۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

استمداد همسر ارژنگ داودی از سازمانهای حقوق بشری

زندگى- حقوق آن و نقض آن در ایران و جهان

انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

استمداد همسر مهندس ارژنگ داودی از سازمانهای حقوق بشری برای نجات جان همسرش

با یاد خدا ، بنام عشق ، بنام خرد ، بنام انسان ، بنام آزادی ، بنام اخلاق
دبیر کل محترم سازمان ملل ، کمیسر عالی سازمان حقوق بشر ، ریاست سازمان عفو بین الملل ، ...

موضوع : آقای ارژنگ داودی ، معلم ، شاعر ، نویسنده ، زندانی سیاسی – 48مین روز اعتصاب غذا

با تقدیم سلام و احترام
باستحضار میرساند آقای ارژنگ داودی ، مدیر مجتمع علمی – فرهنگی پرتو حکمت در تاریخ 18/8/82 دستگیر شده و باتهام !؟ تشکیل و اداره جنبش آزادی ایرانیان ، سازماندهی فعالان و محکومان سیاسی کشور و نوشتن مانیفست جمهوری سکولار به چندین سال زندان محکوم گردیده اند . بکار بردن عبارت چندین سال به این دلیل می باشد که با وجود سپری شدن 5 سال از دوران محکومیت ، حکم صادره هنوز به ما ابلاغ نشده و درک ما از سالهای محکومیت ایشان به صحبتهای شفاهی قاضی و مدیر دفتر وی مریوط میشود که تا 20 سال نیز ذکر شده است .

نوشتن مصیبتها و شکنجه هایی که در حین بازجویی به ایشان وارد آمده است و نیز نگهداری در بین اشرار و قاچاقچیان ، مآلا" تبعید به بندرعباس از درد جانکاهی که هم اکنون نیز گرفتار آن هستند نمی کاهد . کاهش شدید بینایی ، دردهای مفرط ناحیه کتف چپ و زانوی پای راست ، پاره شدن پرده گوش چپ و همچنین خونریزی از لثه ها که هنوز هم گریبانگیرش هستند روزهای تلخ آن زمان را همیشه یادآوری می نماید که حتی مسئولین حاضر نشدند به هزینه شخصی و گزاف ، امکانات معالجه را فراهم آورند .

علاوه بر صدمات جسمی ، جهت به زانو درآوردن و مستأصل نمودن ایشان از هیچ کوششی فروگذار ننموده تمام مدارک و اسنادی که حتی به پرونده هم مربوط نمیشد ضبط نموده و تنها بعد از 5 سال ، بامشقت موفق به استرداد شناسنامه شدیم.
غم انگیزتر اینکه با وجود پلمب شدن محل کار و سکونت ، آنجا فروخته شده است و این مسئله پس از پیگیری و اصرار جهت مراجعه به منزل بعنوان برداشتن لباس و وسایل شخصی معلوم گردید و طی مراجعات مکرر به دادگاه انقلاب متأسفانه تاکنون هیچ جواب روشن و واضحی دریافت نکرده و به صور مختلف از زیر بار موضوع شانه خالی کرده و هر کدام گناه را به گردن دیگری می اندازد .

آفای ارژنگ داودی از سال 82 تاکنون از بازداشتگاه اولیه به زندان اوین ، از اوین به زندان رجایی شهر ، از رجایی شهر به زندان بندرعباس ، از بندرعباس به اوین ، از اوین به رجایی شهر منتقل شده اند یعنی جمعا" 5 بار زندان ایشان را عوض کرده و تمام بندها و سالنها و سلولهای انفرادی را تجربه کرده اند و در میان جانیان بالفطره ، منحرفین اخلاقی ، قاتل ، سارق مسلح ، کلاهبردار ، شرور و ... نگاهداری شده اند بطوریکه بطور متوسط ایشان هر 5 هفته یکبار جابجا شده اند و این یعنی شکنجه مستمر وظلم فاحش .

بالاخره جهت اعتراض به رأی غیرقانونی ، پس از مشورت با چند وکیل ، لایحه ای بمنظور اعاده دادرسی تنظیم گردید ولی افسوس موانعی که سر راه ما قرار داده اند تمام شدنی نیستند چون بدلیل عدم ابلاغ رأی و عدم تحویل یک رونوشت از آن به ما که حق قانونی و شرعی متهم می باشد امکان ارسال لایحه را به دیوانعالی کشور جهت رسیدگی مجدد به پرونده ناممکن ساخته و دوباره تمام امیدهای ما را به یأس تبدیل نمودند .

بدینترتیب بدلیل ظلمهای آشکاری که بشرح فوق باستحضار رسید و علیرغم مراجعات مکرر به مقامات قضایی و امنیتی هیچ کس جوابگوی آن نبود ایشان از تاریخ 30/1/87 در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند در تاریخ 8/2/87 یعنی پس از 10 روز از شروع اعتصاب ، مسئولین زندان اوین به جای رسیدگی به درخواست مشروع و قانونی ایشان و انعکاس موضوع به مقامات مربوط بر اساس یک دستور بی نام و بدون امضاء ، وی را به زندان رجایی شهر انتقال دادند و در حال حاضر در بند 6- سالن 16 بین 210 نفر جانی و ... که هیچ سنخیتی با جرم ایشان ندارد در فضایی که در رژیم پیشین به 35 نفر اختصاص داشت ، نگهداری میشود .

اینک پس از گذشت 48 روز از شروع اعتصاب غذا ، در طول اینمدت از سوی مسئولان زندان نه تنها کمترین توجهی به سلامت و درخواست ایشان نگردیده بلکه به بهانه جرم بودن اعتصاب غذا ، تهدید به پرونده سازی و اعزام به دادگاه نیز شده اند ، مگر جرم اعتصاب غذا اگر هم مجازاتی داشته باشد مرگ است .

آیا اینگونه استنباط نمیشود که مسئولین از برملا شدن مراحل رسیدگی و صدور حکم وحشت دارند ؟ بغیر از این است که دلایل اتهام کاملا" بی اساس و دقیقا" در تضاد با اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد ؟ آیا بدلیل اشتباهات فراوانی که در طی رسیدگی به پرونده مرتکب شده اند در صدد خفه کردن صدای ایشان و خدای نکرده حذف ایشان نیستند تا خطاهای خود را بپوشانند ؟
با این تفاسیر بعنوان یک انسان عاجزانه تقاضا دارم با توجه به شرایط بسیار نامساعدی که آقای ارژنگ داودی در حال حاضر دارند و روز بروز خطرناکتر هم میشود و شدیدا"سلامتی و جان ایشان تهدید میشود به وضعیت ایشان رسیدگی فوری و درخواستهای مشروع و قانونی وی مورد بررسی قرار گیرد و امکانات آزادی ایشان فراهم گردد.

زنده باد آزادی
مرده باد استبداد
نازنین داودی همسر آقای ارژنگ داودی
15/3/87

به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیر کل سازمان ملل آقای بان کی مون
کمیساریای عالی حقوق بشر خانم لوئیز آربور
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

هیچ نظری موجود نیست: