۱۳۸۷ خرداد ۲۴, جمعه

همه با هم تا رهايی ميهن

پريش پاهكين

اينك كه زمان سكوت و خواب عميق 30 ساله به سرآمده است ،اينك كه خروش خشم ايرانيان به پا خاسته چون سيلي بر دامن اهريمن نشسته و خواب خوش را بر چشم سياه و پليدش حرام نموده است بر هر وجدان بيدار و بر دل تپنده ايست كه جداي همه چيز تنها و تنها به خاطر" ايران" به اين رود پرخروش بپيوندد .

همه جاي تهران كه در سالهاي اخير چون گورستاني خاموش و مرده بود امروز گواه هيجاني است كه از دل مردم بر مي خيزد . در هر چهره اي نوري از اميد مي بيني كه نويد از فرداي روشني مي دهد كه در راهست.دشمن كه رشته هاي خود را پنبه مي بيند گرگي زخمي را مي ماند كه با تيري كه بر چشمان تاريكش نشسته در كارافسون و نيرنگي تازه است .

آن چه امروز در خيابانهاي تهران گذشت پر بيراه نيست اگر بگوييم كه نمايانگر توحش قومي بود كه 30 سال در آغل "ولايت مطلقه فقيه" چريده اند و جز وحشي گري هيچ آبشخور ديگري براي نشان دادن منويات پليد ولي فقيه اين اهريمن سرتا پا غرق در حيوانيت نداشته و ندارند. جانوراني كه به جستجوي غزالان گريزپاي پارسي چنان خيز برمي دارند تا با هر چه در دستان غرقه در خون خود دارند بر سر و پاي اين آهوان كوفته و بر پيكر بي جانشان زوزه كشان نعره "وا اسلاما " و "وا نظاما" سر دهند. سگان گرسنه اي كه با زشت ترين ادبيات ممكن در خيابان ها رها شده اند تا وقار و نجابت و حرمت اين جنبش مدني غير خشونت آميز و متمدنانه را درهم بشكنند.

راه اما امروز كه روز آزمون بزرگ است به روشني پيداست . به پيش رفتن تا روزي كه اين جنبش با رهايي ميهن به بار بنشيند .

هیچ نظری موجود نیست: