مادر ابوالفضل جهاندار از فعالان دانشجويي دربند در گفتگو با فعالان حقوق بشر در ايران گفت اگر این حکومت علي است، پس چرا پسر من را اينقدر زدند تا چند تا از مهره هاي کمرش آسيب ببيند؟ آيا حکومت عدل علي اين چنين حکومتي است؟ ماييکه اين همه زحمت کشيديم، طلاهاي گردنمان را براي جنگ فروختيم. شوهرم را فرستادم "ماهان"، جنگ کرد تا آرتوروز گرفت و گفتند ديگر نمي تواني بجنگي و بايد خانه نشين شوي. الان کساني که جنگيدند از سگ و گربه ولگرد بي ارزش ترند، لااقل سگ و گربه وقتي اطراف خانه کسي مي گردند، يک غذايي به آن ها مي دهند. ولي من نه هيچ حقوقي دارم، نه هيچ درآمدي دارم، نه هيچ مزايايي، آيا حکومت علي اين است؟ آيا حکومت رسول خدا اين است که يک پيرمرد 70 ساله، يک پيرزن 65 ساله بروند در برابر قاضي تضرع کنند؟ قاضي با لحن بد و تند با آن ها صحبت کند و آن ها را ريشخند کند. آيا در حکومت علي همچين چيزي بود؟ هزار نفر امضا کرده اند براي آزادي مشروط پسرم، گفته اند که او مريض است، چند تا از مهره هاي کمرش آسيب ديده است، بيايد درمان شود. هر کسي من را مي بيند، فقط از خدا عدالت مي خواهد، عدالت! مي گويند، فلان کس، هروئین داشته و بعد از يک هفته آزاد شده است، چرا فرزند تو آزاد نشده؟
۱۳۸۷ شهریور ۱۰, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر