظهارات هاشمي بسيار روشن و واضح است و‎ ‎اين سخنراني در جمع ‏دانشجويان از سر دلسوزي بوده. چرا که به طور کلي اين گونه اداره‎ ‎کشور رضايت بخش نيست و با اين رويه ‏نمي توان الگوي جهاني ارائه داد. "نماينده مشهد و‎ ‎عضو فراکسيون اصولگرايان مجلس هشتم ادامه داد: "هم اکنون ‏در سال آخر رياست جمهوري‎ ‎احمدي نژاد، عملکرد ايشان در حوزه اقتصاد و مديريت با توجه به سند هاي چشم ‏اندازي‎ ‎مانند چشم انداز 20 ساله و اصل 44 که با اقداماتي از جمله واگذاري سهام عدالت شروع‎ ‎شده نه با نظارت ‏مجلس بوده و نه مجمع تشخيص مصلحت نظام و هر زمان که توصيه دلسوزانه‎ ‎از جانب اين مجمع و يا اشخاص ‏دلسوز مانند دکتر رضايي ابراز شده دولت بنا را بر‏‎ ‎نشنيدن و عمل نکردن قرار داده و سعي کرده اين توجه ها و ‏هم فکري ها را با ادبيات‎ ‎بسيار بد و توهين آميزي در مطبوعات وابسته به دولت منعکس کند و راه هر گونه مدارا‏‎ ‎بسته شود و چيزي شبيه کودتا به راه افتد که به هيچ عنوان چنين رفتاري زيبنده يک‎ ‎دولت شايسته نبود‎. ‎‏"‏

پيستر، حسن سبحاني، اقتصاددان و نماينده‏‎ ‎سابق مجلس، از طرح موسوم به "تحول اقتصادي" دولت انتقاد کرده و ‏گفته بود: "تفاوت بين «ارزان فروشي» و‎ ‎‏‏«پرداخت يارانه» به فراورده هاي نفتي در کشور ما در نظر بعضي از ‏مسوولين مشخص‎ ‎نيست... در بودجه سال ‏‏87 به طور واقعي ما حتي يک ريال به عنوان يارانه انرژي‏‎ ‎نداريم." ‏

‎اگر وضع تغيير نکند احمدي نژاد راي نمي آورد‏‎

در همين زمينه همچنين سيد رضا اكرمي‎ ‎نماينده تهران در مجلس هشتم و عضو ارشد جامعه روحانيت مبارز ‏تهران ضمن اشاره به ضعف مديريتي دولت نهم در زمينه مسائل‎ ‎اقتصادي به سايت‏‎" ‎اصلاحات " گفت: "متاسفانه ‏هر چه قدر جلوتر مي رويم نه تنها شاهد بهبود وضعيت‎ ‎نيستيم، بلكه شاهد رکود در فعاليت هاي اقتصادي و ‏سرمايه گذاري ها هستيم."‏

عضو ارشد‎ ‎جامعه روحانيت مبارز تهران در ادامه ضمن اشاره به موارد مختلفي كه در زندگي روزمره‎ ‎مردم ‏تاثير منفي مي گذارد قطعي مستمر برق را مثال زد و تصريح کرد: "مثلاً همين خاموشي برق‎ ‎را در نظر بگيريد. ‏بنا به اعلام رسمي بانك مركزي در ظرف سه سال هيچ رشد توليد در‎ ‎زمينه برق نداشتيم و با وجود رشدطبيعي ‏مصرف و عدم مديريت دولت در اين باره شاهد اين‎ ‎خاموشي هاي برق هستيم. اين خاموشي به تأسيسات و امکانات ‏مردم ضربه مي زند و براي‎ ‎آنان مشکلات مختلفي را درست مي کنند و طبيعتا مردم نيز از اين وضعيت گله مند‏‎ ‎هستند‎.‎

وي دليل اصلي انتقادات اخير هاشمي‎ ‎رفسنجاني از وضعيت اقتصادي ومديريتي دولت نهم را همين گله مندي هاي ‏مردم دانست و در‎ ‎اين باره گفت: "جناب هاشمي رفسنجاني به عنوان يكي از اركان نظام و فردي كه هم رئيس‎ ‎مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند و هم اين كه خود 8 سال رئيس جمهور بوده اند نسبت به‏‎ ‎وضعيت كشور و ‏نظام احساس نگراني و دلسوزي دارند ، در نتيجه طبيعي است كه از مسائل‏‎ ‎اقتصادي گله مند باشند. خصوصا آن ‏كه در مورد اهداف سند چشم انداز 20 ساله در اين سه‎ ‎سال شاهد كمترين پيشرفتي نبوده ايم‎. ‎‏"‏

وي در ادامه اين گفتگو در مورد ميزان‎ ‎تاثير وضعيت بد اقتصادي مردم در راي آنان در انتخابات آتي رياست ‏جمهوري تصريح کرد: "به طور قطع اولين گلايه مردم همين مسئله اقتصادي است و اين موضوع يک امر ‏عمومي‎ ‎است. دولت هم روزانه صدها نامه و گزارش در اين زمينه دارد. در نتيجه اگر دولت به‏‎ ‎فكر يك گشايش ‏جدي نباشد در انتخابات آتي رياست جمهوري مردم تصميم جدي براي‏‎ ‎تغييراين وضع خواهند گرفت‎.‎‏"‏

اکرمي در خصوص اين كه آيا با روي كار آمدن‏‎ ‎دوباره احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري آينده روند ‏اقتصادي كشور رو به بهبود‎ ‎مي رود يا نه اظهار داشت: "اين موضوع بستگي به آن دارد كه دولت نهم در ‏اجرايي كردن طرح تحول اقتصادي‎ ‎موفق گردد و اندكي وضع اقتصادي مردم را بهبود بخشد . در غير اين ‏صورت به نظر نمي‎ ‎رسد كه مردم در انتخابات آتي بار ديگر به احمدي نژاد راي بدهند."

تا وقتي سنگسار در قانون است اجرا هم مي شود

گفت‎ ‎وگو‎ ‎با‎ ‎شادي‎ ‎صدر‎ ‎فعال‎ ‎زنان - چهارشنبه 30 مرداد 1387 [2008.08.20]

po_memarian_01.jpg

‎ ‎اميدمعماريان
‏‎ ‎omid@memarian.info ‎

شادي‎ ‎صدر‎ ‎وکيل،‎ ‎فعال‎ ‎حوزه‎ ‎زنان‎ ‎و‎ ‎از‎ ‎اعضاي‎ ‎اصلي‎ ‎کمپين‎ ‎ضد‎ ‎سنگسار‎ ‎در‎ ‎گفت‎ ‎وگو‎ ‎با‎ ‎روز،‎ ‎به‎ ‎ويژگي‎ ‎هاي‎ ‎اعلام‎ ‎توقف‎ ‎اجراي‎ ‎حکم‎ ‎سنگسار‎ ‎توسط‎ ‎قضاييه‎ ‎پرداخته‎ ‎است. ‏‎ ‎صدر‎ ‎معتقد‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎بايد‎ ‎با‎ ‎حمايت‎ ‎از‎ ‎افراد‎ ‎مصلحت‎ ‎گرا‎ ‎در‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه،‎ ‎مسير‎ ‎را‎ ‎براي‎ ‎حذف‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎از‎ ‎قانون‎ ‎هموار‎ ‎کرد.‏‎ ‎‏ هر‎ ‎چند‎ ‎به‎ ‎گفته‎ ‎اين‎ ‎وکيل‎ ‎دادگستري،‎ ‎چنين‎ ‎تصميمي‎ ‎بيشتر‎ ‎جنبه‎ ‎سياسي‎ ‎دارد‎ ‎و‎ ‎عملا‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎معني‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎تصميم‎ ‎گرفته‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎قانون‎ ‎را‎ ‎اجرا‎ ‎نکند، ‏‎ ‎ولي‎ ‎قضات‎ ‎هنوز‎ ‎مي‎ ‎توانند‎ ‎حکم‎ ‎سنگسار‎ ‎صادر‎ ‎کنند.‏‎ ‎‏ اين‎ ‎گفت‎ ‎وگو‎ ‎را‎ ‎مي‎ ‎خوانيد.‏

shadisadr.jpg

‎ ‎‎‎اعلام‎ ‎متوقف‎ ‎شدن‎ ‎اجراي‎ ‎حکم‎ ‎سنگسار‎ ‎توسط‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎تا‎ ‎چه‎ ‎حد‎ ‎جدي‎ ‎است؟‎ ‎اين‎ ‎آيا‎ ‎يک‎ ‎تصميم‎ ‎اداري‎-‎‏ ‏سياسي‎ ‎است‎ ‎يا‎ ‎اينکه‎ ‎به‎ ‎هرحال‎ ‎مسوولين‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎جمع‎ ‎بندي‎ ‎رسيده‎ ‎اند‎ ‎که‎ ‎اندک‎ ‎اندک‎ ‎اين‎ ‎نوع‎ ‎مجازات‎ ‎را‎ ‎ابتدا‎ ‎به‎ ‎صورت‎ ‎اداري‎ ‎وبعد‎ ‎به‎ ‎صورت‎ ‎قانوني‎ ‎کناربگذارند؟‎
‎ ‎
در‎ ‎دنيا‎ ‎مجازات‎ ‎اعدام‎ ‎و‎ ‎يا‎ ‎شکنجه‎ ‎هاي‎ ‎بدني‎ ‎اول‎ ‎در‎ ‎رويه‎ ‎هاي‎ ‎قضايي‎ ‎از‎ ‎بين‎ ‎رفته‎ ‎و‎ ‎بعد‎ ‎از‎ ‎آن‎ ‎از‎ ‎قانون‎ ‎حذف‎ ‎شده‎ ‎است‎. ‎اگر‎ ‎ما‎ ‎خوشبين‎ ‎باشيم‎ ‎مي‎ ‎توانيم‎ ‎بگوييم‎ ‎در‎ ‎مورد‎ ‎سنگسارهم‎ ‎ابتدا‎ ‎تغيير‎ ‎در‎ ‎رويه‎ ‎قضايي‎ ‎را‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎ ‎و‎ ‎بعد‎ ‎تغيير‎ ‎قانون‎ ‎مطرح‎ ‎مي‎ ‎شود‎. ‎‏ با‎ ‎اين‎ ‎وجود‎ ‎از‎ ‎اينکه‎ ‎چقدر‎ ‎تصميم‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎جدي‎ ‎است‎ ‎خبر‎ ‎ندارم‎. ‎‏ موضوع‎ ‎اصلي‎ ‎اين است که‎ ‎تا‎ ‎زماني‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎در‎ ‎قانون‎ ‎است‎ ‎قضات‎ ‎مکلف‎ ‎هستند‎ ‎قانون‎ ‎را‎ ‎اجرا‎ ‎کنند. ‏‎ ‎اجراي‎ ‎اين‎ ‎قانون‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎معناست‎ ‎که‎ ‎اگر‎ ‎ببينند‎ ‎که‎ ‎پرونده‎ ‎اي‎ ‎شرايط‎ ‎صدور‎ ‎حکم‎ ‎سنگسار - رجم‎ ‎‏- را‎ ‎دارد،‎ ‎اين‎ ‎حکم‎ ‎را‎ ‎صادر‎ ‎خواهند‎ ‎کرد. ‏‎ ‎بنابراين‎ ‎تا‎ ‎زماني‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎در‎ ‎قانون‎ ‎وجود‎ ‎دارد‎ ‎اين‎ ‎احکام‎ ‎هم‎ ‎صادر‎ ‎خواهد‎ ‎شد‎. ‎‎ ‎اينکه‎ ‎از‎ ‎مجموعه‎ ‎رياست‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎اعلام‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎که‎ ‎اجراي‎ ‎حکم‎ ‎سنگسار‎ ‎متوقف‎ ‎شده‎ ‎موضوعي‎ ‎سياسي‎ ‎است‎. ‎البته‎ ‎نمي‎ ‎گويم‎ ‎چنين‎ ‎اراده‎ ‎اي‎ ‎نيست‎ ‎يا‎ ‎دروغ‎ ‎مي‎ ‎گويند‎. ‎‏ اما‎ ‎تصميمي‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎جمعي‎ ‎در‎ ‎دستگاه‎ ‎قضا‎ ‎يا‎ ‎حتي‎ ‎رييس‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎بگيرد. ‏‎ ‎براي‎ ‎اينکه‎ ‎قاضي‎ ‎مستقل‎ ‎است‎ ‎وتنها‎ ‎تکليفي‎ ‎که‎ ‎دارد‎ ‎اجراي‎ ‎قوانين‎ ‎است‎ ‎وقرار‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎قاضي‎ ‎قانون‎ ‎را‎ ‎اجرا‎ ‎نکند‎.‎‏ بنابراين‎ ‎اعلام‎ ‎اينکه‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎اعمال‎ ‎نمي‎ ‎شود‎ ‎به‎ ‎معناي‎ ‎اجرا‎ ‎نکردن‎ ‎قانون‎ ‎است‎. ‎‎ ‎اما‎ ‎اعلام‎ ‎چنين‎ ‎موضوعي،‎ ‎اگر‎ ‎بخواهيم‎ ‎منصفانه‎ ‎قضاوت‎ ‎کنيم،‎ ‎به‎ ‎خودي‎ ‎خود‎ ‎امر‎ ‎مثبتي‎ ‎است‎. ‎هرچند‎ ‎نبايد‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎ارزش‎ ‎بيش‎ ‎از‎ ‎حد‎ ‎بار‎ ‎کرد‎. ‎‏ من‎ ‎وقتي‎ ‎بازتاب‎ ‎هاي‎ ‎خبري‎ ‎کنفرانس‎ ‎مطبوعاتي‎ ‎آقاي‎ ‎جمشيدي‎ ‎را‎ ‎دررسانه‎ ‎ها،‎ ‎به‎ ‎خصوص‎ ‎رسانه‎ ‎هاي‎ ‎خارجي،‎ ‎ديدم،‎ ‎هم‎ ‎تعجب‎ ‎کردم‎ ‎وهم‎ ‎خيلي‎ ‎عصباني‎ ‎شدم‎. ‎چون‎ ‎به‎ ‎نظرم‎ ‎بيش‎ ‎از‎ ‎حد‎ ‎ارزش‎ ‎دادن‎ ‎به‎ ‎اظهاراتي‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎بيشتر‎ ‎از‎ ‎آنکه‎ ‎حقوقي‎ ‎باشد‎ ‎و‎ ‎قابل‎ ‎اجرا‎ ‎باشد‎ ‎ديپلماتيک‎ ‎است. ‏‎ ‎از‎ ‎نظر‎ ‎حقوقي‎ ‎تا‎ ‎وقتي‎ ‎درقانون‎ ‎چيزي‎ ‎تغيير‎ ‎نکند‎ ‎نمي‎ ‎شود‎ ‎اميدوار‎ ‎بود‎ ‎که‎ ‎با‎ ‎يک‎ ‎تصميم‎ ‎از‎ ‎بالا‎ ‎که‎ ‎اراده‎ ‎بخشي‎ ‎از‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ - ‎ونه‎ ‎همه‎ ‎آن‎- ‎است‎ ‎اين‎ ‎داستان‎ ‎متوقف‎ ‎شود‎. ‎‏ طبق‎ ‎قانون‎ ‎قضات‎ ‎مکلف‎ ‎نيستند‎ ‎که‎ ‎به‎ ‎نظرات‎ ‎آيت‎ ‎الله‎ ‎شاهرودي‎ ‎يا‎ ‎حتي‎ ‎بخش‎ ‎نامه‎ ‎هايش‎ ‎عمل‎ ‎کنند. چون‎ ‎کسي‎ ‎نمي‎ ‎تواند‎ ‎مافوق‎ ‎قانون‎ ‎دستوري‎ ‎بدهد‎ ‎وچنين‎ ‎دستوري‎ ‎خلاف‎ ‎قانون‎ ‎است‎. ‎‎ ‎موضوع‎ ‎ديگري‎ ‎که‎ ‎هيچ‎ ‎يک‎ ‎از‎ ‎رسانه‎ ‎هاي‎ ‎خارجي‎ ‎انعکاس‎ ‎ندادند‎ ‎درحالي‎ ‎که‎ ‎درکنفرانس‎ ‎خبري‎ ‎ياد‎ ‎شده‎ ‎اتفاق‎ ‎افتاد،‎ ‎سوالي‎ ‎بود‎ ‎مبني‎ ‎براينکه‎ ‎با‎ ‎اين‎ ‎تصميم‎ ‎در‎ ‎لايحه‎ ‎قانون‎ ‎مجازات‎ ‎اسلامي‎ ‎که‎ ‎هم‎ ‎اکنون‎ ‎درمجلس‎ ‎است‎ ‎و‎ ‎روي‎ ‎آن‎ ‎بحث‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎آيا‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎حذف‎ ‎مي‎ ‎شود؟‎ ‎آقاي‎ ‎جمشيدي‎ ‎در‎ ‎پاسخ‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎سوال‎ ‎خيلي‎ ‎با‎ ‎صراحت‎ ‎گفتند‎ ‎که‎ ‎نه،‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎حذف‎ ‎شدني‎ ‎نيست‎. ‎‎ ‎

‏ ‏‎‎به نظر مي رسد از‎ ‎يک‎ ‎طرف بخشي از ‏‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎در جهت‎ ‎تطبيق‎ ‎قوانين‎ ‎با‎ ‎شرايط‎ ‎کنوني‎ ‎تلاش هايي را ‏انجام مي دهد‎ ‎واز‎ ‎طرف‎ ‎ديگر‎ ‎تلاش‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎که‎ ‎به‎ ‎نوعي‎ ‎بخش‎ ‎هاي‎ ‎مذهبي‎-‎سنتي‎ ‎حامي‎ ‎چنين‎ ‎مجازات هايي‎ ‎در‎ ‎قوانين‎ ‎را‎ ‎از‎ ‎خود‎ ‎راضي‎ ‎نگهدارد‎. ‎اين‎ ‎تناقض‎ ‎ناشي‎ ‎از‎ ‎چيست؟‎
از‎ ‎نظر‎ ‎من‎ ‎گروهي‎ ‎در‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎وجود دارند که‎ ‎مصلحت‎ ‎گراهستند. ‏‎ ‎اين‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎معني‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎نگاه‎ ‎مذهبي‎ ‎ندارند.‏‎ ‎اما‎ ‎برآيند‎ ‎فعاليت‎ ‎هايشان‎ ‎نشان‎ ‎مي‎ ‎دهد‎ ‎که‎ ‎خواست‎ ‎هاي‎ ‎جامعه‎ ‎را‎ ‎هم‎ ‎در‎ ‎نظر‎ ‎مي‎ ‎گيرند. عاملي‎ ‎که‎ ‎دراين‎ ‎ميان‎ ‎نقش‎ ‎ايفا‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎فشارهاي‎ ‎داخلي‎ ‎وبين‎ ‎المللي‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎گروه‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎توجه‎ ‎مي‎ ‎کند‎. ‎‏ عامل ديگر،‎ ‎فشار‎ ‎بنيادگراهاي‎ ‎داخل‎ ‎حکومت‎ ‎يا‎ ‎بيرون‎ ‎حکومت‎ ‎است که‎ ‎قدرت‎ ‎سياسي‎ ‎‏- مذهبي‎ ‎دارند‎. ‎بنابراين‎ ‎مي‎ ‎بينيد‎ ‎که‎ ‎بعد‎ ‎از‎ ‎صحبت‎ ‎هاي‎ ‎آقاي‎ ‎جمشيدي‎ ‎و با‎ ‎اينکه‎ ‎اعلام‎ ‎مي‎ ‎کنند‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎قابل‎ ‎حذف‎ ‎نيست‎ ‎کسي‎ ‎مثل‎ ‎علي‎ ‎مطهري‎ ‎مي‎ ‎آيد‎ ‎و در‎ ‎نطق‎ ‎پيش‎ ‎از‎ ‎دستور‎ ‎مجلس (از توقف اجراي ‏احکام) ‏‎ ‎اظهار‎ ‎نگراني‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎و در‎ ‎واقع‎ ‎طرف‎ ‎مقابل‎ ‎را‎ ‎نمايندگي‎ ‎مي‎ ‎کند. دراين‎ ‎شرايط‎ ‎که‎ ‎از‎ ‎دو‎ ‎طرف‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎گروه‎ ‎در‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎فشار‎ ‎مي‎ ‎آيد‎ ‎طبيعي‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎گاهي‎ ‎به‎ ‎نعل‎ ‎بزنند‎ ‎و گاهي‎ ‎به‎ ‎ميخ‎. ‎‏ گاهي‎ ‎چيزي‎ ‎بگويند‎ ‎که‎ ‎ما‎ ‎خوشمان‎ ‎بيايد‎ ‎و گاهي‎ ‎هم‎ ‎کاري کنند که ديگران راضي شوند.‏

‎ ‎‎‎اگر‎ ‎رييس‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎تغيير‎ ‎کند،‎ ‎احتمال‎ ‎تغيير‎ ‎اين‎ ‎تصميم‎ ‎هم‎ ‎وجود‎ ‎دارد؟‎

خيلي‎ ‎امکان‎ ‎دارد. ‏‎ ‎بستگي‎ ‎دارد‎ ‎به‎ ‎اينکه‎ ‎رييس‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎بعدي‎ ‎چه‎ ‎کسي‎ ‎باشد و اينکه‎ ‎آيا‎ ‎اراده‎ ‎سياسي‎ ‎قوي‎ ‎دارد‎ ‎که‎ ‎مثلا‎ ‎بخواهد‎ ‎اساسا‎ ‎حرف‎ ‎هاي‎ ‎جامعه‎ ‎را‎ ‎بشنود‎ ‎و يا‎ ‎اينکه‎ ‎خودش‎ ‎جزو‎ ‎بنيادگراها‎ ‎باشد‎ ‎و‎ ‎جوزه‎ ‎کساني‎ ‎باشد‎ ‎که‎ ‎مي‎ ‎گويند‎ ‎حدود‎ ‎شرعي‎ ‎بايد‎ ‎به‎ ‎هر‎ ‎قيمتي‎ ‎اجرا‎ ‎شود
‎. ‎‎ ‎
‎حرکت‎ ‎کمپين‎ ‎قانون‎ ‎بدون‎ ‎سنگسار‎ - ‎که‎ ‎شما‎ ‎از‎ ‎عناصر‎ ‎کليدي‎ ‎آن‎ ‎هستيد ‏‎- ‎تا‎ ‎چه‎ ‎حد‎ ‎در‎ ‎آگاهي‎ ‎بخشي‎ ‎به‎ ‎جامعه‎ ‎و‎ ‎مسوولين‎ ‎در‎ ‎خصوص‎ ‎موضوع‎ ‎سنگسار‎ ‎و‎ ‎پديده‎ ‎هاي‎ ‎وابسته‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎موثر‎ ‎بوده‎ ‎است؟‎

من‎ ‎البته‎ ‎دراين‎ ‎زمينه‎ ‎ارزياب‎ ‎خوبي‎ ‎نيستم. ‏‎ ‎به‎ ‎دليل‎ ‎اينکه‎ ‎از‎ ‎ابتدا‎ ‎تا‎ ‎همين‎ ‎الان‎ ‎درگير‎ ‎آن‎ ‎هستم‎ ‎ونگاهم،‎ ‎نگاهي‎ ‎از‎ ‎درون‎ ‎خواهد‎ ‎بود‎.‎‏ شايد‎ ‎بهتر‎ ‎باشد‎ ‎افراد‎ ‎از‎ ‎بيرون‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎نگاه‎ ‎کنند. ‏‎ ‎اما‎ ‎ازابتدا‎ ‎که‎ ‎وارد‎ ‎اين‎ ‎داستان‎ ‎شديم‎ ‎هدفمان‎ ‎اين‎ ‎بود‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎از‎ ‎قانون‎ ‎حذف‎ ‎بشود‎.‎‏ تا‎ ‎يک‎ ‎قدمي‎ ‎آن‎ ‎هم‎ ‎رفتيم‎. ‎‏ تا‎ ‎آنجا‎ ‎که‎ ‎خبر‎ ‎دارم‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎در‎ ‎پيش‎ ‎نويس‎ ‎لايحه‎ ‎جديد‎ ‎مجازات‎ ‎اسلامي‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎قم‎ ‎نوشته‎ ‎شده،‎ ‎نبود. بلکه‎ ‎بعدا‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎اضافه‎ ‎شد. ‏‎ ‎به هر حال، هنوز‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎هدف‎ ‎نرسيده ايم‎ ‎و‎ ‎مبارزه‎ ‎همچنان‎ ‎ادامه‎ ‎دارد‎. ‎با‎ ‎اين‎ ‎وجود‎ ‎دستاوردهاي‎ ‎قابل‎ ‎ذکرزيادي‎ ‎داشته ايم. مثلا، نجات‎ ‎دادن‎ ‎جان‎ ‎چندين‎ ‎نفراز‎ ‎سنگسار‎ ‎و اينکه‎ ‎از‎ ‎زندان‎ ‎هم‎ ‎بيايند‎ ‎بيرون‎ ‎ولازم‎ ‎نباشد‎ ‎که‎ ‎شرايط‎ ‎زندان‎ ‎را‎ ‎تحمل‎ ‎کنند.‏‎ ‎نکته‎ ‎ديگر‎ ‎آنکه‎ ‎وقتي‎ ‎اين‎ ‎کمپين‎ ‎را‎ ‎شروع‎ ‎کرديم‎ ‎طرح‎ ‎موضوع‎ ‎سنگسار‎ ‎در‎ ‎مطبوعات‎ ‎و در‎ ‎حوزه‎ ‎عمومي‎ ‎يک‎ ‎بحث‎ ‎تابو‎ ‎بود. ‏‎ ‎به‎ ‎نوعي‎ ‎که‎ ‎مطبوعات‎ ‎حاضر‎ ‎نبودند‎ ‎مطالب‎ ‎مربوط‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎بحث‎ ‎را‎ ‎چاپ‎ ‎کنند. ‏‎ ‎درحالي‎ ‎که‎ ‎الان‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎ ‎خيلي‎ ‎بازتر‎ ‎عمل‎ ‎مي‎ ‎کنند‎ ‎و‎ ‎مي‎ ‎توانيم‎ ‎در‎ ‎اين‎ ‎مورد‎ ‎حرف‎ ‎بزنيم‎ ‎ومطلب‎ ‎بنويسيم. ‏‎ ‎يعني‎ ‎تبديل‎ ‎شده‎ ‎به‎ ‎بحثي‎ ‎که‎ ‎بدنه‎ ‎جامعه‎ ‎آن‎ ‎را‎ ‎دنبال‎ ‎مي‎ ‎کند. ‏‎ ‎من‎ ‎اين‎ ‎را‎ ‎دستاورد بزرگي‎ ‎مي‎ ‎دانم. ‏‎ ‎چون‎ ‎تا‎ ‎زماني‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎مورد‎ ‎يک‎ ‎مساله‎ ‎اجتماعي‎ ‎در‎ ‎جامعه‎ ‎بحث‎ ‎نشود‎ ‎و‎ ‎تابو‎ ‎شکسته‎ ‎نشود،‎ ‎به‎ ‎مرحله‎ ‎اينکه‎ ‎آيا‎ ‎دولت‎ ‎کارخوب‎ ‎يا‎ ‎بدي‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎نمي‎ ‎رسيم. ‏‎ ‎چون‎ ‎جامعه‎ ‎اصلا‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎فکر‎ ‎نمي‎ ‎کند. ‏‎ ‎من‎ ‎بارها‎ ‎وبارها‎ ‎وقتي‎ ‎با‎ ‎مردم‎ ‎صحبت‎ ‎مي‎ ‎کردم‎ ‎مي‎ ‎شنيدم‎ ‎که‎ ‎مي‎ ‎گفتند‎ ‎مگر‎ ‎هنوز‎ ‎هم‎ ‎سنگسار‎ ‎مي‎ ‎کنند؟‎ ‎يا‎ ‎اينکه‎ ‎مي‎ ‎گفتند حقشان‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎وقتي‎ ‎فلان‎ ‎کار‎ ‎را‎ ‎مي‎ ‎کنند‎ ‎سنگسار‎ ‎شوند‎. ‎‏ بعد‎ ‎مي‎ ‎پرسيدم‎ ‎که‎ ‎اصلا‎ ‎شما‎ ‎مي‎ ‎دانيد‎ ‎سنگسار‎ ‎چطوري‎ ‎است؟‎ ‎مي‎ ‎گفتند‎ ‎نه. وقتي‎ ‎توضيح‎ ‎مي‎ ‎دادم‎ ‎مي‎ ‎گفتند‎ ‎اين‎ ‎که‎ ‎خيلي‎ ‎وحشيانه‎ ‎وغير‎ ‎انساني‎ ‎است‎ ‎ونبايد‎ ‎باشد. ‏‎ ‎همين‎ ‎حرف‎ ‎زدن‎ ‎درفضاي‎ ‎عمومي‎ ‎باعث‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎روشنگري‎ ‎صورت‎ ‎بگيرد. ما‎ ‎خودمان‎ ‎را‎ ‎درمسيري‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎موضوع‎ ‎به‎ ‎خوبي‎ ‎پيش‎ ‎مي‎ ‎رود‎. ‎البته‎ ‎فکر‎ ‎نمي‎ ‎کنيم‎ ‎به‎ ‎هدفمان‎ ‎رسيده‎ ‎ايم‎. ‎

‎ ‎‎‎چطور‎ ‎مي‎ ‎شودزمينه سازي کرد که ‏‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎در مسير حذف سنگسار‎ ‎جدي‎ ‎تر‎ ‎پيش‎ ‎برود‎ ‎و مقدمات‎ ‎حذف‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎را‎ ‎از‎ ‎قانون‎ ‎فراهم‎ ‎کند؟‎
‎ ‎هرکاري‎ ‎که‎ ‎جناح‎ ‎مصلحت‎ ‎گرا‎ ‎را‎ ‎درقوه‎ ‎قضاييه‎ ‎حمايت‎ ‎کند‎ ‎مهم‎ ‎است. ‏‎ ‎اين‎ ‎که‎ ‎به‎ ‎رسميت‎ ‎بشناسيم‎ ‎تلاش‎ ‎هايي‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎ ‎انجام‎ ‎مي‎ ‎شود،‎ ‎موضوع‎ ‎مهمي‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎مشوق‎ ‎است‎. ‎به‎ ‎هرحال‎ ‎اينطور‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎همه‎ ‎چيزسياه‎ ‎وسفيد‎ ‎باشد‎. ‎اينطور‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎همه‎ ‎در‎ ‎داخل‎ ‎حکومت‎ ‎با‎ ‎سنگسار‎ ‎موافق‎ ‎باشند‎. ‎مخالفان‎ ‎ومنتقداني‎ ‎هم‎ ‎وجود‎ ‎دارد‎ ‎که‎ ‎بايد‎ ‎تقويت‎ ‎بشوند‎. ‎براي‎ ‎اينکه‎ ‎آنها‎ ‎ممکن‎ ‎است‎ ‎مثل‎ ‎ما‎ ‎نباشند‎ ‎واصلا‎ ‎ما‎ ‎را‎ ‎قبول‎ ‎نداشته‎ ‎باشند‎ ‎ولي‎ ‎به‎ ‎هرحال‎ ‎دراين‎ ‎موضوع‎ ‎خاص‎ ‎نظرشان‎ ‎به‎ ‎ما‎ ‎نزديک‎ ‎است‎ ‎ومي‎ ‎توانند‎ ‎به‎ ‎ما‎ ‎کمک‎ ‎کنند‎. ‎هرچند‎ ‎ما‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎حوزه‎ ‎قدرت‎ ‎نيستيم‎ ‎و‎ ‎کارزيادي‎ ‎از‎ ‎دستمان‎ ‎برآيد
‎. ‎‎ ‎
‎يک‎ ‎سوال‎ ‎کلاسيک‎ ‎در‎ ‎خصوص‎ ‎پيگيري‎ ‎مساله‎ ‎مجازات‎ ‎سنگسار‎ ‎وجود‎ ‎دارد‎ ‎که‎ ‎پاسخ‎ ‎به‎ ‎آن‎ ‎مي‎ ‎تواند‎ ‎ضرورت‎ ‎واهميت‎ ‎تلاش‎ ‎هايي‎ ‎که‎ ‎دراين‎ ‎زمينه‎ ‎انجام‎ ‎مي‎ ‎شود‎ - ‎چه‎ ‎در‎ ‎جامعه‎ ‎مدني‎ ‎وچه‎ ‎در‎ ‎قوه‎ ‎قضاييه‎- ‎‏ را ملموس‎ ‎کند‎ ‎و‎ ‎آن‎ ‎اينکه‎ ‎با‎ ‎توجه‎ ‎به تعداداحکام‎ ‎دراين‎ ‎زمينه‎ ‎وهمچنين‎ ‎وجود‎ ‎مساپل‎ ‎مختلفي‎ ‎که‎ ‎جامعه‎ ‎زنان‎ ‎با‎ ‎آن‎ ‎مواجه‎ ‎است،‎ ‎چرا‎ ‎پرداختن‎ ‎موضوع‎ ‎سنگسار‎ ‎در‎ ‎حال‎ ‎حاضر‎ ‎درجامعه‎ ‎ايران‎ ‎بسيار‎ ‎مهم‎ ‎است؟‎

اگر‎ ‎از‎ ‎زوايه‎ ‎حقوق‎ ‎بشري‎ ‎به‎ ‎موضوع‎ ‎نگاه‎ ‎کنيم‎ ‎ممکن‎ ‎است‎ ‎بگوييم‎ ‎که‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎غيرانساني‎ ‎است‎ ‎و‎ ‎مصداق‎ ‎شکنجه‎ ‎است‎ ‎ونقض‎ ‎همه‎ ‎موازين‎ ‎حقوق‎ ‎بشري،‎ ‎ولي‎ ‎فراگيري‎ ‎اش‎ ‎نسبت‎ ‎به‎ ‎موضوعي‎ ‎مثل‎ ‎اعدام‎ ‎ها‎ ‎ويا‎ ‎حتي‎ ‎اعدام‎ ‎هاي‎ ‎زير‎ ‎‏۱۸‏‎ ‎سال‎ ‎آن‎ ‎قدر‎ ‎نيست‎ ‎که‎ ‎روي‎ ‎آن‎ ‎انرژي‎ ‎زيادي‎ ‎گذاشته شود‎. ‎‏ ولي‎ ‎از‎ ‎نظر‎ ‎فمينيستي‎ ‎که‎ ‎به‎ ‎داستان‎ ‎نگاه‎ ‎مي‎ ‎کنيم‎ -‎جدا‎ ‎از‎ ‎زاويه‎ ‎حقوق‎ ‎بشري‎-‎‏ موضوعي‎ ‎که‎ ‎خيلي‎ ‎براي‎ ‎ما‎ ‎مهم‎ ‎است‎ ‎اين‎ ‎حقيقت‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎پرونده‎ ‎هاي‎ ‎سنگسار‎ ‎به‎ ‎مثابه‎ ‎کلکسيوني‎ ‎از‎ ‎تبعيضات‎ ‎عليه‎ ‎زنان است‎ ‎که‎ ‎به‎ ‎نوعي‎ ‎اغراق‎ ‎شده‎ ‎درهمه‎ ‎آنها‎ ‎ديده‎ ‎مي‎ ‎شود. يعني‎ ‎اعم از‎ ‎ازدواج‎ ‎اجباري،‎ ‎ازدواج‎ ‎هاي‎ ‎در سن‎ ‎کم،‎ ‎خشونت‎ ‎هاي‎ ‎شديد‎ ‎درخانواده،‎ ‎فقدان‎ ‎حق‎ ‎انتخاب‎ ‎وديگر‎ ‎موارد‎ ‎‏... در‎ ‎اين‎ ‎پرونده‎ ‎ها‎ ‎به‎ ‎کرات‎ ‎ديده‎ ‎مي‎ ‎شود‎. ‎‏ در‎ ‎برخي‎ ‎پرونده‎ ‎ها‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎ ‎که‎ ‎بارها‎ ‎افراد‎ ‎براي‎ ‎طلاق‎ ‎گرفتن‎ ‎مراجعه‎ ‎کرده‎ ‎بودند‎ ‎به‎ ‎دادگاه‎ ‎چون‎ ‎همسرانشان‎ ‎آنها‎ ‎را‎ ‎مورد‎ ‎ضرب‎ ‎وشتم‎ ‎قرار‎ ‎مي‎ ‎داده اند‎ ‎يا‎ ‎اعتياد‎ ‎داشته اند‎. ‎‏ اما‎ ‎درخواستشان‎ ‎رد‎ ‎شده‎ ‎واصلا‎ ‎مطرح‎ ‎نشده‎ ‎بود‎. ‎‏ در‎ ‎برخي‎ ‎موارد‎ ‎که‎ ‎شوهر‎ ‎معتاد‎ ‎بوده و‏‎ ‎زن‎ ‎را‎ ‎وادار‎ ‎به‎ ‎خودفروشي‎ ‎مي‎ ‎کرده. ‏‎ ‎همه‎ ‎اينها‎ ‎وبه‎ ‎خصوص‎ ‎حق‎ ‎بدن‎ ‎وسکسواليتي‎ ‎درمجموع‎ ‎مساپلي‎ ‎اند‎ ‎که‎ ‎از‎ ‎طريق‎ ‎پرونده‎ ‎هاي‎ ‎سنگسار‎ ‎قابل‎ ‎طرح‎ ‎هستند‎. ‎‎ ‎جالب‎ ‎اين‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎برخي‎ ‎در مواجهه با‎ ‎تلاش‎ ‎ها‎ ‎ما‎ ‎براي‎ ‎دفاع‎ ‎از‎ ‎زنان‎ ‎اتهام‎ ‎مي‎ ‎زنند‎ ‎که‎ ‎از‎ ‎جدايي‎ ‎طلبي‎ ‎قومي‎ ‎دفاع‎ ‎مي‎ ‎کنيم‎. ‎درحالي‎ ‎که‎ ‎بحثي‎ ‎که‎ ‎ما‎ ‎مطرح‎ ‎مي‎ ‎کنيم‎ ‎اين‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎بسياري‎ ‎ازاين‎ ‎زنان‎ ‎خيلي‎ ‎فقير‎ ‎بوده اند‎ ‎و به‎ ‎دليل‎ ‎بي‎ ‎سوادي‎ ‎وفقر‎ ‎در‎ ‎مراحل‎ ‎دادرسي‎ ‎نتوانسته‎ ‎اند‎ ‎از‎ ‎خود‎ ‎دفاع‎ ‎کنند. خيلي‎ ‎ازاين‎ ‎ها‎ ‎جزو‎ ‎اقليت‎ ‎ها‎ ‎قومي،‎ ‎مهاجر‎ ‎و‎ ‎حاشيه‎ ‎نشين‎ ‎بوده اند‎. ‎‏ ولي‎ ‎موضوع‎ ‎اين‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎همه‎ ‎اين‎ ‎مباحث‎ ‎چشم‎ ‎جامعه‎ ‎را‎ ‎به‎ ‎اين‎ ‎موضوع‎ ‎باز‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎که‎ ‎وقتي‎ ‎کسي‎ ‎به‎ ‎سنگسار‎ ‎محکوم‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎چه‎ ‎مسيري‎ ‎را‎ ‎طي‎ ‎مي‎ ‎کند‎ ‎و دچار‎ ‎چه‎ ‎تبعيضات‎ ‎پنهان‎ ‎وآشکاري‎ ‎شده‎ ‎است. حال‎ ‎درهر‎ ‎کجاي‎ ‎کشور‎ ‎که‎ ‎مي‎ ‎خواهد‎ ‎باشد‎. ‎‎ ‎‎ ‎اين‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎ما‎ ‎سنگسار‎ ‎را‎ ‎تنها‎ ‎گرفتن‎ ‎جان‎ ‎چند‎ ‎نفرنمي‎ ‎دانيم، ‏‎ ‎بلکه‎ ‎موضوع‎ ‎ابعاد‎ ‎پيچيده‎ ‎وعميق‎ ‎تري‎ ‎دارد‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎کمپين‎ ‎وحرکت‎ ‎هاي‎ ‎ترويجي‎ ‎واگاهي‎ ‎بخشي‎ ‎که‎ ‎درحوزه‎ ‎هاي‎ ‎مختلف‎ ‎دنبال‎ ‎مي‎ ‎شود‎ ‎مورد‎ ‎توجه‎ ‎قرار‎ ‎مي‎ ‎گيرد‎. ‎‏ ما‎ ‎سنگسار‎ ‎را‎ ‎نمادي‎ ‎از‎ ‎همه‎ ‎تبعيض‎ ‎هايي‎ ‎که‎ ‎عليه‎ ‎زنان‎ ‎است‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎ ‎واصولا‎ ‎اين‎ ‎مجازات‎ ‎را‎ ‎مجازاتي‎ ‎زنانه‎ ‎مي‎ ‎بينيم‎. ‎

دادگاه باقی در شرایط رفتاری غیرقانونی با او برگزار می‌شو

دادگاه باقی در شرایط رفتاری غیرقانونی با او برگزار می‌شود

دادگاه عمادالدین باقی، رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان روز چهارشنبه ۳۰ مرداد برگزار می‌شود. اتهام او "تبلیغ علیه نظام و برهم زدن امنیت کشور" است. اتهامی که به گفته وکلای باقی و همسر او هرگز به اثبات نرسیده است.

اعتراض عمادالدین باقی به رای صادره از دادگاه انقلاب، منجر به حکم برائت او در دادگاه تجدیدنظر شد. با این‌حال عمادالدین باقی از مهرماه سال گذشته در زندان بسر می‌برد و تنها برای یک مرخصی درمانی به خانه‌اش مراجعه کرد. او یک‌بار دیگر نیز به مدت سه‌‌‌سال به اتهامات مشابه در زندان بسر برد.

مدافعان حقوق بشر می‌گویند که تنها اتهام باقی تنها تلاش‌ها و نوشته‌های او برای دفاع از حقوق زندانیان و مبارزه با مجازات اعدام است. به خاطر همین تلاشها، انجمن روزنامه نگاران خارجی بریتانیا و British Press Awards او را به عنوان روزنامه‌نگار بین المللی سال ۲۰۰۸ برگزید.

عمادالدین باقی اکنون در شرایط وخیم جسمی در زندان بسر می‌برد. رفتاری که با او می‌شود، خلاف قانون حقوق شهروندی است. به او چشم‌بند و دست‌بند می‌زنند، حتی برای رفتن به دستشویی! عمادالدین باقی را در مرحله دادرسی، مجددا به بند ۲۰۹ که بند امنیتی زندان اوین است منتقل کرده‌اند و مورد بازجویی قرار داده‌اند، اقدامی که بازهم خلاف قانون است.

دویچه وله با خانم فاطمه کمالی، همسر باقی تماس گرفته تا اطلاعات بیشتری در باره وضعیت آقای باقی و دادگاه او کسب کند.

این گفت‌وگو را از طریق لینک زیر بشنوید:

مریم انصاری

به ما ای-میل بفرستیدارسالچاپ

اطلاعات بیشتر درباره‌‌‌ی موضوع

فایلهای دیداری و شنیداری درباره‌‌ی موضوع
Audio: بشنوید: گفت‌وگو با فاطمه کمالی احمدسرای

دستور اجرای حکم اعدام رضا حجازی، یک نوجوان

دستور اجرای حکم اعدام برای یک نوجوان در ایران

مقام های قضایی ایران دستور اجرای حکم اعدام برای رضا حجازی که در پانزده سالگی مرتکب قتل شده بود را داده اند.

محمد مصطفایی وکیل او به بخش فارسی بی بی سی گفت که موضوع اجرای حکم را تنها از طریق خانواده رضا حجازی دریافته است.

رضا حجازی در پانزده سالگی در یک نزاع جمعی مرتکب قتل شد.

آقای مصطفایی گفت: “شعبه ۱۰۶ دادگاه عمومی اصفهان بدون درنظر گرفتن این موضوع که او (رضا حجازی) طفل است و این پرونده باید در دادگاه اطفال مورد رسیدگی قرار بگیرد، او را طبق بندی از قانون مجازات اسلامی به قصاص نفس محکوم کرد.”

گزارش ها حاکی است که مقامات قضایی امروز به خانواده رضا حجازی گفته اند که به ملاقات فرزندشان بروند. در زندان به آنها گفته شده که قرار است ساعت چهار صبح فردا( سه شنبه) حکم اعدام برای او به اجرا در آید.

وکیل رضا حجازی گفت که اجرای حکم و تاریخ آن به او ابلاغ نشده و طبق آئین نامه اجرای احکام قصاص، باید چهل و هشت ساعت قبل از اجرای حکم، این موضوع به وکیل فرد ابلاغ شود تا در جلسه اجرای حکم حاضر باشد.

آقای مصطفایی گفته است که فکر نمی کرد که این حکم چنین به سرعت به اجرا در آید چون در این موارد از وکیل و یا خانواده فرد محکوم به اعدام برای حضور در جلسات صلح و سازش دعوت به عمل می آید که در این مورد چنین نشده است.

او گفت: “از لحاظ قانونی اجرای این حکم بر خلاف قانون است چون در زمانی که او مرتکب جرم شد سن او زیر هجده سال بود و از طرفی باید حکم اعدام به وکیل ابلاغ می شد اما این ابلاغ صورت نگرفته است.”

دروری دایک از عفو بین الملل نیز در این مورد به بخش فارسی بی بی سی گفت این سازمان نگران این استکه فردا حکم اعدام برای رضا حجازی که در سن پائین مرتکب قتل شده به اجرا در آید. او گفت که طبق قوانین بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک، اجرای حکم اعدام برای این افراد ممنوع است.

عفو بین الملل که از گروه های مدافع حقوق بشر است، می گوید دولت ایران در سال گذشته میلادی بیش از هر کشور دیگری (به استثنای چین) دست به اعدام افراد زده است.

ایران با وجود پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک، همچنان احکام اعدام را در مورد آنها صادر و اجرا می کند.

بی بی سی

یک نوجوان برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل گردید

بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان، امروز رضا حجازی نوجوانی که در سن ۱۵ سالگی به اتهام قتل دستگیر شده بود همراه با ۳ نفر دیگر جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان دستگرد منتقل شدند.

رضا حجازی یکی از نوجوانانی است که در سن ۱۵ سالگی به اتهام قتل در سال ۱۳۸۲ دستگیر شد. او امروز به سلول انفرادی جهت اجرای حکم اعدام منتقل گردید و بنابه گفته خانواده اش قرار است که ساعت ۰۴:۰۰ صبح روز سه شنبه ۲۹ مرداد ماه اعدام گردد.علیرغم اعتراضات بین المللی سازمانهای حقوق بشری ولی شاهرودی رئیس قوه قضائیه بی اعتنا به این اعتراضات دستور اجرای حکم اعدام او را صادر کرده است.

خاواده حجازی از تمامی انسان دوستان جهان و سازمانهای حقوق بشری استمداد می طلبد برای نجات جان نوجوانشان در ساعات باقی مانده اقدام فوری نمایند.

امروز همچنین ۳ زندانی دیگر به نامهای زیر برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.

۱.اصغر اسماعیلی ۲۵ ساله از بند ۲ زندان مکزی اصفهان

۲. مهدی کریمی از بند آموزشی زندان مرکزی اصفهان

۳. علی محمدی در حدود ۲۳ سال از بند ۴ زندان مرکزی اصفهان

لازم به یادآوری است بیژن شاه منصوری ۳۰ ساله، که حدود ۳ سال در بند ۴ زندان اصفهان زندانی بودو روز سه شنبه ۲۲ مردادماه به سلول انفرادی منتقل شده بود روز پنجشنبه ۲۴ مردادماه اعدام شد ولی از اعلام خبر آن توسط قوه قضائیه تا به حال خوداری شده است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

رضا حجازی پسری که در ۱۵ سالگی مرتکب جرم شده بود فردا ساعت ۴ صبح اعدام می شود

ساعت ۹ شب مورخ ۲۸/۵/۱۳۸۷ (امشب) در پی تماس تلفنی از پدر رضا حجازی شنیدم که قرار است فردا ساعت ۴ صبح رضا حجازی اعدام گردد اجرای حکم قصاص نفس این پسر ۲۰ ساله در حالی صورت می گیرد که تاکنون هیچگونه ابلاغی جهت اجرای حکم به اینجانب به عنوان وکیل رضا نشده است.

پرونده اتهامی سیدرضا حجازی متولد ۳۰/۴/۱۳۶۷ حکایت از این دارد که در تاریخ ۲۸/۶/۱۳۸۲ در حین نزاع چند نفر با یکدیگر فردی به نام وحید صادقیان چاقو خورده و به بیمارستان سپاهان منتقل و به محض ورود به بیمارستان فوت می نماید پزشکی قانونی علت فوت را بریدگی قلب و عوارض اصابت جسم برنده تعیین می گردد.

در ادامه تحقیقات سید رضا دستگیر و پس از تفهیم اتهام می گوید شب حادثه به اتفاق وحید و ابراهیم برای تفریح رفته بودیم پارک ایثارگران داشتیم بازی می کردیم نمی دانم ابراهیم به مقتول و دوستانش شن پاشید یا برعکس به همین جهت بین آنها دعوا شد دیدم که آنها دو نفر بودند یکی مقتول و یکی دیگر که او را نمی شناسم دارند کتک کاری می کنند من و دهقان رفتیم آنها را جدا کنیم که مرحوم وحید صادقیان با مشت به صورت من کوبید که من هم با چاقویی که همراه داشتم به سینه او زدم و وحید هم چند ضربه از پشت به کتف مقتول زد از طرفی موکل در جلسات مکرر رسیدگی، اذعان داشته که قصد قتل را نداشته است.

شعبه ۱۰۶ دادگاه عمومی جزایی اصفهان بر اساس شکایت و درخواست اولیاءدم مقتول به استناد بند ب ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی رضا را به قصاص نفس محکوم می کند. با اعتراض موکل نسبت به حکم صادره پرونده به شعبه ۲۸ دیوانعالی کشور مستقر در مشهد ارجاع و قضات شعبه بدون در نظر گرفتن سن موکل و اینکه ایشان می بایست در دادگاه اطفال محاکمه می گردید دادنامه صادره را تایید می نماید.

پرونده موکل جهت اجرای حکم به اجرای احکام ارسال می گردد که دادیار اجرای احکام جهت اعمال ماده ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مبنی بر استیذان در اجرای حکم، به دفتر ریاست محترم قوه قضاییه ارجاع که بازرسان ویژه ریاست محترم قوه قضاییه با گرفتن ایراداتی شکلی از جمله دعوت از اولیاء دم جهت برقرای صلح و سازش به اجرای احکام ارسال می نماید.

در صورتیکه اولیاء دم از قصاص گذشت ننمایند احتمال دارد که با موافقت ریاست محترم قوه قضاییه ، حکم صادره اجرا خواهد شد.

اجرای حکم اعدام رضا حجازی در حالی است که طبق ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک و بند ۶ ماده ۵ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که به تصویب کشورمان نیز رسیده و لازم الاتباع می باشد اعدام افرادی که در زمان ارتکاب جرم سنشان زیر ۱۸ سال می باشد ممنوع است.

وبلاگ محمد مصطفای

زمان مورد نیاز برای دسترسی به مواد مخدر در ایران: ۳۰ دقیقه

خبرنامه امیرکبیر: دکتر فریبرز فرشاد دبیرعلمی هفتمین همایش انجمن علمی داروسازان ایران اعلام کرد:‌ متوسط زمان دسترسی به مواد مخدر در ایران ۳۰ تا ۴۰ دقیقه است و حدود سه میلیون معتاد در کشور وجود دارد.‌

فرشاد در گفتگویی که از سوی انجمن علمی داروسازان ایران منتشر شد، افزود:‌ سوء استفاده از داروها و مواد روانگردان در ایران به صورت یک مساله جدی و عامل تهدید کننده سلامت آحاد جامعه درآمده است و زمانی به ابعاد فاجعه بیشتر آشنا می شویم که بدانیم متوسط زمان دسترسی به مواد ۳۰ دقیقه است.

وی اعلام کرد براساس آمار اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در سال گذشته بیش از ۸۰ هزار قرص اکستازی در ایران کشف شده است و براساس آمارهای رسمی حدود سه میلیون معتاد در کشور وجود دارد که با در نظر گرفتن اعضای چهار نفره برای هر خانواده و به صورت نسبی می توان می گفت حدود ۱۲ میلیون نفر از مردم ایران همه روزه به گونه ای در گیر بحران خانمان سوز اعتیاد هستند.

استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران افزود:‌ خلاء برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی کافی و نقش ضعیف رسانه ها و موانع و تابوهای فرهنگی و اجتماعی که بازگو کردن ابعاد فاجعه را محدود می کند ، مقابله با تهدید را دشوار و ناکارآمد می سازد.

اسماعیل احمدی مقدم دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر پیشتر شمار تخمینی معتادان کشور را بر اساس برآورد RSA انجام شده در مرکز داریوش در سال ۸۶، یک میلیون و ۱۶۰ هزار نفر عنوان کرده بود.

به گفته وی ، قطعا این آمار پس از جرم‌زدایی از اعتیاد و صدور کارت‌های درمان، در موقع مشابه کنونی در سال آینده، رسمی‌تر اعلام خواهد شد.

وی با بیان این که آمار دقیقی از شمار معتادان تفننی کشور وجود ندارد، تعداد این افراد را بر اساس تخمین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر خواند.

احمدی مقدم تصریح کرد:‌ مصوب شده است که هیچ دستگاهی، خارج از آماری که کمیته آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام می‌کند، آماری منتشر نکند.

وی همچنین درصد مصرف کنندگان قرص های روانگردان در کشور را نسبت به مواد مخدر ناچیز عنوان کرد و گفت:‌ دغدغه اصلی در عرصه مبارزه با مواد مخدر مصرف مواد مخدر از جمله کراک است.

در همین زمینه:

رئیس سازمان ملی جوانان گفت: آمار اعتیاد جوانان محرمانه است

نفیر مرگبار کراک در کوچه پس‌کوچه‌های شهر؛ گزارشی از افزایش اعتیاد به کراک در ایران

معاون وزیر آموزش‌ و پرورش: اعتیاد دانش‌آموزی را موجه نمی‌دانیم، آمار هم نمی‌گیریم

m۲.JPG

m۳.JPG

m۴.jpg

بیانیه تشکل اصلاح طلب دانشگاه قزوین در مورد دستگیری های اخی

خبرنامه امیرکبیر: تشکل دانشجویی اصلاح طلب دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین در بیانیه ای ضمن اعتراض به فشارها بر دانشجویان، به بی عملی احزاب اصلاح طلب در قبال برخوردها با دانشجویان اعتراض کرده و آن را ناشی از ماهیت غیر دموکراتیک آنان دانست. متن این بیانیه به شرح زیر است:

هراس من - باری - همه از مردن در سرزمینی ست

که مزد گورکن

از بهای آزادی آدمی

افزون باشد…

امروز نحوه ی رفتار حکومت با دانشگاه نمونه ی کوچک تر رفتار حکومت با ملت است. در حالی که مردم ایران این روزها شرایط بد اقتصادی و سیاسی را تجربه می کنند و روز به روز این تنگنا ها بیشتر می شود، جفاهای رفته بر دانشگاه، استاد و دانشجو نیز بیشترمی شود و هیچ نهاد حکومتی توضیحی در باب این مسئله نمی دهد و هیچ حزب اصلاح طلبی اعتراضی نسبت به این حق کشی ندارد بلکه سکوتی که پیش گرفته شده است که بیشتر در تأیید این سرکوب معنا می شود.

اگر ادعاهای دموکراتیک احزاب اصلاح طلب را در کنار عملش در دانشگاه ها بگذاریم، تناقضی حاصل خواهد شد که روح حاکم ایشان را درپیوند با روح حاکمین نشان خواهد داد. نتیجه مقایسه نیروهای حاکم و نیروهای اصلاح طلب در برخوردشان در قبال دانشگاه خبر از ماهیت غیر دموکراتیک اصلاح طلبان دارد، فریاد حقوق بشر کجا و دم بر نیاوردن در برابر لگد مال کردن دانشگاه کجا؟

این روزها دیگر خبر دستگیری گسترده دانشجویان کسی را تعجب زده نمی کند و شنیدن صدور احکام برای آنان نیز اخباری عادی تلقی می شود. دستگیری ۵ تن از دانشجویان زنجان، صدور حکم اعدام برای دانشجوی سنندجی، دستگیری دانشجویان در تبریز، تنها موارد سرکوب جنبش دانشجویی نیست، بلکه احکام، احضارها و تعلیق ها و برخوردهای خصمانه ی کمیته های انضباطی با دانشجویان کماکان در امتداد اراده ی آگاهانه، برای کشتن جنبش دانشجویی ادامه دارد.

براستی گناه دانشجویان چیست که اینچنین باید هزینه های سنگین بپردازند ؟ آیا دانشجویان که در کنار تحصیل به نقد حاکمیت می پردازند سزاوار چنین جفاهایی هستند؟!

در طی چند ماه اخیر ضربات سنگینی بر پیکره جامعه ی روشنفکری و آزادی خواهان جامعه ایرانی نیز وارد آمده است. روز ۲ مرداد ماه دکتر حبیب بهمنی به همراه سما بهمنی دو فعال حقوق بشر که از بندر عباس عازم کردستان جهت تهیه گزارشی شده بودند به همراه ۳ معلم کرد دستگیر و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات سنندج منتقل می شوند که ظرف چند روز گذشته به زندان مرکزی این شهر منتقل گشته اند. براستی دستگاه حاکمیت راچه شده که حتی اینچنین کسانی که کاملا به اقدامات مدنی پایبند بوده و به آن عمل نموده اند را بازداشت و در حبس نگه می دارند؟

در ایران ما همه ایرانیان از حقوق اجتماعی و آزادی در اهم معانی آن برخوردارند و فقط اکثریتی که دست بر قضا «خودی» نیستند و «دیگری» لقب گرفته اند نه آزادند و نه حقوق بشر دارند و نه حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برای آنان قابل تصور است.

ما فرزندان این ملت ،‌چشمان بیدار حاکمیت، در این روزگار سخت دردمندانه فریاد می کشیم از قضاوت تاریخ غفلت نورزید، مظلوم بر جایگاه حق نشسته است تاریخ هم ما و هم شما را به یاد خواهد آورد تاریخ به یاد می آورد چه کسی را پاس بدارد از تاریخ عبرت بگیرید .

تشکل دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه امام خمینی قزوین ضمن تبریک به جنبش دانشجویی و خانواده سه دانشجوی امیر کبیر بابت آزادی آنان، اعتراض خود را به برخوردهای پی در پی با دانشجویان اعلام می دارد، همچنین خواستار آزادی بی قید و شرط دو فعال حقوق بشر که انگیزه ای جز فعالیت های انسان دوستانه نداشته اند را دارد.

احضار عزت‌الله انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد به ‌دادسرا‌ی جنا

فارس: بازپرس جنایی تهران ۲ بازیگر معروف و یک کارگردان سینمای ایران به نام‌های عزت‌الله انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد را به دادسرای امور جنایی فراخواند.

شاملو بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران گفت: برای۲بازیگر به نام‌های عزت‌الله انتظامی و پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد ـ کارگردان ـ احضاریه صادر شده است.

وی درباره دلیل این احضاریه گفت: این افراد با ایجاد یک شماره حساب جمعی قصد در تلطیف احساسات عمومی را داشته تا مردم تحت تأثیر قرار گرفته و ‌برای یک مجرم و قاتل جانی ملاحظه به خرج دهند در صورتی که این فرد قاتل بوده و حکمش برابر قانون قصاص است.

شاملو افزود: یک روزنامه صبح در حرکتی با چاپ مطلبی در خصوص ابراز همدلی و حمایت روزنامه‌نگاران و بازیگران از یک قاتل جانی اقدام به ایجاد یک شماره حساب به نام این ۳ بازیگر کرده در حالی که این امر غیر قانونی بوده و به همین دلیل حکم مسدود شدن این حساب صادر شده است.

وی ادامه داد: «بهنود شجاعی» فردی که روزنامه‌ها و برخی از بازیگران به اشتباه از وی در حال حمایت هستند، فردی است که از روی عمد‌ مرتکب قتل‌ شده که به پرونده وی نیز رسیدگی شده و ‌به قصاص محکوم شده است.

شاملو در خصوص این موضوع که آیا خانواده مقتول از بهنود تقاضای دیه کرده‌اند، گفت: خانواده مقتول در تمام مراحل رسیدگی به پرونده تقاضای اجرای حکم قصاص را داشته‌اند و حاضر به هیچ‌گونه گذشتی نیستند.

رادیو فردا: احضار سه سینماگر ایرانی به اتهام جمع آوری دیه

بازپرس جنایی تهران، عزت الله انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد، سه سینماگر ایرانی را به اتهام جمع آوری دیه برای بهنود شجاعی احضار کرد.

محمد حسین شاملو، بازپرس شعبه شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران، درباره دلیل احضار این دو بازیگر و کارگردان به خبرگزاری فارس گفت: «این افراد با ایجاد یک شماره حساب جمعی، قصد در تلطیف احساسات عمومی را داشتند تا مردم تحت تأثیر قرار بگیرند و برای یک مجرم و قاتل جانی ملاحظه به خرج دهند. در صورتی که این فرد قاتل بوده و حکمش برابر قانون قصاص است.»

اشاره بازپرس شعبه شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران به بهنود شجاعی است که در سن ۱۷ سالگی در جریان نزاع دسته جمعی مقابل ونک پارک مرتکب قتل شد و به اعدام محکوم شد.

او دو بار تا آستانه اجرای حکم پیش رفت، ولی هر بار با دستور رییس قوه قضاییه مهلت گرفت تا برای جلب رضایت اولیای دم مقتول تلاش کند.

برخی از گزارش ها پیش از این از رضایت اولیای دو مقتول حکایت داشت.

خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، نیز گزارش داده که بازپرس جنایی تهران در خصوص این موضوع که آیا خانواده مقتول از بهنود تقاضای دیه کرده اند، گفت: «پدر و مادر احسان (مقتول پرونده) مدعی هستند که هیچ گاه تقاضای دیه نکرده‌ اند و تنها خواهان مجازات بهنود هستند.»

این در حالی است که محمد مصطفایی، وکیل مدافع بهنود شجاعی، به رادیو فردا گفت که این سه هنرمند پیشتر به دیدار خانواده اولیای دم پرونده بهنود شجاعی رفته و از آنها خواسته بودند، مجازات قصاص را به دریافت دیه تبدیل کنند.

به گفته او، خانواده اولیای دم بهنود شجاعی نیز با اعلام رضایت از وی تقاضای قصاص را به دریافت دیه تغییر داده بودند.

در پی این درخواست خانواده اولیای دم پرونده، هفته گذشته در محل برگزاری کنسرت شهرام ناظری، عزت الله انتظامی با اعلام شماره حسابی از مردم خواست برای نجات بهنود شجاعی از اعدام کمک کنند.

محمد حسین شاملو درهمین ارتباط گفت که یک روزنامه صبح در حرکتی با چاپ مطلبی در خصوص ابراز همدلی و حمایت روزنامه نگاران و بازیگران از یک قاتل جانی، اقدام به ایجاد یک شماره حساب به نام این سه بازیگر کرد، در حالی که این امر غیر قانونی بوده و به همین دلیل، حکم مسدود شدن این حساب صادر شده است.

وی ادامه داد: «بهنود» فردی که روزنامه ها و برخی از بازیگران به اشتباه از وی در حال حمایت هستند، فردی است که از روی عمد مرتکب قتل شده که به پرونده وی نیز رسیدگی شده و به قصاص محکوم شده است.

در این میان، محمد مصطفایی ضمن غیر قانونی دانستن ورود دادسرای جنایی به این پرونده گفت: «در هیچ کجای کتاب قانون، اقدام برای تهیه دیه و آزادی یک متهم، جرم شناخته نشده است.»

حکم قصاص برای بهنود شجاعی و دیگر محکومان به اعدامی که به دلیل ارتکاب به جرم در زیر سن ۱۸ سال در حالی صادر شده است که تهران در سال ۱۳۷۲ کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفت و در سال ۱۳۵۴ به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی پیوست.

در هر دو سند بین المللی، به صراحت، دولت ها از اعمال مجازات مرگ برای اطفالی که در زمان ارتکاب جرم سن آنها کمتر ۱۸ سال بوده است، منع شده اند.

منع این مجازات غیر قابل برگشت به زندگی، در ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و شورای نگهبان در نظریه خود هیچ گونه ایراد شرعی بر این ماده قانونی وارد نیاورده است.

محاکمه دادگستری ایران برای مجازات افراد کمتر از ۱۸ ساله ای که مرتکب قتل شده اند، به ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی استناد می کنند.

براساس این ماده قانون مجازات اسلامی، اطفال در صورت ارتکاب جرم از مسئولیت کیفری مبرا هستند.

اما بر اساس تبصره این ماده قانون مجازات اسلامی، طفل به کسانی اطلاق می شود که به سن بلوغ نرسیده اند و از سوی دیگر، طبق قانون مدنی ایران، سن بلوغ برای پسر ۱۵ سال قمری و برای دختر نه سال قمری تعیین شده است.

رها بختیاری

رادیو فردا

فریده غایب، نفیسه آزاد و سارا لقمانی از بازداشت شدگان روز همبستگی زنان

صبح امروز (دوشنبه بیست وهشتم مرداد) جلسه رسیدگی به پرونده برخی از بازداشت شدگان مراسم بزرگداشت ۲۲ خرداد، روز همبستگی زنان؛ در شعبه یک دادیاری وی‍ژه امنیت دادگاه انقلاب برگزار شد.

در این جلسه به پرونده فریده غایب؛ نفیسه آزاد و سارا لقمانی رسیدگی شد که اتهام اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پلیس از سوی بازپرس به آنان تفهیم و قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی برای هر کدام از آنان صادر شد.

این در حالیست که دو روز پیش و طی تماس تلفنی که از سوی دادیاری امنیت با این افراد شده بود مسئولین دادگاه اظهار داشته بودند که آنان برای باز پس گرفتن مدارک شناسایی خود و ضامن هایشان به دادگاه مراجعه کنند. اما بعد از حضور در دادگاه با جلسه بازپرسی و تفهیم اتهام مواجه شدند.

به گقته مینا جعفری وکیل پرونده های این افراد اولا احضار تلفنی غیر قانونی است و دوم اینکه آنان برای گرفتن مدارک خود به دادگاه فراخوانده شده بودند و نه بازجویی و تفهیم اتهام.

جعفری اظهار داشت برخورد غیر قانونی مسئولان دادگاه در حالی صورت گرفته است که وی برای استرداد مدارک شناسایی موکلان خود یا حداقل گرفتن رسید از سوی دستگاه قضایی بارها اعتراض و شکایت کرده است اما به هیچ نتیجه ای نرسیده است.

وکیل دستگیر شدگان ۲۳ خرداد همچنین اظهار داشت رسیدگی به اتهامات عنوان شده (اخلال در نظم عمومی و تمرد مقابل پلیس) در صلاحیت دادگاه انقلاب نبوده و دادگاه های عمومی و عادی مسئول رسیدگی به این پرونده ها هستند.

در تاریخ بیست وسوم خرداد ۸۷ قرار بود برنامه ای به مناسبت بزرگداشت ۲۲ خرداد روز همبستگی زنان در گالری راه ابریشم برگزار شود که نه تن از فعالان جنبش زنان ( نسرین ستوده؛ ژیلا بنی یعقوب؛ جلوه جواهری؛ ناهید میرحاج؛ فریده غایب؛ سارا لقمانی؛ عالیه مطلب زاده؛ آیدا سعادت و نفیسه آزاد) توسط پلیس امنیت دستگیر و به بازداشتگاه وزرا منتقل شدند که ساعاتی بعد با گرفتن مدارک شناسایی آنان و ضامن هایشان آزاد شده بودند.

مدرسه فمینیستی

صدور قرار ۵۰ میلیون تومانی به جرم شرکت در مراسمی که برگزار نشد

صبح امروز (دوشنبه بیست وهشتم مرداد) شعبه یک دادیاری وی‍ژه امنیت دادگاه انقلاب جلسه رسیدگی پرونده برخی از بازداشت شدگان مراسم بزرگداشت ۲۲ خرداد ،روز همبستگی زنان را به روشی غیر قانونی برگزار کرد و صدور ۵۰ میلیون تومان قرار کفالت به جرم شرکت در مراسمی که هرگز برگزار نشد نتیجه آن بود.

بیست وسوم خرداد نه تن از فعالان جنبش زنان مقابل گالری راه ابریشم دستگیر و به بازداشتگاه وزرا منتقل شدند. این نه نفر که برای شرکت در مراسمی به مناسبت ۲۲ خرداد روز همبستگی زنان ایران به گالری راه ابریشم آمده بودند و از لغو برنامه اطلاعی نداشتند مقابل گالری و در خیابان دستگیر شدند.

آنها پس از سپری کردن چند ساعت در سلول های بازداشتگاه وزرا بدون مجوزبازجویی و در نهایت به قید ضمانت و اخذ مدارک شناسایی ضامن ها بدون آنکه هیچ گونه رسیدی در مقابل مدارک به آنها بدهند آزاد شدند.

چند روز پیش دادیاری امنیت ویژه با برخی از این ۹ نفر تماس تلفنی داشت:”دوشنبه ۹ صبح به دادگاه انقلاب بیایید تا مدارک را که به عنوان ضمانت گذاشته بودید ،تحویل بگیرید.”

اما جلسه روز دوشنبه برخلاف وعده مسئولان دادگاه انقلاب ؛ جلسه تفهیم اتهام بود که به عقیده مینا جعفری وکیل پرونده های این افراد اولا احضار تلفنی غیر قانونی است و دوم اینکه اینها برای گرفتن مدارک خود به دادگاه فراخوانده شده بودند و نه بازجویی و تفهیم اتهام.

به اعتقاد مینا جعفری رسیدگی به اتهامات عنوان شده(اخلال در نظم عمومی و تمرد مقابل پلیس) در صلاحیت دادگاه انقلاب نبوده و دادگاه های عمومی و عادی مسئول رسیدگی به این پرونده ها هستند.

از سوی دادیاری ویژه امنیت قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی به اتهام اخلال در نظم عمومی و تمرد در مقابل پلیس برای سارا لقمانی ،نفیسه آزاد و فریده غائب تعیین شد. که با برعهده گرفتن این کفالت از سوی دوستان و بستگان این افراد ،آنها مدارک شناسایی خود را از دادگاه انقلاب بازپس گرفتند. در این جلسه گفته شد پرونده ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار و آیدا سعادت ،فعال حقوق زنان با بقیه متهمان این پرونده متفاوت است و به صورت جداگانه رسیدگی خواهد شد.

آیدا سعادت با دریافت احضاریه کتبی فردا صبح به دادگاه می رود.

ناهید میرحاج، ، نسرین ستوده،عالیه مطلب زاده و جلوه جواهری از دیگر بازداشت شدگان روز ۲۳ خرداد هستند که هنوز دادگاه انقلاب برای رسیدگی به پرونده آنها اقدامی نکرده است.

“در بیست و سوم خردادماه قرار بود تعدادی از فعالان جنبش زنان در گالری راه ابریشم تهران سالروز ۲۲ خرداد ،روز همبستگی زنان را گرامی بدارند اما آنها هنگام مراجعه به این گالری با درهای بسته و حضور نیروهای انتظامی و امنیتی و ممانعت شان برای برگزاری این نشست مواجه شدند . این در حالی است که پیش از این مدیریت این گالری فرهنگی موافقت خود را با بر گزاری این مراسم اعلام کرده بود اما با فشار نیروهای انتظامی و امنیتی مجبور شد درهای گالری را بر میهمانان و سخنرانان این مراسم ببندد.”

کمیته هماهنگی برگزاری مراسم روزهمبستگی زنان برای تغییر قوانین تبعیض آمیز در اطلاعیه ای خطاب به مردم ایران بویژه زنان اعلام کرده بود : “مقامات مسوول در تمام دوسال گذشته از دادن مجوز به فعالان جنبش زنان برای برگزاری تجمع مسالمت آمیز خودداری کرده اند و هرگونه تجمع محدود آنها را نیز مورد حمله و ضرب و شتم قرار داده اند و حتی در برخی از موارد مانع برگزاری هرگونه گردهمایی این فعالان در خانه های شخصی شان شده اند.ما متاسفیم که نیروهای امنیتی از برگزاری یک مراسم آن هم با حضور جمع محدود صد و پنجاه تا دویست نفره و در یک محیط سربسته به وحشت می افتند و از برگزاری آن ممانعت می کنند.”

کانون زنان ایرانی

از «مدیریت جهان» تا افتضاح تمام‌عیار کاروان ورزشی ایران در پک

با سپری شدن نهمین روز از المپیک پکن متاسفانه می‌توان گفت که کاروان ورزشی کشور عزیزمان ایران به «ناکام بزرگ» المپیک بیست و نهم تبدیل شده و در حقیقت یک افتضاح [لغتنامه دهخدا: رسوایی] تمام‌عیار را به بار آورده است.

به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز، با آن که هنوز نتایج مسابقات وزنه‌برداری، کشتی آزاد و تکواندو معلوم نشده و کاروان ورزشی ایران در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است بتواند در جریان این رقابت‌ها به یکی دو مدال (ولو برنز) دست پیدا کند؛ اما هیچ چیز قادر نیست این واقعیت را کتمان نماید که المپیک پکن برای ایران یک رسوایی آشکار بوده است.

طی ۹ روز گذشته در حالی ۵۲۱ مدال در میان قهرمانان رشته‌های مختلف توزیع شده و کشورهایی نظیر چین و آمریکا به ۶۱ و ۶۵ مدال دست پیدا کرده‌اند که کاروان ایران در تمام رشته‌ها از پرتاب دیسک گرفته تا جودو، قایقرانی، تیر و کمان، بدمینتون، بسکتبال، شنا، دوچرخه‌ سواری، کشتی فرنگی و… با شکست‌های حیرت‌آور مواجه بوده است. امیدداران کسب مدال برای ایران یکی یکی حذف شده‌اند و افرادی که انتظار می‌رفت شگفتی‌ساز باشند جز شکست سنگین چیزی به بار نیاورده‌اند. سخن تنها بر سر دریافت «مدال» نیست؛ کاروان ایران در اکثر رشته‌ها حتی عملکرد قابل تحسینی نیز نداشته است.

تیم پنج نفره کشتی فرنگی ایران با سه مدالیست سال ‪ ۲۰۰۷جهان و به رغم برخورداری از یک ستاره بلامنازع بین‌المللی؛ «ناکام بزرگ» المپیک پکن نام گرفت و با کسب عنوان پنجم در وزن ‪۵۵ کیلوگرم، یازدهم در ۶۶ کیلوگرم، یازدهم در ۸۴ کیلوگرم، شانزدهم در ۹۶ کیلوگرم و پانزدهم در ۱۲۰ کیلوگرم به کار خود پایان داد. ناکامی کشتی فرنگی که جامعه ورزشی کشور امید زیادی به آن بسته بودند نه تنها «افتضاح» ایران در المپیک پکن را تشدید کرد که حتی موجودیت کشتی ایران در سطح بین‌المللی را نیز زیر سئوال برد. البته هیچ کدام از مسئولین ورزش کشتی به این سئوال پاسخ نمی‌دهند که چرا تیم قدرتمند کشتی فرنگی ایران در المپیک پکن پرپر شد و با نتیجه‌ای به مراتب ضعیف‌تر از المپیک ‪۲۰۰۴ آتن به کار خود پایان داد؟ واقعاً چرا فرانسه که جایی در بین کشورهای صاحب کشتی جهان ندارد از المپیک پکن دو مدال طلا و برنز به دست می‌آورد و ایران با ستاره‌ای به نام «حمید سوریان» و دو مدالیست دیگر سال ۲۰۰۷ به نام‌های «سامان طهماسبی» و «قاسم رضایی» مطلقاً دست خالی به خانه باز می‌گردد؟

در زمینه بسکتبال نیز با آن که ایران برای نخستین‌بار توانست تیم بسکتبال خود را به المپیک بفرستند و این موضوع البته جای افتخار دارد؛ اما واقعیت تلخ آن است که تیم ایران به «زنگ تفریح» سایر تیم‌ها تبدیل شد. تیم بسکتبال ایران پیش از اعزام به پکن حداقل ‪ ۲۵بازی تدارکاتی انجام داد و در مسیر اردوی پرهزینه خود از کشورهای ایتالیا، استونی، صربستان، استرالیا و آمریکا دیدار کرد؛ با این حال در پکن نتوانست حتی یک بازی قابل قبول ارایه کند.

چنین وضعیتی البته در عرصه جودو نیز مشهود بود. تا آن جا که «محمدرضا رودکی» جودوکار فوق سنگین ایران که پرامیدترین جودوکار کشورمان محسوب می‌شد در دیدار رده‌بندی وزن به اضافه ‪ ۱۰۰کیلوگرم در کمتر از یک دقیقه مغلوب حریف کوبایی خود شد و پرونده این رشته نیز نهایتاً بدون هیچ مدالی بسته شد.

وضعیت سایر رشته‌ها البته به مراتب از جودو بدتر بود. «هما حسینی» پرچمدار کاروان ایران که اظهارات ضدآمریکایی او بازتاب بسیاری پیدا کرد در گروه خود بین چهار نفر چهارم شد. بدمینتون‌باز ایرانی در همان مسابقه اول حذف شد و یکی از دوچرخه‌سواران ایرانی حتی نتوانست از خط پایان عبور کند. پرتاب دیسک هم هیچ نتیجه‌ای نداشت. و البته شناگر ایرانی نیز در اتفاقی که بالاخره معلوم نشد چه بوده است؛ حتی از حضور در میدان مسابقه خودداری کرد! جالب آن است که رسانه‌های غربی تاکید می‌کنند وی به دلیل حضور یک ورزشکار اسرائیلی از مسابقه انصراف داده است اما مقامات ورزش ایران به دلیل نگرانی از مجازات‌های مقامات المپیک به شدت این مساله را تکذیب می‌کنند.

این همه در حالی است که به گفته کارشناسان ورزش؛ کاروان ایران در زمینه «وزنه‌برداری» بدون حضور رضازاده شانس چندانی ندارد، تیم ملی «کشتی آزاد» ایران ضعیف‌ترین تیم از نوع خود در سال‌های اخیر است و هادی ساعی، عضو شورای شهر تهران و قهرمان «تکواندو» ایران نیز بیشتر در هیات یک سیاستمدار عازم پکن شده است. بگذریم از رشته‌هایی چون «پرتاب وزنه»، «تنیس روی میز»، «دومیدانی» و «بوکس» که هیچگاه ورزش بومی ایران نبوده و نقطه قوت کاروان‌های جمهوری اسلامی نیز محسوب نشده‌اند.

خبرنگار شهاب‌نیوز می‌افزاید: اکنون سئوال اصلی این است که چه عامل یا عواملی باعث شده است نتایج کاروان ورزشی ایران به گفته آقای کفاشیان دبیر کمیته ملی المپیک یک «فاجعه» باشد؟ چه مسائلی باعث شده است که به رغم تمام تلاش‌های صورت گرفته، المپیک پکن به یکی از بدترین المپیک‌های تاریخ ورزش ایران تبدیل شود؟ بدون شک مقصر دانستن ورزشکاران عزیز کشورمان که در پکن از جان مایه گذاشتند نوعی کم‌لطفی و کوتاه‌نگری است؛ با این وصف واقعاً چرا کاروان ورزشی ایران چنین رسوایی‌ای را به بار آورده است؟

مطمئناً پاسخ به این سئوال ظاهراً پیچیده، چندان دشوار نیست. مشکل ایران در اغلب زمینه‌ها از جمله ورزش در درجه اول مشکل «مدیریت» است؛ مشکلی که مطلقاً و تحت هیچ شرایطی با تبلیغات، سخنرانی‌های امیدبخش، تحقیر منتقدین و متهم کردن آن‌ها به کارشکنی برطرف نخواهد شد. همین مشکل بزرگ است که باعث می‌شود ایران در جریان المپیک پکن بیشترین سرمایه‌گذاری مالی را نسبت به المپیک‌های قبلی انجام دهد، در برخی رشته‌ها تیم‌هایی بی‌بدیل و پرستاره را عازم میدان نماید و بیشترین تبلیغات را انجام دهد؛ اما در مقابل یکی از بدترین نتایج را به دست بیاورد. مروری بر رسانه‌های ورزشی طی یک سال گذشته نشان می‌دهد که چگونه منتقدان نسبت به خانه‌نشین کردن افراد خبره، دادن صندلی‌های تعیین ‌کننده به افراد ناکارآمد و رویکردهای کهنه مدیریتی در برخی فدراسیون‌ها و رشته‌های ورزشی هشدار داده بودند؛ اما این هشدارها به کارشکنی، تضعیف ورزش، سیاه‌نمایی و … تعبیر شد!

خبرنگار شهاب‌نیوز در پایان آورده است: دکتر محمود احمدی‌نژاد تاکنون بارها از نحوه مدیریت جهان انتقاد کرده و تاکید کرده است که برنامه‌های کارآمدی برای «مدیریت جهان» دارد. وی سال ۸۷ را نیز سال فعالیت در عرصه «مدیریت جهان» خوانده است. اکنون می‌توان این سئوال را پرسید که چرا دولت جناب آقای احمدی‌نژاد قبل از تلاش برای مدیریت جهان، تلاش نمی‌کند که ورزش ایران را مدیریت کرده و مشکلات بعضاً مزمن و ریشه‌دار این حوزه را یک بار برای همیشه برطرف نماید؟ همچنان که می‌توان این سئوال را مطرح کرد که چرا طی ۴ سال گذشته ورزش ایران این گونه عقبگرد داشته و نتایجی به مراتب بدتر از المپیک آتن را به دست آورده است؟

شهاب نیوز

شیرین عبادی از خبرگزاری ایرنا شکایت کرد

شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل اعلام کرد به دلیل ایراد اتهام خروج از اسلام به دخترش، علیه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، شکایت کرده است.

خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، ماه گذشته به نقل از فردی که او را یک «منبع آگاه» نامید، نوشت که «دختر شیرین عبادی حدود یک سال است که به عضویت فرقه ضاله بهاییت گرویده است.»

خانم عبادی و دخترش نرگس توسلیان این اتهامات را رد کردند و اعلام کردند هر دو شیعه اثنی عشری هستند.

برنده جایزه صلح نوبل و رییس کانون مدافعان حقوق بشر ایران گفت او و خانواده اش افتخار می کنند که شیعی مذهب اند و به عنوان یک شیعه برای اینکه نشان بدهد اسلام دین مدارا و ملاطفت است، دفاع از حقوق شهروندی بهاییان را قبول کرده است.

بر اساس قانون مجازات اسلامی، اتهام خروج از دین اسلام در صورت اثبات اعدام است و بسیاری از فعالان حقوق بشر اظهار نگرانی کرده اند که تبلیغات و اتهام زدن های رسانه های وابسته به دولت می تواند خطرات جانی برای آنها بدنبال داشته باشد.

خانم عبادی پیشتر نسبت به فقدان تامین جانی و ارسال پیام های تهدید آمیز به منزل خود اعلام خطر کرده بود که بدنبال آن محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی، خواستار مراقبت بیشتر ماموران امنیتی از جان این برنده جایزه صلح نوبل شد.

هنوز مشخص نیست که آیا به درخواست شکایت شیرین عبادی در یک دادگاه عادلانه رسیدگی خواهد شد ولی پیش از این، شکایت بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی از رسانه های دولتی و یا نزدیک به ولی فقیه جمهوری اسلامی رد و یا پرونده آنها با صدور احکام خفیف بسته شده بود.

پذیرفتن وکالت هفت متهم بهایی

پیش از این شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، در گفت و گو با رادیو فردا در پاسخ به این پرسش که علت اتهام های ایرنا به او چیست، به بازداشت هفت نفر از بهاییان در چند ماه قبل اشاره کرده و گفته بود: «به دنبال مراجعه خانواده های بهاییان بازداشت شده به دفتر کار من و درخواست برای دفاع کانون مدافعان حقوق بشر از آنان، از سوی کانون به من و همکارانم، آقایان عبدالفتاح سلطانی و اسماعیل زاده، ماموریت داده شد تا وکالت آنان را بر عهده بگیریم.»

خانم عبادی می گوید:« این موضوع باعث ایجاد نگرانی در بین برخی ازمقام های قضایی شد و آنان ترسیدند که اگر من در پرونده دخالت کنم، داستانی مشابه زهرا کاظمی یا قتل های زنجیره ای یا زهرا بنی یعقوب پیش آید و سرو صدایی به پا شود که نتوانند حقیقت را از همه مردم مخفی کنند.»

خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، در خبر خود آورده بود: «شیرین عبادی در تلاش است تا با این محمل و با ادعای تهدیدات احتمالی علیه خانواده خود، دریافت امکانات مضاعف از غرب برای خود و دخترش را میسر نماید.»

این خبرگزاری جمهوری نوشته بود: «طی یک سال گذشته، شیرین عبادی حجم وسیعی از اقدامات خود را بر تطهیر فرقه ضاله و وابسته بهاییت متمرکز نموده است تا آنجا که تحرکات مشکوک وی چندی پیش از سوی بیت العدل اعظم بهاییان مستقر در اسرائیل مورد تقدیر قرار گرفت.»

خانم عبادی در خصوص دلیل پذیرش وکالت این افراد گفته است: «ما بر این اعتقاد هستیم که بهاییان نیز مانند هر متهم دیگری می توانند وکیل داشته باشند و این امر به منزله تایید افکار آنان نیست.»

وی افزود: «وقتی که یک وکیل از یک قاتل و یا از یک قاچاقچی در دادگاه دفاع می کند، شریک جرم او نمی شود. در مورد متهمان سیاسی نیز به همین گونه است.»

وی دفاع از یک متهم سیاسی را به منزله همسویی با او ندانست و گفت:« این موضوع از باب اعتقاد به آزادی بیان و عقیده است.»

خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، در حالی خبر گرویدن دختر شیرین عبادی به بهائیت را منتشر کرد که پیش از این به دلیل انتشار اخباری از این دست، از جمله مرتبط دانستن یکی از فعالان حقوق زن به یک گروه مسلح، ناچار به درج تکذیب نامه شد.

برخی از کارشناسان امور رسانه ای می گویند که پس از آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، این خبرگزاری به رسانه ای جناحی تبدیل شده و اقدام به انتشار اخبار و گزارش هایی در مورد فعالان اجتماعی و سیاسی کرده که تکذیب و انتقاد آنان را از این رسانه به دنبال داشته است.

رادیو فردا

دفن اجساد حیوانات در محوطه دانشگاه علوم پزشکی

بازپرس جنایی تهران از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی ایران خواست تا درخصوص دفن غیر اصولی کیسه حاوی حیوانات آزمایشگاهی توضیح لازم را بدهند.

به گزارش فارس، عصر روز پنج‌شنبه ۲۴ مـرداد سـال‌جاری عده‌ای از شهروندان طی برقراری تماس با ماموران مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران بزرگ مدعی شدند از درون یک محوطه بوی تعفن به مشام می‌رسد. ماموران با حضور در صحنه واقع در حاشیه اتوبان همت جنب دانشگاه علوم پزشکی ایران دریافتند از داخل یک چاه با کاربری نـامـشـخـص بـوی تـعـفـن بسیار شدیدی به مشام می‌رسد.

اصغرزاده بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در خصـوص ایـن پـرونـده گفـت: بـا کمک ماموران آتش نشانی، یک کیسه گونی شکل خون آلود از داخل این چاه به بیرون کشیده شد که پیش از باز شدن آن احتمال وجود یک جسد در آن قوت گرفت. وی ادامه داد: گونی مورد نظر باز شد اما مشخص شد درون آن تعداد زیادی خوکچه هندی، موش و خرگوش مرده وجود دارد که به طور نامشخص و بی‌دلیل در این محل رها شده است. اصغرزاده گفت: با بررسی بیشتر مشخص شد این حیوانات متعلق به آزمایشگاه دانشگاه علوم پزشکی ایران بوده و بدون رعایت اصول بهداشتی در این محل رها شده‌اند.

وی ادامـه داد: در حـال حـاضـر تحقیقات برای آنکه مشخص شود این نوع دفن ،کار همیشگی این افراد بوده و یا صرفاً این بار برای فرار از دادن عوارض مربوط به دفن زباله‌های غیر بهداشتی، دست به این‌گونه دفن این حیوانات زده‌اند ادامه دارد. بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران گفت: مسئولان دانشگاه علوم پزشکی ایران باید پاسخگو باشند که به عنوان مرجعی برای مبارزه با بیماری، خود به انتشار بـیـماری اقدام کرده‌اند و اقدامشان مغایر اصول بهداشت عمومی بوده است.

روزنامه آفتاب یزد